در سال 1331 به لهستان میرود و در دانشگاه پزشکی ورشو به تحصیل میپردازد و همزمان تلاش میکند در ایام فراغت از ادبیات این کشور نیز غافل نشود. به هنگام اقامت خود در آن کشور با مردی لهستانی با نام «لِشک» آشنا میشود و ازدواج میکند. پس از 7 سال تحصیل در ورشو، رهسپار آلمان غربی میشود و پس از دو سال تخصص خود در بیماریهای ریوی را دریافت میکند.
وزیری از خاطرات حضور مجدد خود در ایران پس از 10 سال دوری این طور میگوید «در سال 1341 به ایران بازگشتم و یکسال بعد در بخش درمان وزارت نفت استخدام شدم. نزدیک به 8 سال در مناطق جنوبی کشور، اهواز و مسجد سلیمان، به خدمت مشغول بودم. بعدها به تهران منتقل شدم و به بیمارستان شرکت نفت (واقع در خیابان کریمخان) رفتم و در سال 1367 زمانی که ریاست این بیمارستان را برعهده داشتم، بازنشسته شدم.»
روشن وزیری از جرگه مترجمانی است که دیر به ترجمه کردن پرداخت اما به سبب جدیت و علاقه خیلی زود در بین جامعه ادبی شناخته شد. او در این خصوص میگوید «پس از بازنشسته شدن چندان رغبتی برای ادامه دادن به کار در حرفه پزشکی نداشتم و دوست نداشتم باقی عمر خودم را در مطب به طبابت بپردازم. احساس میکردم که بایستی کار دیگری انجام دهم و از آنجایی که دوستان مترجمی در اطراف خود داشتم شروع به ترجمه از لهستانی کردم. به سبب اولین تجربه کاری نمیتوانستم دست به ترجمه آثار بزرگ بزنم در نتیجه با کتاب کوچکی از سولژنیتسین، نویسنده شهیر روسی و برنده نوبل، شروع کردم؛ زندگی بدون تزویر.»
این کتاب در همان سال از سوی انتشارات فرزان روز منتشر شد. بعدها او همکاری خود باناشرانی چون طرح نو را آغاز کرد که به انتشار کتاب روسلان وفادار و نیز سه کتاب درباب مقولاتی بزرگ را از لشک کولاکوفسکی انجامید. کتاب روسلان وفادار را بعدها نشر ماهی و کتاب در باب مقولاتی بزرگ را انتشارات نگاه معاصر در یک مجلد منتشر کرد.
وزیری از سال 1374 به این سو ده عنوان کتاب را به فارسی بازگردانده است و مقالات ترجمه شدهٔ متعددی را در مجلات به چاپ می سپرد که عمده مقالات او در فصلنامه نگاه نو منتشر شده است.
او در سال ۱۹۹۵ نشان لهستانی شایستگی فرهنگی را به پاس معرفی و ترویج ادبیات آن کشور دریافت کرد و تنها مترجمی بود که از زبان لهستانی به فارسی آثار اندیشمندان و اهل قلم و فرهنگ و رمان نویسان آن دیار را برگردان فارسی میکرد.
جایزهٔ مهتاب میرزایی، به انتخاب خوانندگان مجلهٔ نگاه نو، نیز در سال 1389 به وی تعلق گرفته است.
وي ترجمه کتابهایی از کولاکوفسکی، «کاپو شچنیسکی»، «سولژ نیتسین»، «ولادیموف»، «دموسلاوسکی»، «چسلاو میلوش» را در کارنامه خود دارد.
روشن وزیری که در کنار کار ترجمه پزشک عمومی نیز بود، برادرزاده علینقی وزیری موسیقیدان نامدار ایران و خواهرزاده بزرگ علوی نویسنده نامآشنای ایرانی به شمار میرفت.
وی در شهریور ماه سال 1390 پس از ابتلا به تومور مغزی در بیمارستان ایرانمهر تهران مورد جراحی قرار گرفت و پس از آن برای گذراندن دوره نقاهت به منزل دخترش در آمریکا سفر کرد و بنا بر اعلام روز سه شنبه دخترش به دلیل عوارض ناشی از این تومور مغزی در آمریکا درگذشت.
او مترجم کتابهای «تب تند آمریکای لاتین» ، قبضه قدرت، بانوی بهشتی و... بود.