پیوندهای بین 2 کشور پیچیده است و به مناسبات تاریخی عمیق، ضرورت اقتصادی و اراده سیاسی برای ایجاد نظم سیاسی چندقطبی متکی است. این مشارکت نشاندهنده یک ائتلاف نیست، بلکه مجموعهای متنوع از منافع مشترک است.
رشد شهابآسای چین سبب شده است تا میانگین رشد اقتصادی آن در 15 سال گذشته، سالیانه 10 درصد باشد.
در سال 2006، چین روزانه 7 میلیون بشکه نفت مصرف کرد که حدود یک سوم مصرف روزانه در آمریکا بود که به 8/20 میلیون بشکه رسید. برآورد میشود سالانه یک میلیون بشکه بر مصرف نفت چین افزوده شود.
سازمان بینالمللی انرژی پیشبینی میکند که تا 2030، واردات نفت چین با واردات آمریکا برابر خواهد شد.
معاملات انرژی
در نتیجه این افزایش تقاضا، چین قراردادهای مشارکت را در زمینه انرژی گسترش داده است. ایران اکنون یک رکن مهم امنیت انرژی چین است.
تهران در 2005، سومین عرضهکننده بزرگ نفت به پکن بود و حدود 14 درصد واردات نفت این کشور را تامین کرد. با توجه به انعقاد چند قرارداد که در زیر به آن میپردازیم، ایران یکی از بزرگترین عرضهکنندگان نفت به چین است.
این امر تبلور هدف تهران است که در 2004 توسط بیژن نامدار زنگنه وزیر سابق نفت بیان شد. وی گفت: ژاپن به دلایل تاریخی واردکننده شماره یک انرژی از ماست، اما ما مایل هستیم به صادرات به چین ارجحیت دهیم.
جذابیت ایران برای چین تعجبآور نیست. به نوشته نشریه نفتوگاز، ذخایر اثباتشده نفت ایران 8/125 میلیارد بشکه است که حدوداً 10 درصد کل ذخایر جهان را تشکیل میدهد. به علاوه، برآورد میشود ایران 940 تریلیون فوت مکعب گاز یا معادل 16 درصد کل ذخایر جهان است. این حجم گاز برابر با 155 میلیارد بشکه نفت است.
افزون بر این، در غیاب رقابت آمریکا و اروپا بر اثر تحریم آمریکا که سرمایهگذاری را در ایران هدف قرار داده است، شرکتهای چینی و روسی از امتیاز آشکاری نسبت به همتایان خود برخوردار شدهاند.
شرکتهای چینی از دهه 1990 در کار توسعه میادین نفت در دریای خزر و ساخت خط لولهای از نکا در ساحل جنوبی دریای خزر به پالایشگاههایی در تهران و تبریز فعال بودهاند.
ایران همچنین به شرکتهای چینی برای دستیابی به فناوری در اعماق دریا برای حفاریهای آینده در دریای خزر اولویت داده است. این اواخر چین و ایران انعقاد یک رشته قرارداد چشمگیر را اعلام کردهاند که ارزش کل آنها از 200 میلیارد دلار فراتر میرود.
ایران از گروه چینی ساینوپک خواسته است طرح کلان توسعه منابع انرژی کشور را تدوین کند که کاوش، حفاری و توسعه صنایع پتروشیمی و گاز را دربرمیگیرد.
در اکتبر 2004، ساینوپک و ایران قراردادی به ارزش 100 میلیارد دلار برای معامله 250 میلیون تن الانجی و 150 هزار بشکه نفت طی یک دوره 25 ساله امضا کردند که یکی از بزرگترین معاملات انرژی است. براساس این قرارداد، چین 51 درصد سهام میدان نفتی یادآوران را در نزدیک مرز عراق به دست آورد.
در 2004، ژوهای ژنرونگ شرکت نفت دولتی چین با خرید 110 میلیون تن الانجی به ارزش 20 میلیارد دلار از ایران در طول 25 سال موافقت کرد. ژنرونگ در حال حاضر روزانه 303 هزار بشکه نفت خام براساس قراردادی 10 ساله از ایران دریافت میکند.
درعین حال، دو کشور قراردادی را برای انتقال الانجی به چین به ارزش نامعلوم اعلام کردهاند. در جولای 2006، پکن و ایران قراردادی به ارزش 8/2 میلیارد دلار برای توسعه پالایشگاهی در اراک منعقد کردند.
در دسامبر 2006، شرکت ملی نفت ساحلی چین قراردادی به ارزش 6 میلیارد دلار برای توسعه میدان گاز عظیم پارس جنوبی و ساخت تاسیسات مایعسازی گاز طبیعی با ایران امضا کرد. تکمیل این طرح هشت سال طول میکشد و این شرکت 50 درصد گاز تولیدی را دریافت خواهد کرد.
با توجه به آنکه ذخایر این میدان نفتی حدود 17 میلیارد بشکه برآورد میشود، ارزش فعالیت چین احتمالاً از 100 میلیارد دلار بیشتر خواهد شد. در آخرین قرارداد انرژی که فروردین ماه امسال امضاء شد، شرکت ملی نفت چین، بزرگترین شرکت انرژی کشور، موافقت کرد سرمایهگذاری خود را در برجستهترین میدان انرژی کشور دوبرابر کند.
بر اساس این قرارداد، این شرکت 150 میلیون دلار صرف ارتقاء میدان مسجدسلیمان خواهد کرد. پس از تکمیل، این میدان روزانه 25000 بشکه نفت برای چین تولید خواهد کرد.
همچنین ایران و چین در نظر دارند خط لولهای به طول 386 کیلومتر برای انتقال نفت ایران به دریای خزر بسازند.
این طرح امکان ارتباط با خط لوله چین- قزاقستان که در دست احداث است، فراهم میکند. در عین حال، چین در حال ساخت پایانههایی در گوانگ دونگ، شانگهای و فوجیان برای دریافت نفت است. این کار جزئی از برنامه به اصطلاح اثر رشته مروارید است.
این سرمایهگذاری بسیار مورد علاقه ایران است. علی اکبر صالحی، نماینده سابق ایران در آژانس بینالمللی انرژی اتمی گفت: این2 کشور یکدیگر را تکمیل میکنند. آنان صنعت دارند و ما منابع انرژی. تهران نیازمند ارتقای تاسیسات نفتی خود برای حفظ ظرفیت صادرات است.
بیشتر این تاسیسات قدیمی شده است. ایران در پی آن است که تا 2009 ظرفیت صادرات را به 5 میلیون بشکه برساند و این کار نیازمند کمک خارجی است.
روابط تجاری
درعین حال، تجارت بین ایران و چین هر چند که نسبتاً کم بوده است، به سرعت افزایش یافته و از 2/1 میلیارد دلار در 1998 به حدود 10 میلیارد دلار در 2005 و 14 میلیارد دلار در 2006 رسیده است.
سهم چین از بازار ایران از یک درصد در سال 1979، با صدور لوازم خانگی و کالاهای سرمایهای به 8 درصد در سال 2003 رسید. مهمتر اینکه صدها شرکت چین در ایران فعالیت میکنند. شرکت صنایع شمال چین قراردادی برای ساخت دو خط مترو در تهران به ارزش 836 میلیون دلار امضاء کرده است.
پکن قصد دارد 200 میلیون دلار برای کمک به تامین مالی بزرگراه جدید تهران - شمال و نیز ساخت سدی در شمال تهران سرمایهگذاری کند.
به علاوه، شرکت خودروسازی چری، نخستین کارخانه خارج از کشور خود را در ایران افتتاح کرده است و در حال حاضر، سالانه بیش از 20 هزار دستگاه تولید میکند. این شرکت اکنون وارد معاملهای به ارزش 370 میلیون دلار با ایرانخودرو شده است.
دستیابی راهبردی
در کنار همکاری اقتصادی با ایران، رضایت ایران نسبت به خیزش چین در خاورمیانه و آسیای مرکزی پیامدهای گستردهتری از نظر ژئوپلیتیک دارد. از دیدگاه پکن، ایران جای پای مناسبی برای حضور در دریای عمان و خلیج فارس است.
در این راه، چین گامهای ابتدایی را با آغاز توسعه بندر گوادر در پاکستان برداشته است. گوادر در ساحل جنوب غربی پاکستان در نزدیکی تنگه مهم هرمز و بین منطقه نفتخیز خلیج فارس، جنوب آسیا و آسیای مرکزی واقع است. چین در مرحله اول 198 میلیون دلار در این طرح صرف کرده است.
چین 200 میلیون دلار دیگر صرف ساخت بزرگراهی خواهد کرد که این بندر را به کراچی متصل میکند. در دومین مرحله چین حدود 528 میلیون دلار برای ساخت 9 بارانداز و پایانه دیگر هزینه خواهد کرد. در این بندر، تاسیسات شناسایی نیز نصب خواهد شد.
تمام این طرحها مقارن با اقدامات چین برای نوسازی نیروی دریایی خود است. چین نیروهای نظامی را در مسیرهای دریایی از خاورمیانه مستقر کرده و در امتداد این مسیرها پایگاه ساخته است تا با نمایش قدرت، از محمولات نفت متعلق به خود حفاظت کند.
چین تمایل دارد با تقویت روابط تجاری با ایران، حضور خود را در آسیای مرکزی تعمیق کند. در این حالت، دسترسی چین به منابع انرژی دریای خزر تسهیل و اتکای آن به واردات نفت از مسیرهای دریایی از خلیجفارس را کم میکند و به این ترتیب، جریان نفت بدون اخلال به این کشور تداوم مییابد.
این امر با انعقاد یک رشته قرارداد از جمله خط لوله چین- قزاقستان به ارزش 5/3 میلیارد دلار و دیگر تلاشهای پکن برای کاهش اتکا به نفت خاورمیانه سازگار است.
به همین شکل، مناسبات رو به تزاید چین با ایران و عربستان سعودی، پکن را در صورت وخامت روابط با هند و یا ژاپن بیمه میکند. برای ایران که زیر فشار آمریکا و اروپاست، چین و روسیه دروازهای به جهان هستند.
ایران که در حال حاضر در سازمان همکاری شانگهای ناظر است، در پی عضویت در آن است. واشنگتن بر این تصور است که این سازمان گروهبندی ساخته و پرداخته چین و روسیه برای مهار نفوذ فزاینده آمریکا در آسیای مرکزی است. در این حال، ترکیب چینش منطقه برای ایران یک نگرانی است. ایران اکنون مشارکت بیشتر چین و روسیه را به نفوذ آمریکا ترجیح میدهد.
دیگر شرکای چین در منطقه با وجود این اشتراک منافع دوجانبه، روابط چین و ایران را نمیتوان ائتلاف خواند. جیانگ زمین، رئیسجمهوری سابق چین در 1999 ایجاد مشارکت راهبردی در زمینه نفت را با عربستان سعودی اعلام کرد، چنین کلماتی در ارتباط با ایران گفته نشده است.
هوجین تائو، رئیسجمهوری چین تا به حال به حدود 50 کشور سفر کرده و یکی از پرسفرترین رهبران جهان است، اما تا به حال به ایران سفر نکرده است.
به تازگی چین، فهرستی از کشورهای تولیدکنندهای را منتشر کرد که مناسب سرمایهگذاری توسط شرکتهای نفتی این کشور هستند، اما ایران در این فهرست وجود ندارد. کمیسیون اصلاح و توسعه ملی چین که سازمان ملی برنامهریزی کشور است، اعلام کرده است شرکتهای چینی در ازای سرمایهگذاری در صنایع نفت و گاز در کشورهایی مانند بولیوی، اکوادور، کویت، لیبی، مراکش، نیجر، نروژ، عمان و قطر از معافیتهای مالیاتی و سایر مشوقها برخوردار میشوند.
در عوض، ایران بخش مهمی از شبکه روابط پکن است که بازتاب رویه نیرومندانه اخیر آن است. در واقع، چین اخیراً با آنگولا، استرالیا، نیجریه، سودان و ونزوئلا قرارداد در زمینه انرژی امضا کرده است و این امر نشان میدهد چین در مناطقی به غیر از خاورمیانه شامل آفریقا، آسیای مرکزی و آمریکای لاتین در پی نفت است.
چین در صدد همکاری با روسیه نیز بوده است. آمار نشان میدهد واردات نفت چین از روسیه و سایر کشورهای شوروی سابق در خلال سالهای گذشته به طور یکنواخت افزایش یافته است.
دسترسی به نفت آفریقا برای چین که میکوشد اتکای خود را به نفت خاورمیانه کاهش دهد، اهمیت دارد. پکن روابط مؤدتآمیزی با کشورهای آفریقایی دارد. این کشورها نیز از سرمایهگذاری چین در این قاره استقبال میکنند.
بولتن خلیج فارس و آسیا/ جولای 2007