من هم مثل همهي شما وقتي بچه بودم لباس سياه ميپوشيدم و همراه پدر و مادرم به مراسم تاسوعا و عاشوراي حسيني ميرفتم تا بتوانم در غم بزرگ امام حسين(ع) و ياران عزيزش و به خصوص بچههاي كوچكي كه در كربلا شهيد شدند شريك باشم.
پرچمهاي سياه و سبز، نذريهاي مادرم، اشك و زنجيرزدن در مسجد محله و... همهي اينها كنار هم فضاي دلنشيني را به وجود ميآورد كه من آن را دوست دارم.
از صبح مادرم
پيراهني سياه
كردهست بر تنم
همراه بچهها
در مسجد محل
زنجير ميزنم
هر قطره اشك من
مانند پرچميست
بر گونهي ترم
چشمم معطر است
چون شيشهاي گلاب
با نذر مادرم
منبع:همشهري بچه ها