در سالهای 61 تا 63 تا حدودی سنگبنای اصلی سینمای نوپای ایرن بنا نهاده شد. درحالیکه در سال 1360 نیز فیلمهایی مانند آفتابنشینها و برنج خونین توانسته بودند نظر مخاطب را به خود جلب کنند.
در سال 1361 فیلم سفیر در ژانر تاریخی به نوعی پیشتاز به حساب میآید،فیلمی که با امکانات آن زمان توانست مخاطب جدید سینمای ایران را به داستان و ساختار خود جلب کند.اشباح نیز فیلمی بود که در ژانر تریلر و تعقی و گریز،نمادی دیگر از اینگونهی سینمایی به مخاطب ارایه داد و در این راه موفق نیز بود و پخش تلویزیونی هر دو فیلم سبب شد مخاطبان بیشتری جذب این آثار شوند.
در سال 1362،حوزهی هنری سازمان تبلیغات اسلامی نیز به شکل حرفهای به سینمای نوپای پس از انقلاب پیوست و اثری مانند توبه نصوح را تولید کرد،که این روند در همان سال با ساخت استعاذه و دو چشم بیسو ادامه یافت.سال 1362 از سویی دیگر،زمانی بود که مخاطب سینمای جدید ایران این فرصت را یافت که در ژانرهای بیشتری فیلم ببینند و حتی هرچند محدود،قدرت انتخاب داشته باشد.
فیلمهایی مانند جایزه،نقطه ضعف،عبور از میدان مین،شیلات،مرگ سفید و خانهی عنکبوت به تعبیری در ژانرهای مستقل و کمتر وابسته،تولید و اکران شدند.در واقع،بیست و شش فیلمی که در این سال ساخته شدند به تماشاگر و مخاطب آن سالها این فرصت را دادند که حق انتخاب نیز داشته باشد.
هرچند این گزینش بههرحال به دلیل این مقدار کم تولید دست و پاگیر به نظر میرسید،اما در جای خود موفقیتی بزرگ به شمار میآمد.سینمای ایران توانسته بود قدر افراشته کند و به خود ببالد،و به راستی بیرون آمدن از زشتیهای سالهای قبلتر و از درون آن منجلاب پیش از انقلاب،به خود بالیدن نیز داشت.
در این سالها از ژانر جنگی نیز میتوان به عنوان یک مولود جدید یاد کرد.مولودی که به دلیل روی دادن جنگ تحمیلی در شهریور 1359،جای کار بسیار مناسبی داشت و مخاطب قطعا و بیصبرانه منتظر تولیدات این چنینی و در اینگونهی سینمایی بود.
در سال 1363 نیز این روند پیگیری شد.اما آنچه باعث شگفتی شد؛دستمایه قرار دادن قابل توجیه و حتی موفق ژانر قصهگو و خانوادگی بود که به تعبیری از آنها«درامهای اجتماعی»یا«ملودرامهای جامعه شناختی»تولید شد،برای نمونه فیلم مترسک، گلهای داوودی و راه دوم از این دسته آثار موفق بودند.مخاطب ایرانی که همواره ژانر«درام اجتماعی»برایش قابل توجه بود،در این سالها توانست با ارایهی فیلمهایی نظیر آنچه که در بالا به آنها اشاره شد،طعم خوش فیلمهایی سالم از این دست را بچشد،و باور کند که در سینمای نوپای پس از انقلاب در این ژانر میتواند آثاری مثبت و دارای پیامهای خاص و عام را نیز شاهد باشد.
در سال 1363 فیلمهایی که بههرحال در ژانر جنگی(نظیر سرباز کوچک،عقود،پایگاه جهنمی و پرچمدار)ساخته شدند،این نوید را به مخاطب پیگیر اینگونهی سینمایی دادند و در سالهای بعد فیلمهایی جدیتر در این زمینه ساخته شدند.
اما با این همه در سال 1363،مخاطب سینما این شانس را داشت که در ژانر تاریخی نیز آثاری در خور توجه ببینند که از مهمترین آنها کمال الملک و سردار جنگل قابل ذکرند.
بههرحال سال 1363 به تعبیری نقطهی عطفی در تاریخ سینمای نوپای ایران است.زمانی که مخاطب توانست برای اولینبار سینمای راستین پس از انقلاب را در مقیاسی در حد خود بزرگ و تولیداتی در ژانرهای متفاوت و آثاری مربوط به واقعیتهای حال حاضر (نظیر جنگ)یا واقعیتهای قدیمی،ولی شدیدا تأثیرگذار مانند فیلم کمال الملک،ببیند،درک کند و احساس غرور کند.
شرح تصویر: پوستر فیلم کمالالملک؛ ساخته علی حاتمی 1363