در سالهای 1363 و 1364 در پی همان شکلگیری و هویتیابی سینمای ایران،مخاطب سینما یعنی قشر عام و خاص سینمارو با استقبال یا نبود آن خط و مشی راه را به سینماگران نشان دادند، به تعبیری این دو سال چراغی را برای سالهای بعدتر روشن ساختند که از آن همان«معناشناختی هویت سینمای ایران»مستفاد میشود.درحالیکه در مرتبهی نخست جایگاه«واقعیت»در سینمای آن سالها محفوظ مانده بود.
آنچه از سینمای جنگ و از سینمای سیاسی بر پردهی آبی به عنوان یک قصهی تصویری جان میگرفت،مرتبط با واقعیت بود که در جبهههای جنگ دفاع مقدس شکل گرفته بود و آنچه در مورد سینمای سیاسی دستمایهی یک فیلم قرار میگرفت، چیزی بود که مخاطب از دست کم شش-هفت سال پیش یعنی از یک سال پیش از پیروزی انقلاب در ذهن خود داشت.
در واقع سهم واقعیت جنگ و سیاست در این دو ژانر،برای مخاطب در هنگام دیدن این نوع فیلمها به معنای واقعی کلمه از«ذهنیت»به «عینیت»میرسید؛و این مهم همان تعامل طلایی، نام دارد،یعنی درک و شناسایی آنچه که در زیرساخت یک فیلم قرار دارد از سوی مخاطب، به گونهای که او این داستان تصویری را به تعبیری، گوشهای از زندگی واقعیاش در نظر بیاورد؛و هم با داستان طرحشده و هم با کاراکترهای آن همذات پنداری کرده و پیوندهای عاطفی و احساس برقرار کند. بنابراین،سهم واقعیت در ژانرهای دیگر نیز به ویژه گونهی خانوادگی و درام اجتماعی همواره محفوظ میماند.
فیلمهای خانوادگی به پردازش داستانهایی روی میآوردند که میتواند برای همیشه دستمایهی تولید یک فیلم قرار بگیرد. موردهایی مانند انزوای مسنترهای یک خانواده یا فامیل و نوع برخورد جوانترها با آنها،رفتارها و برخوردهای فرزندان یک خانواده با نامادری،به خانهب بخت رفتن دختر یک خانواده و موردهای دیگر.در سال 1365 نیز حدود پنجاه فیلم ساخته شدند که گوناگونی ژانرهای مختلف در آن نقطه ژانر جنگی نیز در سال 1364 مخاطبان عام و خاص و به تعبیری همه نوع قشر سینمارو را به خود جذب میکرد،این مهم به همان عرق ملی و اسلامی و اهمیت به ادامهی دفاع مقدس و جنگ در جبههها تعبیر میشد.
در این سال ورود بازیگران تئاتری به سینمای نوپای ایران،فیلمسازی مجدد کارگردانهای شناخته شده،و تهیه و تولید دولتی فیلمهای سینمایی بسیاری از سوی نهادهایی مانند حوزهی هنری سازمان تبلیغات اسلامی،بنیاد مستضعفان،مجتمع فرهنگ و هنر اسلامی،بنیاد سینمایی فارابی،جهاد دانشگاهی،کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در کنار تولیدات سیمای جمهوری اسلامی ایران زمینهای را به وجود آورد که در آن تولیدات عرضه شده به شکلی میتوانست سلیقهی قشرهای خاص و عام سینمارو را تأمین کند.
در سال 1365 تولیدات سینمای ایران شاید به تعبیری بهترین آثار خود را از بدو شکلگیری سینمای جدید،ارایه داد.در ژانر جنگی فیلمهایی مانند پلاک،گذرگاه،پرواز در شب توانستند تا حد امکاننظر مخاطب را جلب کنند.تماشاگری که سال گذشته عقابها و بلمی به سوی ساحل را دیده و در ژانر جنگی پسندیده بود،در سال 1365 توانست با سه فیلم یاد شده در بالا همذاتپنداری کند.
در ردهی فیلمهای خانوادگی و قصهگو آثاری چون زنجیرهای ابریشمی،گریز از شهر،سامان،کنار برکهها،سراب،هوای تازه،روزهای انتظار،بگذار زندگی کنم.تصویر آخر،رابطه،خانهی ابری و چند فیلم دیگر هرچند در مجموع تولیداتی مناسب نبودند و حتی تعدادی از آنها واقعا ضعیف و بیمایه ساخته شدند،اما بههرحال کثرت این فیلمها در بستر موضوعهای خانوادگی-دست کم در زمان خودش-یک امتیاز پرارزش محسوب میشد. در واقع پس از پیروزی انقلاب اسلامی و در روند شکلگیری سینمای نوپای ایران سال 1365،سالی بود که بیشترین فیلمهای خانوادگی در آن سال ساخته و اکران شدند،و این مسأله به مخاطب قدرت انتخاب میداد.
اما ملودرامهای اجتماعی نیز نظیر دزد و نویسنده،تیر باران،طلسم و دستفروش و چند فیلم دیگر به تعبیری شاید ارزندهترین فیلمهای اکران شده در سال 1365 نام گرفتند.حتی در مقایسهای شاید بتوان اظهارنظر کرد که کارگردانهای بعضی از فیلمهای ذکر شده در فوق بعد از این فیلم هرگز در آثار بعدیشان نتوانستند همپای فیلم ساخته شده در سال 1365،اثری چنین سینمایی بیافرینند.
البته ساخت فیلمهایی متفاوت از کارگردانهای شاخص چون فیلم اجارهنشینها سطح توقع مخاطب خاص را از سینمای نوپای ایران بالا برد، که باید گفت البته این حق طبیعی مخاطب خاص در آن زمان بود.بههرحال هشت سال از پیروزی انقلاب و دست کم هفت سال از روند روبه رشد سینمای پویا و هویت پیدا کرده و مخاطبشناس ایران میگذشت.با اکران فیلمهایی موفق از کارگردانهای شناخته شده و فیلمسازانی حرفهای و جوان و جویای نام از بعد از این سال بود که تماشاگر خاص سینما و مخاطب اهل فکر دیگر به سادگی از کنار فیلمها عبور نمیکرد و ساخت وساز آنها را به چالش میطلبید.
در واقع سال 1365 سرفصلی برای سینمای ایران به شمار میآید که از آن میتوان به حساب پس دادن در آینده تعبیر کرد.درست مانند کودکی که همهگونه موردهای تربیتی در موردش اعمال شده و حالا او که به سن«بالندگی»رسیده است باید هرگام و هر گفتارش متین و بهتر از گذشته باشد.این روندی است که برای سینمای نوپای ایران،اگرنه در پایان سال 1365،حد اکثر از اواسط سال 1366 برایس متصور بود؛و به شدتی که دیگر مخاطب خاص هرگز زیر بار تولیدات سهل و ممتنع نمیرفت،به این موضوع باید توجه روزنامهها و نشریات را در تعقیب و پیگیری جدی سینمای ایران اضافه کند و با توجه به این مهم که تنها نشریهی ماهانهی سینمای ایران نیز عمری سه چهار ساله پیدا کرده بود و سرانجام اینکه به تعبیری مطبوعات نیز در بالا بردن سطح توقعات به جای مخاطب خاص و حتی تا حدی«قشر عام سینمارو»از سینما دخالت داشتند.
در ضمن کمکم جشنوارهی بین المللی فیلم فجر حضورش را تثبت کرده بود و فیلمهای از ایران نیز به آن سوی آبها و برای شرکت در جشنوارههای خارجی ارسال شده بودند.
به دیگر سخن سالهای طلایی 1365 و 1366 با وجود آنکه اوج سینمای نوپای ایران محسوب میشد،زنگ خطری را نیز برای اهالی سینما به صدا درآورد:جدیتر از گذشته برای مخاطب از واقعیتها بگویید.
در سال 1365 جدای از فیلمهایی که در ژانرهای مورد بحث از آنها اسم برده شد،تولیداتی نظیر ناخدخورشید،شیرسنگی،خانهی دوست کجاست؟،تیغ و ابریشم و یکی دو ژانر در پایان سال پروندهی حرفهای سینمایی سال 1365 را به بهترین شکل بستند و بیش از پیش سطح انتظارهای آتی مخاطب خاص را از این سینمای نوپا بالا بردند.