اسماعیل رمضانی: فرض کنید در میان جمعی از دوستان یا نزدیکان خود نشسته‌اید. همینطور به هم نگاه می‌کنید و جز احوال پرسی و خوش و بش حرفی برای گفتن ندارید.

ناگهان فرد ديگري به جمع شما اضافه مي‌شود و درباره موضوعي حرف مي‌زند. در فاصله كوتاهي همه شما شروع مي‌كنيد به‌نظر دادن راجع به آن و بحث درباره آن موضوع داغ مي‌شود. اگر بخواهيم به آن فرد تازه وارد يك نام بدهيم بايد بگوييم او چيزي كمتر از يك «رسانه» نيست! او دقيقا كار يك رسانه را كرده است: رسانه‌ها به ما موضوع مي‌دهند و به ما مي‌گويند راجع به چه چيزي فكر كنيم. حالا فرض كنيد كه شما در همان جمع نشسته‌ايد و راجع به يك موضوع داغ روز مثلا گراني قيمت نان صحبت مي‌كنيد. همان فرد مي‌آيد و به شكلي آرام موضوع بحث را مطابق سليقه شما عوض مي‌كند:
- بچه‌ها تعطيلات هفته آينده كجا مي‌رويد؟
طبيعي است كه مسير فكري شما عوض مي‌شود. اين هم دقيقا همان كاري است كه رسانه‌ها در آن استاد هستند و اصولا رسانه‌هاي جمعي بهترين ابزار براي آن به شمار مي‌آيند. كافي است خوراك مناسبي به آنها داده شود. با همين مثال ساده مي‌شود يك موضوع مهم جهاني را واكاوي كرد. احتمالا از اتفاقات پيرامون مرگ 2سياهپوست آمريكايي و سپس تبرئه پليس‌هاي قاتل آنها با خبر هستيد. در مدت كوتاهي اين موضوع منجر به اعتراضات گسترده‌اي شد كه بسياري از مسئولان آمريكايي را كلافه كرد و باعث شد در بسياري از شهرهاي درگير، حالت فوق العاده اعلام شود. اين جريان در تمامي اين مدت تيتر يك اغلب رسانه‌هاي آمريكايي و جهاني بود. در چنين فضايي چه كار بايد كرد؟ طبق مثال ساده بالا بايد يك خوراك جديد فكري كه از اين موضوع مهم‌تر و يا در تراز آن باشد، مطرح شود. يك تكنيك قديمي ارتباطي تجربه‌اي بزرگ در اين زمينه مي‌تواند باشد: دفع شر با ظهور شر ديگر. برهمين مبناست كه ايده انتشار جنايت‌هاي ضد‌بشري سازمان جاسوسي (سيا) در ذهن مسئولان آمريكايي و مديران بحران اين كشور شكل مي‌گيرد. در اوج اعتراضات ضد‌نژادپرستي به ناگهان يك خودزني بزرگ در عرصه سياست آمريكايي همگان را متعجب مي‌كند. رسانه‌ها خوراك فكري جديدي پيدا مي‌كنند و به همين ترتيب بحث‌هاي جديدي در افكار عمومي آمريكا و مردم جهان جايگزين بحث‌هاي قبلي مي‌شود. گزارش آنچنان شوك دهنده هست كه حتي سازمان ملل، مقامات كشورهاي ديگر و حاميان حقوق بشر را هم به واكنش‌هاي جدي وامي‌دارد. حالا آرام آرام رسانه‌ها و سپس مردم راجع به چيزهاي ديگري فكر مي‌كنند. بدون شك انتشار اين گزارش خودزننده، تنها به اين دليل صورت‌نگرفته و مجموعه دلايل ديگري در عرصه سياست داخلي آمريكا هم باعث شده تا مسئولان فعلي براي انتشار آن بيشتر قانع بشوند اما مطمئنا زمانبندي انتشار آن نشان مي‌دهد كه اگر اعتراضات ضد‌نژاد پرستي شكل نمي‌گرفت، بعيد بود تا در چنين موقعيتي انتشار آن براي انحراف افكار عمومي به سمت موضوعي ديگر توسط رسانه‌ها، صورت بگيرد. اين كاري است كه رسانه‌ها در آن استاد تمام هستند.