چهارشنبه ۳ دی ۱۳۹۳ - ۰۵:۵۳
۰ نفر

اسماعیل رمضانی: ۱- شیخ اجل، سعدی بزرگ در باب اول کتاب بوستان حکایتی نغز درباره رسانه (!) دارد که اگر در طول هفتصد، هشتصد سال پیش کمی بدان گوش فرا داده بودیم حالا اوضاع مان خیلی فرق داشت.

سواد رسانه ای

حكايت از اين قرار است كه شخصي ابليس را به خواب مي‌بيند اما نه زشت و سيه روي بلكه «به بالا صنوبر، به ديدن چو حور». برق از چشمانش مي‌پرد و كنجكاوانه از ابليس مي‌پرسد كه: «تو كين روي داري به حسن قمر/ چرا در جهاني به زشتي سمر؟» و حتي ادامه مي‌دهد كه تو با اين چهره زيبا چرا توسط نقاش (رسانه آن روزگار) در پرده‌اي كه بر ايوان پادشاه نصب كرده، اينقدر دژم روي و زشت و سياه كشيده شده‌اي؟ پاسخ حكيمانه سعدي از زبان ابليس به اين پرسش، اشاره‌اي دقيق به يكي از كاركردهاي بزرگ رسانه در طول تاريخ است. ابليس بانگي برمي‌آورد و مي‌گويد:« كه‌اي نيك بخت، اين نه شكل من است/ وليكن قلم در كف دشمن است.»

2- در متون رسانه‌اي، مفهمومي داريم به نام بازنمايي. بازنمايي به مثابه نماينده بودن چيزي به جاي چيز ديگر است و مي‌تواند در كلام، نوشتار، تصاوير متحرك و هر متن ديگري اتفاق بيفتد. بارزترين خصوصيت بازنمايي هم اين است كه يكي را مساوي همه و همه را مساوي يكي قرار مي‌دهد. مطابق اين تعريف تمام خروجي‌هاي يك رسانه بازنمايي واقعيت هستند. موضوع بازنمايي قدمتي به اندازه تاريخ بشر دارد، اكنون فقط ابزارآلات رسانه‌اي آن بسيار متنوع، تأثيرگذار، فراگير و البته قدرتمند شده‌اند. ابليس، فرشته‌اي كه از دستور خداوند سرپيچي كرد از همان زمان كه بشر به تبليس او، پاي بر كره خاكي نهاد توسط ما انسان‌ها كه علي القاعده دشمن او محسوب مي‌شويم، معمولا به‌صورتي زشت و ترسناك نمايش داده مي‌شده است: موجودي سياه، تاريك، بدقواره، با نيزه‌اي در دست و شنلي بلند. راستي مگر ابليس فرشته نبود؟ فرشته‌ها زشتند يا زيبا؟شايد بتوان موفقيت يكي‌دو سريال تلويزيوني مانند «او يك فرشته بود» و «اغما» را دربازنمايي متفاوت ابليس در قامت زنان و مرداني جذاب دانست. اما جز اين استثنائات اندك، چهره‌هايي كه از ابليس نقاشي و يا توصيفاتي كه از او در كتب گوناگون شده است همگي زشت، ترسناك و بدقواره بوده است. ارتباط اين بازنمايي هم با واقعيت ماجرا به كلي قطع است. پس نمي‌شود با واقعيتِ بدون بازنمايي آن روبه‌رو شد. و اين در مكتب رسانه تأثيرگذارترين نوع بازنمايي است.

3- حكايت ما و ابليس مانند حكايت دنياي غرب و اسلام است. دنياي غرب از اسلام(ايران، شيعه و...) همان تصويري را ارائه مي‌دهد كه از ابليس ارائه داده مي‌شود. چرا چنين اتفاقي افتاده ؟ دليلش همان چيزي است كه سعدي به آن اشاره مي‌كند: «قلم در كف دشمن است» قدرت رسانه‌اي غرب چهره‌اي از ماكشيده و بر در ايوان خويش آويخته، دژم روي و سياه. آدمياني هم كه مدام به اين چهره چشم دوخته‌اند وقتي با ما برخورد مي‌كنند گويي با ابليس روبه‌رو شده‌اند. در همين فرايند بازنمايي رسانه‌اي است كه بن لادن مساوي اسلام قرار مي‌گيرد و يا مثل هفته‌هاي اخير سعي مي‌شود تا «شيخ هارون»-عامل تروريستي سيدني استراليا- مساوي منِ ايراني قلمداد شود. متأسفانه با وجود همه تلاش‌هاي اخير ما در حوزه رسانه‌سازي‌ بين‌المللي، قلم و رسانه همچنان در كف آنان است و ما تنها چشم اميد داريم كه يكي‌شان از سر اتفاق خوابي ببيند و چهره متفاوت ما متعجبش سازد.

 

کد خبر 281836

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار سیاست داخلی

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha