اوایل فصل برگریزان، به دفتر بهرام شیردل رفتیم؛ خانهای بازمانده از معماری گذشته شمیرانات که در آن همکاران آتلیهاش را دور هم جمع کرده بود و برایشان صحبت میکرد.
میگفت: «پروژه» یعنی پرتاب به جلو! پس حرکت به عقب نداریم. نقل محافل معماری امروز مسالهای اساسی است درباره چیستی معماری امروز ایران و نسبت آن با آینده و هویت و این همان چیزی است که در کارهای برخی از معماران ایرانی به نحوی تجلی یافته و بهرام شیردل نیز در این زمینه عمری را صرف و کارهای زیادی را به شیوه خود بر اساس اصول معماری ایرانی طراحی کرده است.
کارهایی که پروژهای در پرتاب به جلوست اما بر اساس همان اصولی است که سالها پیش مصادیق معماری گذشته را و ... را پدید آورده است. تجربههای او آنقدر زیاد و جهانی است که بهتر است از زبان خود او بخوانید.
- از آمدنتان به ایران شروع کنیم، اگر اشتباه نکنم قبل از آمدن به ایران در لندن دفتر داشتید، کمی در مورد قبل از بازگشتتان به ایران بگویید؟
آمدن من به ایران، یک بازگشت نبود، بهتر است بگوییم مهاجرت. چون من بیش از 30 سال ایران نبودم و اکنون حدود ۱۸ یا ۱۹ سال است که ایران هستم و کار میکنم.
اینکه کسی بیش از 20سال از شهر و دیارش برود و دوباره برگردد، این یک مهاجرت است و بازگشت نیست. چراکه طی 20 سال آن مکان عوض شده و مردم هم عوض شدهاند و خود او هم عوض شده و دیگر آن انسان سابق نیست.
من معماری بودم در لسآنجلس که بینالمللی کار میکردم. در سال ۱۹۹۳ دفترمان را از لسآنجلس به لندن بردم.
البته در مدتی که در ایران نبودم، به کشورم آمده بودم و در سال ۱۹۷۶ که تازه فارغالتحصیل شده و یک معمار جوان بودم در اصفهان یکسالی کار میکردم؛ معمار جوان اصطلاح عجیبی است و به ندرت چنین مواردی به وجود میآید؛ مثل برونئی که در ۲۶ سالگی معمار جوانی بود که کارهای بزرگی میکرد.
به هر حال ۳۰ سالی هم که در آمریکا بودم، همیشه دغدغهام معماری ایران بود. حتی در هر دو دانشگاهی هم که فارغ التحصیل شدم پایاننامه من در مورد ایران بود؛ جغرافیا و معماری ایران که با هم فضای ایران را میسازند دغدغه اصلی من بود. مهمترین مساله برای من این است که پروژه تعلق پیدا کند به آن مکان و آن جغرافیا و آن اجتماع.
منبع:همشهري معماري