«تست صدا رایگان، با تشخیص تناژ صدا، رنگ صدا و سبک مناسب برای صدای شما،» «اگر در خود استعدادخوانندگی میبینید و به دنبال ارائه یک اثر استثنایی هستید میتوانید با ما تماس بگیرید.» «سه ماهه شما را خواننده میکنیم، فردا دیر است، امروز بیایید.»
«به آرزوهایتان جامه عمل بپوشانید، خوانندگی از آنچه فکر میکنید به شما نزدیکتر است». اگر بخواهیم این مدل تبلیغات را ادامه بدهیم یک صفحه A3 خالی میطلبد.
تبلیغاتی که هر روز به در خانهها و دیوار خیابانها میچسبند و از موسساتی میگویند که تور پهن کردهاند برای جوانها و نوجوانهایی که فانتزی خواننده شدن دارند
البته این وسط گرگ قصه فقط موسسات موسیقایی نیستند و خیلی از دلالان هم وقتی میبینند جا برای کار زیاد است خودشان را میچسبانند به این جوانهای از همه جا بیخبر و تا آنجا که جا دارد به بهانه پخش کار در سایتهای مختلف و گرفتن مجوز و... این بچهها را سرکیسه میکنند.
ما سری به یکی از موسسات زدیم، سراغ چند خواننده جوان تازهکار رفتیم و در آخر هم با مسوولان دفتر موسیقی وزارت ارشاد هماهنگ کردیم تا هم خودمان بفهمیم و هم به شما بگوییم که یک خواننده جوان اگر بخواهد یک آلبوم با مجوز وزارت ارشاد بدهد دقیقا باید چه کار کند؟!
*بدون شک موسسات موسیقایی که سالهای سال است به پرورش خواننده و نوازنده میپردازند، سوژه بحث ما نیستند و منظور ما آن دسته از موسسههایی هستند که تازه پا به این عرصه گذاشتهاند و آب را آنقدر گلآلود دیدهاند که برای خودشان دکان و دستک جدید راه انداختهاند.
افزایش میل به خواننده شدن باعث رشد قارچگونه کلاسهای آموزش خوانندگی در سبکهای مختلف شده است.
این آموزشگاهها که عموما بدون حضور استادان معتبر به راه افتادهاند، ادعا میکنند هرکس را با هر صدایی خواننده میکنند و تنها کافی است که چپتان پر باشد تا به جای خواندن زیر دوش، به استودیوهای صدابرداری راه پیدا کنید. ما هم تصمیم گرفتیم به عنوان متقاضی سری به یکی از این آموزشگاههای معتبر بزنیم.
کافی است در گوگل سرچ کنید «آموزش خوانندگی» تا با ۷۲۸۰۰۰ مورد یافتههای این موتور جستوجوگر مواجه شوید. با فشردن گزینه «اُپن لینک این اِ نیو ویندو» در چند سایت اول لیست، به شماره تماس یکی از موسسات آموزش خوانندگی دست پیدا میکنیم و به عنوان یک متقاضی خوانندگی تماس میگیریم.
بعد از چند بوق کوتاه، خانم منشی یک بیوگرافی کامل از ریز و درشت موسسه تحویلمان میدهد و از صدایمان تعریف میکند تا حسابی نمکگیرمان کند.
«شما صدای پرقدرتی دارید! حتما میتوانید خواننده برجستهای شوید، البته اگر از طریق موسسه ما این مسیر را طی کنید و...» خانم منشی از مزایای موسسه میگوید و اینکه خوانندگان زیادی همین مسیر را طی کردهاند و با گذراندن دورههای آموزشی موسسه، خیلی زود پلههای ترقی را طی کردهاند.
البته هرچه میپرسیم نامی از این مشاهیر به میان نمیآید و همین طور «نان استاپ!» در مورد مزایای موسسه صحبت میکند.
بالاخره وقتی خانم منشی حس میکند که قلابش را جای درستی گیر انداخته، دعوت میکند حتما برای مشاوره و تست صدای ابتدایی به دفتر موسسه در نزدیکی یکی از میدانهای اصلی شهر برویم و استاد موسسه، با نظر کارشناسی تشخیص بدهد که در چه سطحي قرار داریم، با چه ارکستراسیونی هارمونی دارد! و خلاصه به درد پاپ میخورد یا سنتی؟
خانم منشی خیلی سعی میکند از جواب دادن در مورد مبلغ دورهها طفره برود، تست صدا هزینهای ندارد، ولی چون به احتمال زیاد در تست قبول میشویم و باید فورا مراحل ثبت نام را طی کنیم، برای شروع بايد ۲۰۰ تا ۳۰۰ هزارتومان ناقابل پرداخت کنیم.
«شما دیر زنگ زدین، همه کلاسها بسته شدن. اگه همین امروز بیاین دفتر، میشه یه کاری براتون کرد.» بالاخره قرار تست صدا گذاشته میشود و ساعتی بعد پا به ساختمان مرموز موسسه میگذاریم.
نزدیک محل قرار، پسر جوانی ایستاده و تراکتهای تبلیغاتی یک موسسه آموزش آواز را پخش میکند. «تراکت مَن» به سمت ورودی راهنماییمان میکند. «خوب کاری کردین اومدین اینجا، اینجا همه چی داره، از خوانندگی تا آموزش مداحی و موسیقی راک.
برای کلاس اومدین دیگه؟ خوانندگی یا نوازندگی؟» هنوز «خوانندگی» از دهانمان بیرون نیامده است که ژست کارشناس به خودش میگیرد؛ «یه چی بخون ببینم صدات چطوریه؟» با اصرار جوان، نون و دلقک محمد اصفهانی را با تحریر اجرا میکنیم و در تست خیابانی قبول میشویم.
- اینجی کجیه؟
یک خانم هنرآموز روی صندلی انتظار نشسته است. در و دیوار پر است از سازهای ایرانی و غربی که بعضا گرد و خاک زیادی هم رویشان نشسته؛ ولی خبری از صدای ساز و آواز و تست صدا و همهمه نیست.
خانم منشی هم مثل نگهبان وظیفهشناس چشم از هنرآموزها برنمیدارد تا مرحله پذیرایی را به خوبی پشت سر بگذاریم. بعد از کمی معطلی، صدای خانم مشاور برای مطلع شدن از پروسه آموزش و تست صدا، اذن دخول میدهد.
خانم مشاور همان خانمی است که چند دقیقه قبل با چای و شیرینی از ما پذیرایی کرد. خانم مشاور هم همان حرفهای خانم منشی را در رابطه با سابقه درخشان موسسه طوطیوار تکرار میکند.
در میان صحبتهایش فرصت میکنیم یک سوال هم بپرسیم؛ اینجا سبکهای جدید آوازی مثل راک یا هیپ هاپ هم آموزش میدهند؟ «بله، ما تو همه سبکا دورههای آموزشی داریم و همه استادامون ۳۵ سال سابقه تدریس دارن.
امیدوارم بعد از اینکه از صدای زیباتون تو تست صدا لذت بردیم، شما هم بتونید با حضور در کلاسها به جمع خوانندههای مشهور بپیوندید.
مطمئن باشید، پیشرفت در موسسه ما به سرعت برق و باد اتفاق میافته.» برای اینکه بفهمیم تست صدا چقدر واقعی است از خانم مشاور میپرسیم، ممکن است کسی در تست صدا قبول نشود و عذر متقاضی خواسته شود؟
«ببینید، بالاخره شما در خودتون یه چیزی دیدین که اومدین، ما با اعتماد به خود شما کار رو شروع میکنیم. ما همه رو در کلاس شرکت میدیم، چه اون کسی که صداش خوبه و چه کسی که صداش بده. در واقع سطح اینها با هم فرق میکنه، اما یکی خواننده خوبی میشه و یکی نه. علاقهاس دیگه نمیتونیم بگیم نیا.»
یک جورهایی ما را قانع میکند از اینجور سوالها نپرسیم و مثل بچه آدم در کلاسها شرکت کنیم، چون در اصل بعد از اتمام دوره مشخص میشود، متقاضی استعداد خوانندگی دارد یا خیر.
- اول پول بعد تست
بعد از گذشت 30دقیقه، هنوز برای ثبت نام قانع نشدهایم و چلنجمان با خانم مشاور ادامه دارد. «ببین هنرآموز میتونه بعد از شش ماه اولین آهنگ خودش رو زیر نظر موسسه منتشر کنه؛ یعنی شما به همین سرعت خواننده میشید.»
البته در خلال گفتوگو یکی دوبار این جمله را یادش میرود و میگوید که دورههای خوانندگی، یک ساله است. گفتوگو را به سمت مرحله تست صدا میبریم تا اینکه ببینیم میشود امروز پشت میکروفون بایستیم و برای یکبار هم که شده در جایی به غیر از حمام آواز بخوانیم یا خیر؟!
البته این آرزو در حد فانتزی میماند وخیلی زود متوجه میشویم، تست صدا فقط برای تبلیغات است و در واقع مرحله اول بعد از ثبت نام است.
«برای رفاه حال شما دو نوع کلاس برای خوانندگی در اینجا برنامهریزی شده، کلاس نوعA و نوعB. کلاس A یک پکیج کامل برای هنرجوهاست. کلاسها خصوصی برگزار میشه، یعنی یک استاد عالی دانشگاه و یک هنرجوی بااستعداد مثل شما.
در هر ترم به طور کلی ۲۴ جلسه کلاس برگزار میشه. 12جلسه اصلی و 12جلسه هم رفع اشکال. تایم کلاسها ۲۰ دقیقه است که حتی بیشتر از استاندارد جهانیه، شاید هم هنرجوی بعد از شما کمی تاخیر داشته باشه و استاد اجازه بده تا زمان اومدن نفر بعدی شما به تمرین ادامه بدید.
آخرش هم گواهینامه معتبر آموزشگاه به هنرجو داده میشه و شما بعد از اون معرفی میشین به یک آهنگساز برای ساخت قطعه خودتون.»
- نه حرف من نه حرف تو، 10 تومن!
یک ساعتی میشود که خانم منشی دارد روی ما کار میکند، ولی ما همچنان قانع نشدهایم و او هم کم نمیآورد و مراحل مختلف را یکییکی شرح میدهد تا هرطور شده راضی به شل کردن سرکیسه شویم.
برای دورههای کلاس A همه استادان آن بالای 30، 35سال سابقه دارند باید یک میلیون تومان بدهیم و برای کلاس B هم 500هزارتومان ناقابل.
ما هم که به نیت تست آمده بودیم و حالا بدون هیچ تستی باید حداقل نیم میلیون تومان پول بدهیم، به هر حربهای متوسل میشویم تا بتوانیم از موسسه خارج بشویم. «پول نقد همرامون نیست، حقوقمونم ندادن هنوز.»
اما خانم مشاور ولکن ماجرا نیست، هرطور شده میخواهد ما را نگه دارد، «شما خیلی بااستعدادید حیفه نمونی. خب اگر کلاسهای A سنگینه دورههای B را بردار.
اصلا شما الان صد هزار تومن بده، بقیهشو بعدا بیار.» ما همچنان دم به تله نمیدهیم و خانم مشاور همچنان قیمت را پایین میآورد؛ «خب فقط 10تومن بده تا بتونم فرم ثبتنامتو نگه دارم.
دورهها امروز پر میشه، دیگه وقت نمیشهها. اصلا یه کارت شناسایی بذار تا جا رو برات نگه دارم و بعدا پول بیار!»
منبع:همشهري جوان
نظر شما