جنایت در شعبه 103
ظهر روز شنبه، 30 تیرماه سال جاری، به دنبال حمله مرگبار جوانی به نام امیر حسین به دادرس شعبه 103 دادگاه بخش قرچک ورامین، ماموران انتظامات دادگاه بلافاصله خود را به شعبه رسانده و با پیکر خون آلود قاضی دادگاه مواجه شدند.
با مرگ این قاضی جوان در بیمارستان، جوان مهاجم که لحظهای پس از حمله مرگبار توسط ماموران دستگیر شده بود تحت بازجوییهای تخصصی قرار گرفت و در همان نخستین بازجوییها به قتل قاضی جعفر پور اعتراف کرد.
وی در اعترافات خود گفت : برای دریافت اجازه ملاقات با فردی به نام مصطفی که به اتهام قتل ناپدریاش در زندان خورین به سر میبرد نزد قاضی جعفر پور رفتم اما او به من اجازه ملاقات نداد و من هم که کینهاش را به دل گرفته بودم نقشه قتل او را طراحی کردم.
وی ادامه داد: روز جمعه که دادگاه تعطیل بود از روی دیوار به محوطه دادگاه پریدم و چاقویی را در دستشویی پنهان کردم. فردای آن روز به عنوان ارباب رجوع به دادگاه رفتم و پس از برداشتن چاقو خودم را به شعبه 103 رساندم. برای بار دیگر از قاضی جعفر پور تقاضای اجازه ملاقات کردم اما اینبار نیز وی با آن مخالفت کرد و من با چاقو ضربهای به سینهاش زدم.
پس از اعترافات متهم از آنجا که وی در ادامه بازجوییها مدعی شده بود مادر دوستش او را به قتل قاضی دادگاه تحریک کرده بود، ماموران این زن 54 ساله را که شهناز نام دارد دستگیر و به اداره پلیس انتقال دادند اما وی مدعی شد از ماجرای این جنایت بیخبر بوده است،
به این ترتیب با اعترافات صریح متهم و بازسازی صحنه جنایت، برای وی به اتهام قتل عمد و برای شهناز به اتهام معاونت در جنایت کیفرخواست صادر شد و پرونده در اختیار شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران قرار گرفت.
روز چهارشنبه 10 مرداد جلسه فوقالعاده محاکمه متهمان به ریاست قاضی عزیز محمدی و با حضور 4 مستشار دادگاه برگزار شد.
در این جلسه پس از بیان کیفرخواست از سوی نماینده دادستان و درخواست قصاص از سوی اولیای دم، 3 شاهد جنایت در جایگاه قرار گرفتند.
یکی از شاهدان در توضیح روز حادثه گفت: آن روز اعضای خانوادهام شکایتی در دادگاه داشتند که من برای آشتی دادن بین طرفین پرونده به آنجا رفته بودم. حدود ظهر بود که ناگهان شنیدم فردی فریاد میزند کمکم کنید. وقتی وارد دادگاه شدم دیدم متهم به قاضی جعفرپور حمله کرده و قاضی چاقو و مچ دست متهم را در دستانش گرفته است. بلافاصله با فریاد از ماموران کمک خواستم و لحظاتی بعد آنها وارد شعبه شده و متهم را دستگیر کردند.
پس از اظهارات شاهدان، متهم با حضور در جایگاه به دفاع از خود پرداخت و گفت: مدتی قبل از طریق مادرم با مادر مصطفی آشنا شدم. این زن میگفت که مصطفی به اتهام قتل ناپدریاش به زندان افتاده در حالی که کاملا بیگناه است و هدفش از این جنایت تنها دفاع از مادرش بوده است.
پس از شنیدن این حرفها بود که تصمیم گرفتم به این زن کمک کنم. چند بار به خانه آنها رفتم و چون از نظر مالی در وضعیت بدی قرار داشتند مقداری خوراکی برایشان بردم. اما چون میخواستم مطمئن شوم که مصطفی واقعا بیگناه است یا نه تصمیم گرفتم به ملاقاتش در زندان بروم. وقتی به زندان رفتم، به من گفتند که باید قاضی اجازه ملاقات بدهد و به همین خاطر نزد قاضی جعفرپور رفتم تا وقت ملاقات بگیرم اما او گفت چون سمتی در پرونده ندارم به من وقت ملاقات نمیدهد و بنابراین نقشه قتل او را طراحی کردم.
در همین هنگام قاضی عزیزمحمدی از متهم پرسید که آیا شما قاضی جعفر پور را از قبل میشناختی؟
متهم: نه، هیچ وقت او را ندیده بودم و نمیدانستم چه جور آدمی است. الان هم هر وقت به قاضی جعفر پور فکر میکنم به شدت احساس پشیمانی میکنم.
قاضی عزیزمحمدی پرسید: تو که قاضی را نمیشناختی و درباره پرونده هم چیزی نمیدانستی، پس چطور به سراغ او رفتی و وی را به شهادت رساندی که در این هنگام متهم سکوت کرد.
قاضی دادگاه در ادامه از متهم خواست در خصوص نقش مادر مصطفی در این جنایت و تحریکهای او توضیح دهد و متهم پاسخ داد: نمیدانم حرفهای این زن تا چه حد در من اثر داشت. او گفته بود که قاضی دادگاه بدون توجه به دفاعیات پسرش، وی را مجرم شناخته و برای او پروندهسازی کرده است در حالی که مصطفی فقط قصد دفاع از مادر، برادر و خواهرش را داشته است.
پس از دفاعیات ضد و نقیض متهم ردیف اول، شهناز، متهم ردیف دوم در جایگاه قرار گرفت و با رد اتهام خود به عنوان معاون در قتل مدعی شد که هیچ گاه امیر حسین را ترغیب به قتل قاضی نکرده و از ماجرای این جنایت بیخبر بوده است.
قاضی: چرا به متهم نگفتی پرونده پسرت در دادگاه قرچک ورامین رسیدگی نمیشود و به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شده و قاضی جعفر پور نمیتوانسته به او وقت ملاقات بدهد.
شهناز: من فکر میکردم پرونده به دادگاه ورامین ارجاع شده و از این ماجرا بیخبر بودم.
در پایان رسیدگی به این پرونده قضات دادگاه متهم را به قصاص و زن 54 ساله را نیز به تحمل حبس محکوم کردند.
انگیزهات چه بود؟
در پایان رسیدگی به این پرونده مادر شهید جعفرپور، رو به متهم از او خواست انگیزه اصلیاش را از این جنایت بیان کند و همدستانش را معرفی کند تا از تقاضای حکم قصاص صرفنظر کند اما متهم پاسخ داد هیچ کس به جز من در این جنایت نقشی نداشته است.