دکتر محسن اسماعیلی در سی و هفتمین جلسه تفسیر نهجالبلاغه به تشریح توصیههای امام علی (ع) در خصوص قصص قرآن پرداخت و با اشاره به اهمیت زبان قصه، آن را پاسخی به غریزه کنجکاوی بشر به ویژه کودکان ارزیابی کرد و گفت: هم مضمون قصهها و هم نوع بیان و ادبیات آنها تأثیر اساسی بر آموزش و پرورش جامعه دارد و باید بیش از این مورد عنایت قرار بگیرد.
دانشيار دانشكده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران، نمونه داستانهای مطلوب را قصص قرآن از جمله داستان حضرت یوسف دانست و افزود: بعضی گفتهاند که مقصود از قَصَص، معنای اسمی آن است؛ یعنی داستان یوسف، نیکوترین قصه است؛ چرا که جریان اخلاص، توحید در عبادت، لطف و مراقبت الهی و عزّت ناشی از پاکدامنی را بیان میکند. بعضی هم گفتهاند که مُراد از قَصَص، معنای مصدری آن است؛ یعنی داستان یوسف را به نیکوترین شکلِ داستان گویی، بیان کردهاند؛ چرا که یک جریان عشقی و دلدادگی عاطفی را به عفیفانهترین شکل ممکن توضیح داده است. اما جمع هر دو احتمال نیز ممکن و بلکه بهتر است.
این شارح نهجالبلاغه در بیان ویژگیها و هدف از قصص قرآن گفت: قصههای قرآن، دو آفت مهم و رایج داستان سراییهای بشری را هم ندارد. درست است که برای عموم مردم، شنیدن قصه جذّاب، قابل فهم و تحول آفرین است؛ اما مفید و پسندیده بودن آن، مشروط بر دو چیز است ؛ اول آنکه «حق» باشد و دیگر آنکه «هدفمند» نقل شود؛ یعنی هم افسانه، و آمیخته به دروغ و تخیّل نباشد، و هم به تحریک احساسات و آثار زودگذر بسنده نکند، از نمونهها نتیجهگیری کند و قاعدههای زندگی را به ما آموزش دهد.
اسماعیلی افزود: قصههای قرآن این دو شرط را دارد؛ هم مبتنی بر واقعیت و حقیقت است و هم هدفمند. قصههای قرآن برای تدبّر و تعقّل و درسآموزی است. قرآن سرنوشت تلخ و شیرین، انسانهای بد و خوب را ذکر میکند و ما را به نگاه کردن به عاقبت آنها دعوت میکند تا از این نمونهها، سرمشق بگیریم و سنتهای الهی را بفهمیم.
عضو حقوقدان شورای نگهبان گفت: نه سرنوشت فرعون اتفاقی است و نه عاقبت یوسف. قرآن میخواهد بگوید که هر کس مانند فرعون عمل کند، سرنوشت تلخ او را پیدا میکند، و هر کس مانند یوسف زندگی کند، عاقبت شیرین وی را مییابد؛ واگرنه خداوند حکیم و مهربان، نه با فرعون خصومت شخصی داشته است و نه با یوسف عقد اخوت بسته بوده است.
وی با اشاره به نامه 69 نهج البلاغه، گفت: توصیه علی (ع) این است که آنچه از حقایق زندگی پیشینیان در قرآن آمده است، را تصدیق کن. تصدیق قصص قرآن به این است که اولاً آن را حق بدانیم و مانند دوران جاهلیت شخصیت ها و معارف قرآن را سمبلیک و غیر واقعی ننامیم، و ثانیاً از آنها درس گرفته و در زندگی فردی و اجتماعی خود اجرا کنیم.
- منبع: پايگاه اطلاع رساني شخصي دكتر محسن اسماعيلي