بهاندازهي كافي خوب هستم
هيچ آدمي كامل نيست؛ نقص، بخشي از وجود آدمي است و كساني كه كاستيهايشان را پنهان نميكنند، برخلاف آدمهاي حقهباز و تصنعي، دوستداشتني هستند.
در لحظههاي سختي و در روزهايي كه حس ميكني با خود درونيات فاصله داري، به خودت بگو «من به اندازهي كافي خوب هستم».
خودم را تربيت ميكنم
شايد تو هم اين جملهي معروف را شنيده باشي: «چنان زندگي كن كه انگار قرار است فردا بميري و طوري ياد بگير انگار كه تا ابد زنده هستي».
زندگي مثل يك كتاب است و آنها كه بهفكر خودآموزي نيستند، تنها چند صفحه از اين كتاب را ميخوانند. وقتي داناييات بهتر باشد، ميتواني بهتر زندگي كني و حس بهتري دربارهي خودت داشته باشي.
بهجاي سرزنش ديگران، مسئوليت ميپذيرم
وقتي اتفاق بدي ميافتد، آدمهاي خوددوست دنبال پذيرش مسئوليت هستند، نه دنبال كسي كه انگشت تقصير را به سمتش بگيرند. آنها ميدانند كه سرزنش ديگران مشكلي را حل نميكند، فقط درماندگي و اضطرابشان را بيشتر ميكند. يادت باشد تو تنها كسي هستي كه مسئول موفقيت و شاديات هستي؛ بهترين روزهاي زندگيات زماني شروع ميشود كه از تكيهكردن و وابستگي به ديگران دست بكشي و تصميم بگيري زندگيات را خودت بسازي.
ميتوانم بر مشكلاتم پيروز شوم
چيزي كه زندگي را جالب ميكند، مبارزههاي بزرگ و پيروزشدن در آنهاست كه به زندگي معني ميبخشد. آدمهاي خوددوست اين را ميدانند و بر مبناي آن زندگي ميكنند. با اين نگاه ميتواني با مبارزههاي زندگي كنار بيايي و سطح موفقيت و شاديات را تعيين كني. به اشتباهاتت بخند و سعي كن از طريق شوخيكردن با آنها خودت را مقاوم كني و بر آنها غلبه كني.
با بقيه شريك ميشوم
آدمهاي خوددوست همهچيز را براي خودشان نميخواهند و نميخواهند چيزهايي را كه دارند، تا ابد براي خود نگه دارند. آنها چيزهايي را كه دارند با ديگران شريك ميشوند.
به استعداد و علاقهام توجه ميكنم
اگر ميخواهي زندگيات معنايي داشته باشد، بايد براي خودت زندگي كني و بايد نقشهاي را انتخاب كني كه براي شخص تو مناسب است، نه آن نقشهاي كه بهنظر بقيه مناسب و درست ميرسد.
در حال زندگي ميكنم
آدمهاي خوددوست براي خودشان ارزش قائلند و به همين دليل براي لحظههاي زندگيشان ارزش قائلند. آنها ميدانند كه تنها لحظهاي كه بهراستي دارند، زمان حال است؛ بنابراين بهطور كامل در آن زندگي ميكنند.