خانههايي كه دودكشهاي سياه دارند، خورشيدهاي زرد و آدمكهايي كه دست هم را گرفتهاند يا حتي آسمان قرمز و درختي كه با مداد زردرنگ شده، اينها هر كدام نشانهاند و تحليل و تفسير خودشان را دارند. سالهاست كه روانشناسان كودك، مطالعه و تحقيق را روي نقاشي كودكان با روحيات و شرايط جسمي و رواني خاص شروع كردهاند. خوب است بدانيد كه نقاشيهاي كودكان تك والد، كودكان بيشفعال، كودكان افسرده و... همگي داراي نشانههاي مشتركي هستند كه به تحليل اين نقاشيها كمك ميكنند. روانشناسان به اتكاي همين ويژگيهاي خاص كه در نقاشيها و صورتهايي كه روي برگههاي سفيد كودكان ترسيم ميشود و با استناد به الفاظ كودكان و بازخوردي كه از خودشان نشان ميدهند پي به مسائل زيادي ميبرند. بعضي نقاشيها صرفا طرحهايي تزئيني يا خطوطي هستند كه تعريف و توصيف آنها نسبتا آسان است اما بيشتر نقاشيهايي كه كودكان ميكشند، تصويرند، يعني بازنمايي چيزي هستند. بهطور كلي عقيده بر اين است كه نقاشي در عين حال كه كوششي براي توليد يك تصوير است، نوعي بيان عواطف و انديشهها نيز هست.
بچهها احساسات و عواطفشان و حرفهاي ناگفتهاي را كه نميتوانند يا نميخواهند به زبان بياورند به وسيله نقاشيشان فرافكني ميكنند. به همينخاطر تشخيص آنچه كودكان به اين وسيله انعكاس دادهاند راهي است براي شناسايي شخصيت آنها، آلام و مشكلات و دردها و حسرتهاي كوچكشان يا مسائل بزرگتري چون بيشفعالي، افسردگي و اختلالات گستردهتر رواني يا بازتاب مشكلاتي كه در خانواده وجود دارد و كودك براي بروز آنها از نقاشيهايش كمك ميگيرد. ما سعي ميكنيم در اين يادداشت به چند نماد فراگير در نقاشي كودكان و معاني و تحليل آنها بپردازيم تا شما هم بتوانيد نقاشيهاي كودكانتان را در مرحله اول، خودتان تحليل و تفسير كنيد. اما لازم به ذكر است كه اشكال، فرمها و موضوعات بهكار رفته در نقاشي كودكان را جنسيت آنان تعيين ميكند؛ چرا كه كودكان مونث و مذكر هرگز مانند هم نقاشي نميكشند و موضوعات، شكل و فرم مورد علاقه آنها با همديگر متفاوت است. مذهب، سنتها، شرايط اقتصادي و نظاير آنها در انتخاب موضوع كودكان براي نقاشي نقش مهمي ايفا ميكند. در كنار اين مطلب بايد بدانيد كه تفسير فقط يك نقاشي از كودك معمولا شما را به بيراهه ميكشد زيرا كه بايد يك دوره كامل نقاشيهاي كودك را بررسي دقيق كنيد و حتي از مشاور و روانشناس كمك بگيريد تا بتوانيد تفسير دقيقتري از شخصيت كودك يا مشكلات احتمالي او بهدست آورديد.
وقتي خطها حرف ميزنند...
حول و حوش 18ماهگي قلم بهدست گرفتن و خط خطيكردن براي بچهها جذاب ميشود و نوعي آرامش به كودك ميدهد. بعضي از آنها هنگام كشيدن اين خطها قاهقاه ميخندند و نخستين تمركزهاي زندگيشان را تجربه ميكنند و از بخش پيچيدهتر مغزشان فرمان ميگيرند. خلاف انتظار بزرگترها، بچهها در اين سن هم به شكل خطخطيها اهميت ميدهند و آن را بررسي ميكنند. سادهترين شاهد اين ادعا، آن است كه اگر خودكار يا ماژيك يك بچه 1/5 ساله ننويسد، او خيلي زود به اين موضوع اعتراض ميكند يا علاقهاش را از دست ميدهد. عمل خطخطيكردن، براي بچههاي اين سن، بسيارمفيد است. ماهيچههاي كوچك بدن اين بچهها، با همين خطخطيها، زودتر تحت كنترل درميآيد و ورزيده ميشود. نخستين پايههاي برقراري كنشهاي اجتماعي، در ذهن كودك ريخته ميشود و او رابطه ميان بيان احساسات دروني و حركات بيروني را درك ميكند و بروز ميدهد. در شروع، كودكان بهدنبال كشيدن اشيا نيستند و به جاي آن، در پي رسم خطوط و بازي با رنگها هستند. اغلب بچهها پس از اتمام نقاشي، آن را بهعنوان يك شيئي ميشناسند. مثلا يك خط دراز آبيرنگ، از نظر يك كودك يكسال و نيمه، ممكن است يك گلابي باشد!
خطها شايد ساده و بيمفهوم بهنظر بيايند اما همهچيز به اين سادگي نيست، خطهاي پيوسته، افقي، عمودي، خطهاي ظريف، خطهاي ضخيم، خطهاي مارپيچ و زاويهدار و ديگر خطوط ترسيم شده در يك صفحه بدون توجه به محتوا داراي بار بياني و قدرت وجودي شديدي در بيان حالات رواني كودك هستند؛ حالاتي چون شادي، ناراحتي، اعتماد به نفس بالا يا پايين، افسردگي، انزوا، پرخاشگري و... .
خوشحالي و راحتي باعث ميشود كه دامنه خطوط وسيع باشد، بنابراين خطوط بلندتر و بازتر هستند و به سمت بالا ميرود. همچنين خطوط نازك و هماهنگ كه داراي نظم خاصي هستند نشاندهنده كودك سازگار است. خطوط كوتاه و فشرده نشانه ضعف اعصاب است، اين نشان ميدهد كه كودك داراي يك ناراحتي دروني است. خطوط زاويهدار و به هم پيچيده نشانهاي از پرخاشگرياند. خطوط نازك و با حركات ملايم نشانه احساسات و عواطف هستند. كودكان خجالتي خطوط كوتاه مثل چيزي كه منع شده باشد ترسيم ميكنند، علاوه بر كوتاهي خطوط، كمرنگي آنها نيز نشاني از كمبود جوش و خروش و خجالتي بودن است. خطوط مقطع و تكهتكه تمايل به انزوا را نشان ميدهند.
خورشيد
در اغلب نقاشيهاي كودكانه خورشيد يك عنصر پايدار و هميشگي است و نقش مهمي را بهعهده دارد. خورشيد بيانگر امنيت، خوشحالي، گرما و قدرت است و بعضي معتقدند كه خورشيد درخشان نقاشي كودكان، نماد پدر مطلوب است. اگر خورشيد كامل و درخشان كشيده شود نشان ميدهد كه كودك با پدرش در رابطهاي مطلوب به سر ميبرد و بالعكس اگر خورشيد سياه، پشت كوه، ناپديد و نصفه است نشان ميدهد كه كودك از پدر خود هراس دارد.
خانه: خانههاي اوليه مربع يا مستطيلهاي ايستادهاي هستند كه روي سرشان يك مثلث سر به هوا دارند. بعضي بچهها براي خانههايشان گل، باغچه، درهاي بزرگ و پنچره و پرده هم نقاشي ميكنند و دودكشي كه از آن بخار بلند است. اگر زندگي سعادتمندي در اين خانهها وجود داشته باشد كودك خانهاش را به شكل دلبازي عرضه ميكند اما ديوارهاي بلند و خانهاي جدا مانده و تك افتاده نشاندهنده انزوا، خجالتي بودن يا وابستگي بيش از حد كودك به مادر است و در نوجواني نشانگر شرم و حياي زياده از حد و داشتن احساسات رقيق است.
خانه سبز: خانواده هماهنگ در نقاشي كودكان، هميشه با هم و دست در دست هم نشان داده ميشوند. نزديك شدن 2 يا چند شخصيت نشاندهنده انس و الفت واقعي آنها يا تمايل كودك به آنهاست. همچنين كودك خودش را نزديك شخصي نقاشي ميكند كه حس ميكند در كنارش راحت است يا او را بيشتر از همه دوست دارد ولي اگر كودكي فكر كند كه مثلا خواهرش بيشتر از او مورد توجه پدر و مادر است، در نقاشي خود، خواهرش را بين پدر و مادر و خود را دورتر از آنها در كنار كاغذ قرار ميدهد.
رنگهاي سخنگو: كارشناسان معتقدند كه كودكاني كه در زندگي در معرض يك شوك رواني قرار گرفتهاند، بچههاي طلاق و بچههايي كه با مشكلات بيشتري مواجه هستند در نقاشيهايشان از بيش از 3 رنگ استفاده نميكنند و اغلب اوقات يكي از اين 3 رنگ بنفش است. اين رنگ گوياي اضطراب كودك است. در مقابل بچههاي آرام و آسوده بيش از 5رنگ را به خدمت ميگيرند و نقاشي برايشان جنبه سرگرمي دارد. بچههايي كه مشكلات بيشتري دارند يا تحت فشار هستند اثر رنگها را با فشار بيشتري روي كاغذ اعمال ميكنند و اغلب اوقات نقاشيشان فقط خطخطي است. ضمن اينكه بعضي از رنگها نشاندهنده حالات روحي خاصي هستند. اما نبايد اين تفاسير را قطعي و يقيني پنداشت بلكه اگر از اين رنگها به شكل افراطي استفاده شود يا اينكه استفاده از رنگ همراه و هماهنگ با فعاليتهاي كودك باشد داراي معاني خاصي است؛ مثلا استفاده از رنگ سياه در نقاشي كودكي بازيگوش و شاد چندان مصداقي نخواهد داشت.
چشم چشم دو ابرو
آدمكها تقريبا از 3 سالگي سروكلهشان در نقاشيهاي كودكان پيدا ميشود، درست است كه از همان ابتدا نميشود نام آدمك را بر آنها گذاشت و گاه آنقدر كج و كولهاند كه به خطوط نامفهوم شبيهترند تا آدمك اما كمكم شكل خودشان را پيدا ميكنند و پيامشان را ميرسانند. هر عضو از آدمك نماد چيزي است كه در ادامه به آن خواهيم پرداخت. كارشناسان معتقدند نخستين آدمكي كه كودك ترسيم ميكند همان كسي است كه براي او از همه مهمتر است و ذهن او را بهخود مشغول كرده. اين آدمك اغلب نماد پدر يا مادر است كه با جزئيات بيشتري و بزرگتر از بقيه آدمكها كشيده ميشوند. افراد كماهميتتر يا كوچكتر كشيده ميشوند و يا در نقاشي خبري از آنها نيست. اگر كودك، خود را در هيچ كدام از نقاشيهايش نميكشد يعني اينكه در خانواده احساس راحتي نميكند. كودكاني كه جزئيات را بهتر ترسيم ميكنند باهوشترند، بهطور مثال كودكي كه 5 انگشت دست را ميكشد نشان ميدهد كه جزئيات برايش اهميت ويژهاي دارد.
حذفشدگان: وقتي در نقاشي، يكي از اعضاي خانواده حضور ندارد، ميتواند نشانگر تمايل كودك به عدمحضور او باشد كه بيشتر در مورد خواهران و برادران در اثر حسادت پيش ميآيد. با اين حال دختران در چنين مواقعي حتي اگر با خواهر يا برادر خود رابطه خوبي هم نداشته باشند باز هم او را در نقاشيشان جاي ميدهند. اين بهدليل روحيه دخترانه و لطيف آنهاست كه هميشه آمادگي اين را دارند كه محيط گرم خانواده و محبت تكتك اعضاي اين كانون را نقاشي كنند.
اشخاص افزوده شده: شخص افزوده شده ممكن است يك فرد مسنتر يا حتي يك بزرگسال باشد كه فرد دوست دارد با او همانندسازي كند.
سر: سر در آدمكهاي كودكانه نشانهاي از مركز شخصيت و قدرت فكري و هوشي است. معمولا كودكان سرهاي بزرگ براي آدمكها ميكشند اما اگر اين سر به شكل غيرطبيعي بزرگ باشد، نشان ميدهد كه «من» كودك بيش از حد طبيعي است.
صورت: اگر جزئيات صورت آدمكها به شكل اغراقآميزي بزرگ ترسيم شود نشاندهنده پرخاشگري كودك است و بالعكس اگر اعضاي صورت بسيار كوچك كشيده ميشوند يا حتي حذف ميشوند و از صورت تنها يك دايره باقي ميماند، نشان ميدهد كه نقاش كوچك ما كودكي خجالتي است.
دستها و بازوها: كشيدن دستها و بازوان بزرگ بيانگر قدرت و كنترل است اما اگر دستها و بازوها هميشه حذف ميشوند و جا ميمانند بازتاب احساس فقدان قدرت و بيهودگي و بيياور بودن است. حذف دستها در كودكان كمتر از 5سال نبايد شما را نگران كند و اين امري متداول و طبيعي است. اگر كودك دستهاي آدمك نقاشيشدهاش را در جيب يا پشت سر آدمك پنهان كند نشاندهنده احساس گناه و اضطراب است.
پا: كودكان ضعيف و درونگرا معمولا آدمكهاي بدون پا ميكشند يا ترجيح ميدهند شخصيتشان نشسته باشد.
بالاتنه: اگر باريك و لاغر باشد، كودك از اندام خود ناراضي است يا از چاقي و بزرگ شدن ميترسد و يا اينكه از ضعف جسماني واقعياي رنج ميبرد.
تمام كاغذ براي من است
چگونگي استفاده از فضاي در اختيار قرار گرفته در نقاشي توسط كودكان نيز در تفسير نقاشي آنها حائز اهميت است. كودكان آرام و سازگار به شكل يكنواخت از كل فضاي در دسترسشان استفاده ميكنند. اين كودكان اغلب قابليت درك بهتري دارند. اما كودكاني كه تمايل دارند نقاشيشان را خارج از كادر كاغذ بكشند يا نيمي از خطشان به بيرون از كادر پرتاب شده، اگر خردسال نيستند يا بهدليل اختلالات جسمي مشكل كنترل عضلاني ندارند، معمولا كودكاني هستند كه از كمبود محبت رنج ميبرند. آنها با اين كارشان بهدنبال توجه هستند تا كمبود اعتمادبهنفسشان را جبران كنند. برخلاف اين مسئله كودكاني هستند كه تنها از يك قسمت كوچك از فضايي كه در اختيار دارند استفاده ميكنند، آنها در مقابل سطح كاغذهاي بزرگ خود را گم ميكنند يا ترجيح ميدهند روي كاغذهاي كوچك نقاشي بكشند؛ اين نشانه عدماعتمادبهنفس است. اين كودكان،خجالتي و كمرو هستند و نياز به تشويق و پشتگرمي فراوان دارند.