فرض كنيد روزانه و هميشه همين مقدار بار را بخواهيد هرجايي با خود حمل كنيد؛ توي خانه، سر كار، توي دانشگاه، پارك و... چه بلايي سرتان ميآيد؟ واضح است كه اصلا منطقي نيست چنين بار اضافهاي را هميشه با خود همهجا حمل كنيم. اگر چنين منطقي را قبول داشته باشيد، بايد بدانيد كه همين منطق درباره «بار»هاي ديگر هم مصداق پيدا ميكند.
«بار»ها هميشه مثل دوتا كيسه ميوه و يك گوني برنج محسوس نيستند، نه بهخاطر اينكه وزني ندارند بلكه بهخاطر اينكه گاهي آنقدر سنگين هستند كه آنها را حس نميكنيم! به قول حضرت حافظ، باري كه آسمان نتوانست كشيد، قرعه فال آن را بر دوش آدمي انداخت. وضعيت «اطلاعات» هم به همين گونه است. ما روزانه خودمان را در معرض انواع گوناگوني از اطلاعات قرار ميدهيم كه گاهي اصلا به آنها نيازي نداريم. توي دهها گروه وايبري هستيم كه بايد روزانه مطالب همه را بخوانيم، به شبكههاي اجتماعي مدام سر ميزنيم، فيلم ميبينيم، روزنامه و مجله ميخوانيم، برنامههاي تلويزيوني تماشا ميكنيم، توي ماشين موسيقي گوش ميدهيم، گاهي كتاب ميخوانيم و بهعبارتي حجم عظيمي از اطلاعات را توي ذهنمان ميريزيم و بار اضافه ايجاد ميكنيم. از همين رو، در شرايط كنوني كه رسانهها و پيامهاي رسانهاي ما را از همه طرف محاصره كردهاند، «اضافه بار اطلاعاتي» خطري است كه همه ما را تهديد ميكند. يكبار در طول يك روز ببينيد از ميان همه اطلاعاتي كه در معرض آنها قرار ميگيريد كدامشان واقعا براي شما مفيد هستند؟ آيا لازم است حتما فلان فيلم را ببينيد، به فلان سايت خبري سر بزنيد يا مدام شبكه اجتماعيتان را كنترل كنيد؟! اينكه ما به دريافت اين اضافهبار معتاد ميشويم البته خودش حكايت ديگري است.
شايد براي شما هم پيش آمده كه مجبور شده باشيد براي بار اضافهتان در هواپيما پول بيشتري پرداخت كنيد. اضافه بار اطلاعاتي هم براي ما هزينههايي دارد. مهمترين هزينهاش هم اين است كه قدرت درست تحليل كردن اطلاعات را از ما ميگيرد. بمباران اطلاعاتي يكي از تكنيكهاي قديمي رسانهها براي اقناع مخاطب است. راجع به يك موضوع آنقدر اطلاعات روي سرتان ميريزند كه شما گيج ميشويد و قدرت تحليلتان را از دست ميدهيد. يا قوه فهم شما ديگر حوصله پردازش اين حجم از اطلاعات را ندارد بنابراين به راحتي دستهاي خود را به علامت اقناع بالا ميبريد.
در ادعيه داريم كه«اللهم اني اعوذ بك من علم لاينفع/ يعني خدايا به تو پناه ميبرم از علمي كه سود ندارد». يكي از دعاهاي معروف در دين ما هم اين است كه «خدايا به من علم مفيد بده». راستي علم مفيد يعني چه؟ آيا همه اطلاعاتي كه خود را در معرض آنها قرار ميدهيم براي ما مفيد هستند؟