در واقع خدماتي كه اين كارگزاران به شخص محمدرضا شاه ارائه ميكردند آنان را براي مدتي و يا در طول حكومت پهلوي، درباري كرده بود. رفتوآمدها به دربار در دوران پهلوي با ضوابط خاصي همراه نبود از همين رو افراد سعي ميكردند با ارائه خدماتي به شاه بيشتر به او نزديك شوند و از اين بابت قدرت بيشتري پيدا كنند؛ حتي در اين باب هنرمندان نيز سعي ميكردند با نزديكي به شاه و اعضاي خانواده پهلوي سري در سرها در بياورند. همه اين موارد از دربار شاه يك بازار مكاره ساخته بود كه هر كسي به طمع چيزي آرزوي ورود به سرسراي آن را داشت.
- اسدالله علم؛ نوكر خانهزاد
مجيزگوييهاي وي اگرچه در بسياري از موارد زننده است اما گوياي واقعياتي از نزديكان شاه است. علم در دوران نخستوزيري خود اصلاحات ارضي را در چارچوب انقلاب سفيدي كه مدنظر شاه بود، اعمال كرد. خاطرات علم از عياشيهاي شاه نشاندهنده وظيفه ديگر وي براي مهيا كردن بساط اين عياشيها و مفسده اخلاقي بود.
با آمدن علم كمكم دربار به وزنه مهمي در سياست داخلي و خارجي رژيم پهلوي تبديل شد و اين با گرايش روزافزون شاه بهخودكامگي سياسي هماهنگ بود. تاجگذاري محمدرضا پهلوي و جشنهاي ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهي در دوران وزارت دربار او انجام شد.
علم بسيار نزديك به شاه و مورد اعتماد او بود. آنهاتقريبا هر روز با يكديگر گفتوگو ميكردند و چند روز در هفته يكديگر را ميديدند. آنان اغلب با يكديگر شام و ناهار ميخوردند. در سراسر ايران هيچ فردي در چنين موقعيتي در آن زمان نبود. علم پيش از وقوع انقلاب اسلامي بر اثر سرطان خون درگذشت.
- شريف امامي؛ عامل رخداد جمعه سياه
شريفامامي با ايراد چند نطق مخصوصا نطق معروف«من شريف امامي 20روز پيش نيستم» دولتي به نام آشتي ملي تشكيل داد كه ظاهرا از مردم حمايت ميكرد و خود را از خاندان روحانيون معرفي كرد.
از اقدامات او براي كم كردن اعتراضات ميتوان به آزادي مطبوعات و راديو و تلويزيون، دادن امتياز به كارمندان، تغيير تقويم شاهنشاهي به شمسي، بستن مراكز فساد، عزل مديراني كه نالايق دانسته شدند و انحلال حزب رستاخيز اشاره كرد.
شريفامامي با برقراري حكومت نظامي رخداد ۱۷شهريور معروف به جمعه سياه را به نام خود در تاريخ ثبت كرد. تلاش او در تغيير مسير انقلاب اسلامي از امور سياسي به امور رفاهي بينتيجه ماند و مردم به مخالفت با او پرداخته و او را وادار به كنارهگيري كردند.
سرانجام در ۱۴ آبان ۱۳۵۷ استعفا و نيمهدوم بهمن همان سال ايران را به قصد آمريكا ترك كرد.
- عباسهويدا؛ از عصا تا فراماسوني
ا
هويدا شخصيت مرموزي داشت و بهعنوان فراماسون در دوره صدارتش بر ايران عرصه تاختوتاز لژهاي رنگارنگ فراماسونري را فراهم كرد.
روابط ديرين و مرموز هويدا با ارنست وانهك، استاد اعظم فراماسونري فرانسهنشان ميدهد كه اميرعباس هويدا بهاحتمال قريب به يقين در سالهاي 1335-1330 كه در كاخ سازمان ملل در ژنو مستقر بود به جرگه فراماسونري پيوست و در بازگشت به ايران از حمايت نيرومند ماسونهاي داخلي و خارجي برخوردار شد. رشد بهاييگري در دوره نخستوزيري وي ازجمله موارد ديگر كارنامه هويداست.
هويدا بهائيان را به مشاغل كليدي ميگماشت. حتي چند وزير كابينه او همچون سپهبد صنيعي وزير جنگ، فرخ روپارساي وزير آموزش و پرورش، منوچهر شاهقلي وزير بهداري، منصور روحاني وزير آب و برق و منوچهر تسليمي وزير بازرگاني بهايي بودند.
هويدا رابطه نزديكي نيز با اسرائيل داشت و پس از اعدام انقلابي وي، جسدش بهطور مرموزي به اسرائيل انتقال يافت و در قبرستان يهوديها دفن شد.
- هژبر يزداني؛ سرمايهدار بهايي
او با پهن كردن دام احسان و ريختوپاش براي درباريان و افراد ذينفوذ در صحنههاي سياسي، نظامي و اقتصادي رژيم پهلوي سعي در گسترش هر چه بيشتر نفوذ خود و در واقع قوت گرفتن روز افزون بهائيت در اين زمينه داشت.
او كه با حمايت مستقيم و علني و بيچون و چراي سپهبد ايادي، كار خريد و توسعه شركتهاي زراعي، دامپروري و صنعتي را پيش ميبرد، كمكم وارد صحنه بانكداري كشور نيز شد و با در اختيار داشتن سرمايهاي عظيم و بيمانند به خريد و اضافه كردن اين كارخانجات و واحدهاي صنعتي اقدام كرد؛
چراكه ، سياست اقتصادي رژيم پهلوي با نفوذ هر چه بيشتر بهائيان در اين زمينه موافق و هماهنگ بود و هيچ سد و مانعي در مقابل هژبر قرار نداشت كه او با اشاره انگشتي به حاميان خود در دربار پهلوي آن را از ميان برندارد. لذا به سهولت به چنين هدفي دست يافت.
- ارتشبد اويسي؛جلاد پهلوي
از ديد تيمسار قرهباغي، اويسي فردي دروغگو و متملق بود و از ديد مردم، اويسي فردي جنايتكار بود كه در 2فاجعه 15خرداد 42 و 17شهريور 57 نقشي اساسي داشت.
اويسي در زمره نخستين افسران عاليرتبه متواري رژيم پهلوي بود كه با سرمايه سرويسهاي اطلاعاتي غرب فعاليت تروريستي عليه نظام نوپاي جمهوري اسلامي ايران را از خاك عراق و تركيه آغاز كرد.
- نعمتالله نصيري؛ رئيس ساواك
او عامل كشتار متهمان بسياري در بازداشتگاهها بوده ولي پس از دستگيري از وجود هرگونه آزار و شكنجه در زندانها اظهار بياطلاعي كرد و فقط گفت: «در 2روزي كه در بازداشت هستم متوجه شدم در زندانهاي شاه شكنجه هم وجود داشته است!»
هنگامي كه نصيري در رياست ساواك قرارگرفت اين سازمان به سرعت گسترش كمي و كيفي پيدا كرده و بهويژه با توسعه همكاري و ارتباط با موساد، سرويس اطلاعاتي اسرائيل، با شدت هر چه بيشتري به سركوب و قلع و قمع مخالفان پهلوي پرداخت.
او دامنه نفوذ و فعاليت خود را در تمام وزارتخانهها و دواير حكومتي و دولتي و در جامعه گسترش داد.
- پرويز نيكخواه؛ نويسنده مقاله سياه
او مقالات متعددي در دفاع از «انقلاب سفيد» شاه نوشت و از تئوريسينهاي حزب رستاخيز بود. نيكخواه كه اطلاعاتش راجع به سازمانهاي دانشجويي مخالف خارج از كشور توانسته بود ساواك را در مبارزه با آنها ياري رساند، مورد توجه حكومت شاه قرار گرفت و مقالات متعددي عليه گروههاي چپ و در دفاع از « انقلاب سفيد» شاه در مطبوعات نوشت.
پرويز نيكخواه در جريان انقلاب با استعفا و خروج رضا قطبي، مدير راديو و تلويزيون، پشتوانه خود را از دست داد.
او پس از پيروزي انقلاب اسلامي از سوي دادگاه انقلاب محاكمه و همراه جمعي از عاملان اختناق و سانسور رژيم شاه به اعدام محكوم شد و حكم صادره روز دوشنبه 21اسفند57 به اجرا گذاشته شد.
- حسنعلي منصور؛ مأمور انگليسي
ارتشبد فردوست مينويسد: « رجبعلي منصور از مأموران انگليسي بود. پسرش حسنعلي مانند پدر پرورشيافته انگليسيها بود. ولي از آن گروه بود كه به آمريكاييها وصل شدند. او چه در «اصل چهار» و چه بعدها كه نخستوزير شد از طرف آمريكاييها بهشدت تقويت ميشد.»
مهمترين فراز سياسي حكومت كوتاهمدت حسنعلي منصور ارائه طرح كاپيتولاسيون به مجلس شوراي ملي و تصويب اين طرح در 13مهر 1342 در مجلس بيستويكم بود.
در پي اين مصوبه امام خميني در سخناني- چهارم آبان 1343- ضمن محكوم كردن آن، به افشاي ابعاد لايحه پرداختند.
- اردشير زاهدي؛ سفير در واشنگتن
خاطرات كرميت روزولت حضور فعال اردشير زاهدي را با نام مستعار «مصطفي» و «ويسي» در جريان عمليات كودتاي 28مرداد 32 نشان ميدهد. بههمينخاطر علاوه بر دريافت نشان درجه يك رستاخيز، به آجوداني كشوري شاه دست مييابد.
در 7فروردين 34 با قطع حمايت آمريكا از سپبهد زاهدي(پدر اردشير) وي از نخستوزيري بركنار ميشود ولي اردشير در تهران ميماند و در سال36 با دختر شاه، شهناز، ازدواج ميكند كه به متاركه در 7سال بعد ميانجامد.
اردشير زاهدي يك سال بعد، سفير شاه در واشنگتن شد. در دولت عَلَم نيز زاهدي بهعنوان سفير كبير ايران عازم لندن شد و در بهمن 45 در دولت اميرعباس هويدا به سمت وزير امورخارجه دست يافت كه تا شهريور 50 ادامه يافت.
وي يكي از بدنامترين و شهره در فساد مالي و جنسي رجال پهلوي است و از غربزدگاني است كه در سايه ارتباط با سرويس جاسوسي آمريكا و حمايت بيدريغ آنان به مناصب بالاي نظام فاسد پهلوي دست يافت.