عكسها حرفهاي و از زاويههاي جذاب به ميراث فرهنگي ايران نگريسته بود اما نكته جذابتر موضوع، فردي بود كه اين عكسها را گرفته بود. يك خانم چيني، صفحهاي راه انداخته بود كه همه حدود 400-300 عكس آن از ايران و تهران بود. سوژه همه ويژگيهاي لازم براي انتخاب شدن بهعنوان مهمان همشهري را داشت. برخورد خوب و گرم آن خانم چيني هم مزيد بر علت شد تا بساط مصاحبه فراهم شود. «جيانگ وانگ» 40ساله، 3سال و نيم است كه در تهران زندگي ميكند. خودش خبرنگار است و براي تلويزيون ملي چين در ايران گزارش و خبر تهيه ميكند. او به تمام معنا عاشق ايران شده. شرح اين عاشقي را در اين مصاحبه بخوانيد.
- چگونه سر از تهران و ايران درآوريد؟
من قبلا در تلويزيون و روزنامهاي در چين دبيرسرويس خبرهاي بينالمللي بودم و در حال حاضر براي بزرگترين تلويزيون ملي چين (CCTV) كار ميكنم. علاقهمندي من به ايران از حدود ۱۲سال پيش، (زماني كه در روزنامهاي در چين كار ميكردم) آغاز شد. آن موقع بهخاطر خبرهايي كه از ايران ميآمد به اين كشور علاقهمند شدم. ايران قطعا كشور مهمي در دنياست و در آن زمان، بهدليل پرونده هستهاي مدام در صدر اخبار بود. از سوي ديگر رشته تحصيلي من در دانشگاه تاريخ بود و علاقهمند بودم بيشتر راجع به فرهنگ و تاريخ ايران اطلاعات كسب كنم، به همين دليل شروع به تحقيق در اينترنت كردم. هر چقدر بيشتر راجع به ايران دانستم بيشتر برايم جذاب شد. اين جذابيت فقط درباره خبر و سياست نبود. علاقهمندي من بيشتر به فرهنگ بود. در آن زمان با ديدن چند فيلم ايراني كه خيلي در چين معروف بودند- بهدليلي كه نميدانم- حس نزديكي و اشتياق بيشتري به ايران پيدا كردم. بعد از آن، چند مصاحبه با مسئولان فضاهاي فرهنگي و سفارت ايران در چين داشتم و به اين طريق اطلاعاتي راجع به فرهنگ ايران پيدا كردم تا اينكه در تلويزيون ملي چين فرصتي پيش آمد كه با انتخاب خودم به ايران بيايم. خانوادهام از اين تصميم نگران بودند چون فكر ميكردند ايران كشوري خطرناك و ناامن است اما من ميخواستم ايران و فرهنگش را از نزديك ببينم، بنابراين به ايران آمدم.
- بين چينيها چه تصوري از ايران وجود دارد؟
ما ياد گرفتهايم كه ايران يك تمدن بسيار مهم در دنياست. مشكلي كه در چين و باقي نقاط دنيا با تاريخ ايران وجود دارد، كم بودن مستندات نوشتاري و مكتوب راجع به آن است. اين فرهنگ بسيار غني است و چيزهاي بسيار زيادي به دنيا اهدا كرده است؛ مثلا درباره تاريخ يونان بسيار نوشته و پرداختهاند اما درباره ايران اطلاعات معتبر كمي در دسترس است. در طول تاريخ از طريق جاده ابريشم روابط ايران و چين، خيلي نزديك بوده است. در كتاب تاريخ چين به اسم ايران، تجارتهاي ميان ايران و چين، افرادي كه از ايران براي زندگي به چين ميآمدند و... بسيار اشاره شده است. رابطه ايران و چين در طول تاريخ بسيار زياد بوده و از طريق جاده ابريشم يك تاريخ مشترك و تبادل فرهنگي داشتيم و اين مطلبي است كه خيلي از چينيها به آن آگاهند.
- ايده صفحه اينستاگرام و اين همه عكس ناب از ايران و تهران از كجا آمد؟
اين نرمافزار را كه در 2سال اخير معروف شده بهصورت تصادفي انتخاب كردم. مدت زيادي نيست كه آن را راه انداختهام. من به فرهنگ و تاريخ ايران خيلي علاقهمندم و در اين 3سال و نيمي كه در ايران هستم به نقاط زيادي از ايران سفر كرده و عكسهاي بسياري گرفتهام. تا قبل از اين در وبلاگ چيني خود راجع به آن مينوشتم. بسياري از ايرانيها و علاقهمندان به ايران نظرهاي مثبتي راجع به عكسهايم داده و من را تشويق كردهاند تا ايران را بيشتر به آنها معرفي كنم. مردم چين علاقهمندند كه در مورد ايران اطلاعات داشته باشند و من نيز دوست دارم كه زيبايي و جذابيت ايران را با مردم خودم به اشتراك بگذارم.
- چه چيز از ايران و ايرانيها در اين مدت توجه شما را جلب كرده است؟
اولين چيز درباره ايرانيها، مهماننوازي آنهاست. اين حس تنها در من وجود ندارد بلكه تعداد زيادي از دوستان من كه به ايران آمدهاند، همين نظر را دارند. من دوست دارم آنها ايران را ببينند و بيشتر بشناسند. گشادهروبودن ايرانيها برابر مردم كشورهاي ديگر و مهماننوازي آنها هميشه مشاهده ميشود. فراموش نميكنم نخستين باري كه به اصفهان رفتم همه خيلي مهربان بودند، به من سلام ميكردند و ميخواستند با من صحبت كنند و عكس بگيرند. يكبار كه به شيراز رفته بودم خانمي از مردم عادي از من دعوت كرد كه براي صرف چاي با دوستانم به خانهاش برويم. مهماننوازي ايرانيها چيز جديدي نيست و ريشه در تاريخ ايران دارد. اين مهماننوازي و محبت و آمادهبودن براي پذيرش فرهنگهاي ديگر ريشه در تاريخ دارد و خيلي به چشم ميآيد. از نظر من هيچ وقت كشوري را نخواهي فهميد مگر آنكه فرهنگ آن را بشناسي. مردم دنيا، ايران را از طريق اخبار ميشناسند. رسانههاي غربي چهره غلطي از ايران نمايش ميدهند. مردم زيادي فكر ميكنند ايرانيها افراطگرا هستند و در اين مورد از من سؤال ميكنند. پاسخ من به آنها اين است كه اصلا اينجور نيست. شما اگر شعرهاي حافظ و سعدي را بخوانيد از عمق قلب ايرانيها باخبر ميشويد. اگر شعر «بني آدم اعضاي يكديگرند» را بخوانيد، ميتوانيد درك كنيد كه فرهنگ ايرانيها چقدر غني است. شعرها حتي در زندگي امروز ايرانيها تأثير ميگذارند. در تاريخ ايرانيها احساسات، طبيعت و ذات آنها قابل ديدن است. من خيلي خوشحالم كه اين فرصت را داشتم كه به ايران بيايم، اين فرهنگ جذاب و مهيج را ببينم و بشناسم و در آن كار كنم. ايرانيها تفكر عميقي دارند، يك كشور را فقط بر پايه مسائلي مانند اقتصادش نميتوان قضاوت كرد. قدرت فرهنگ يك كشور خيلي مهم است و ميتواند باعث پيشرفت آن شود. متأسفانه فرهنگ ايران و اهميت آن بسيار دستكم گرفته شده ولي من فكر ميكنم در آينده توجه بيشتري به آن خواهد شد.
- فكر ميكنم شعر در فرهنگ شما هم جايگاه مستقل و رفيعي دارد.
بله، يكي از دلايلي كه من با ايران احساس نزديكي ميكنم شباهتهايي است كه بين فرهنگ شما و سنتهاي ما وجود دارد. من خيلي راحت به زندگي در اينجا عادت كردهام. يكي از اشتراكات اين دو فرهنگ شعرهاست. ما شعرهاي هزار ساله كلاسيكي داريم كه نقش بسياري در فرهنگمان دارند و از طريق آنها ميتوانيد با فرهنگ چين آشنا شويد. يا مثلا در ايران هم مثل چين، خانواده و احترام به سالمندان و روابط خانوادگي مهم است.
- در اين حدود 3سالي كه در ايران زندگي كردهايد، دلتان براي چين تنگ نشده؟ دوست نداريد زودتر كارتان اينجا تمام شود و برگرديد؟
اين سؤال به دفعات از من پرسيده ميشود. دوستانم دائم از من ميپرسند كه ايران چگونه كشوري است؟ چرا به چين برنميگردي؟ مدت زيادي است كه در ايران هستي، چگونه ميتواني اين مدت طولاني در ايران زندگي كني؟ جواب من به آنها هميشه اين است كه بايد بياييد و خودتان ببينيد و تجربه كنيد تا متوجه شويد كه من چه احساسي دارم و چه چيزهايي ميبينم و چرا اين مدت طولاني در ايران ماندهانم. البته خيلي از دوستان من به ايران آمدهاند و وقتي در ايران هستند بسيار متعجب ميشوند و آنچه ميبيينند و تجربه ميكنند غيرقابل باور و غيرقابل قياس با تصويري است كه داشتهاند. آنها ميگويند ايران خيلي متفاوت از آن چيزي است كه در خبر و سياست از آن ارائه ميشود. مهماننوازي ايرانيها آنها را نمكگير ميكند. يكي از دوستانم بعد از بازگشت از سفرش به ايران ميگفت كه تصوير من از ايران يك لبخند است، خودش ميگويد: «ايران لبخند»! اين احساس من هم هست. فرهنگ ايران خيلي ناشناس است و به آن بيتوجهي شده و اين واقعيت تلخي است. جالب است بدانيد تعداد زيادي از دوستان چيني من فكر ميكنند ايرانيها عرب هستند!
- در سفرهايتان به نقاط مختلف ايران، كجا را بيشتر دوست داريد؟
انتخاب خيلي سخت است اما اصفهان را خيلي دوست دارم و تعداد دفعاتي كه به اصفهان رفتهام قابل شمارش نيست. صنايعدستي اصفهان غيرقابل وصف است. بهار شيراز را هم بسيار دوست دارم.
- در عكسهاي صفحه اينستاگرام شما مشخص است كه دلبسته و شيفته هنر ايراني شدهايد؟
درست است. براي خارجيها هميشه همينطور است. چهره مدرن شهرها در همهجا تقريبا شبيه يكديگر است. براي خارجيها رسوم كهن و فرهنگ خاص آن كشور است كه مهم ميشود و به آن توجه ميكنند. مثلا وقتي يك فرد خارجي به چين بيايد، ديدن ديوار چين برايش مهيج است نه برجها و مراكز خريد. پديدههايي مانند فرش ايراني، صنايعدستي و مسجد شيخ لطفالله را هيچ كجا نميتوانيد پيدا كنيد. هيچچيز با آنها و زيباييشان قابل قياس نيست. در ضمن اين صفحه اينستاگرام را به آداب و رسوم سنتي، معماري، فرهنگ، تاريخ و... اختصاص دادهام. چون من سفرهاي زيادي دارم ميخواهم صفحه يا سايت ديگري باز كنم و به مسائل ديگر در آن بپردازم. من در سومالي و مناطق خطرناكي مثل عراق، افغانستان، قندهار و پاكستان بودهام و از آنها عكسهايي دارم كه جايشان در اين صفحه نيست.
- به طبيعت ايران علاقهمند نشديد؟
طبيعت را هم خيلي دوست دارم. چين يك كشور خيلي بزرگ است. ما هم طبيعت بسيار متنوعي داريم و بهدليل شغلم، سفرهاي زيادي در چين رفتهام. ايرانيها عاشق طبيعت هستند و اگر فرصتي داشته باشند حتما به دل طبيعت ميروند و اين تفاوتشان با چينيهاست. ما هم به طبيعت احترام ميگذاريم و شعرهاي ما آكنده از طبيعت است اما ايرانيها عاشق طبيعتند. مثلا سيزدهبهدر يك سنت ايراني براي بودن در طبيعت است. در باغهاي ايراني كه نمادي از ايران است تلاش شده طبيعت بهطور حداكثري به دل خانه بيايد. در خانهها حوض هست، مثلا در كاشان در خانههاي قديمي، پرندهها خانه داشتند و حوض بود و انواع درخت و...، اين جزو خصوصيات فرهنگي ايرانيهاست.
- كجاي تهران را بيشتر دوست داريد؟
همه جايش را. در تهران دوست دارم همه جا بروم و همه جا را ببينم. حتي جاهاي شلوغي مثل ميدان انقلاب را . آنجا را دوست دارم چون همهچيز قديمي است و پر از چيزهاي آنتيك.
- گم شدن در مترو
من دائم از مترو و اتوبوس و تاكسي استفاده ميكنم. 2ماه پيش يكي از دوستانم را كه راجع به متروي ايران خيلي كنجكاو بود به مترو بردم؛ از تجريش تا ميدان انقلاب. بايد خط عوض ميكرديم. اگر راستش را بگويم، مترو خيلي خوب و تميز است و مردم هم با نهايت لطفشان ما را راهنمايي ميكنند ولي تابلوها و علائم و نشانهها براي خارجيها واضح نيست. تابلوها كم و كوچك هستند و من براي راهنمايي از مردم كمك ميگيرم. يكبار در يكي از ايستگاهها بايد خط عوض ميكردم اما هيچ تابلو و دستورالعملي نبود كه من بفهمم چه كار بايد بكنم و خيلي از مردم هم نميدانستند، براي همين مجبور شدم چندين بار بروم و برگردم. داخل ترن، اسم ايستگاهها را به انگليسي درست بيان نميكنند و براي توريستها انتخاب مسير كار دشواري است.
- يه خاطره...
اولين بار كه وارد ايران شدم در هتل برج سفيد ساكن شدم. هوا بسيار سرد بود من هم يك غريبه بودم. وقتي صبح از خواب بيدار شدم و پنجره را باز كردم، دربند را كه ديدم واقعا خيلي احساساتم تحريك شد. من 20روز قبل از عيد نوروز به ايران رسيدم و برف تمام كوه را پوشانده بود. واقعا زيبا بود. اين روزها ايران مثل خانه دوم من شده است. من در هيچ شهري اين همه مدت زندگي نكردهام. چندوقت پيش وقتي از سفري يكماهه براي پوشش خبري از عراق برگشتم، واقعا دلم براي تهران و ايران تنگ شده بود و احساس ميكردم به خانه برگشتهام.
- دست فرمون عالي!
رانندگي در ايران خيلي عجيب و غريب است اما ميشود ديد ديگري هم به آن داشت. اوايل وقتي سوار تاكسي ميشدم، ميديدم رانندهها بين خطوط رانندگي نميكنند، با سرعت زياد دنده عقب ميروند؛ حتي در مسيري متفاوت، آن هم با ماشينهاي قديمي. نيمسال اول خيلي سخت بود اما الان چون گزينه ديگري ندارم برايم لذتبخش شده است. براي ايرانيها فرقي نميكند ماشين قديمي باشد يا جديد كلا دست فرمان خيلي خوبي دارند. اگر پشت ماشين 30ساله بنشينيد، مثل مرسدس بنز رانندگي ميكنند!
- اينستاگرام ايران و تهران
wangdream اسم صفحهام در اينستاگرام است. من صفحات زيادي درباره ايران و تهران را دنبال ميكنم. 2صفحه eye_of_iran و mustseeiran را دوست دارم. صفحه tehranmirror هم عكسها و اطلاعات خوبي درباره تهران دارد. اين شهر در تاريخ معاصر و 100سال اخير بسيار تأثيرگذار بوده و اتفاقهاي مهم سياسي در آن افتاده است. تهران شهر بسيار بزرگي است و من ميخواهم بيشتر درباره آن بدانم.