شبی به یادماندنی برای بوکس ایران و احسان روزبهانی بود. روی رینگ صوفیه بلغارستان 8 راند مبارزه کرد، نماینده قاره آفریقا را شکست داد و اولین سهمیه المپیک 2016 ریودوژانیرو را گرفت.
اشکهایش تمامی نداشت؛ مثل همان روزی که در بازیهای المپیک لندن با ناداوری شکست خورد و به نیمهنهایی نرسید.
اشکهای صوفیه از روی خوشحالی بود. کمربند طلایی را به کمرش بستند و اولین سهمیه حضور در المپیک به نام او ثبت شد. شوق کودکانهاش برای پیروزی و رسیدن به المپیک، همیشه جایی پشت آن چهره زخمی از ضربات حریف پنهان ميماند.
اما خودش فردای مسابقه گفته بود از خوشحالی تا صبح خوابش نبرده و اینقدر هیجان زده بود که کمربند را تا خود صبح بغل کرده بود.
در ایران کسی آن شب با خوشحالی احسان سهیم نشد؛ مثل بیشتر روزهایی که کسی از اتفاقات بوکس خبردار نمیشود. تصویری از مسابقات احسان پخش نشد؛ چراکه هنوز تلویزیون علاقهای به نشان دادن این مسابقات ندارد.
از بین ایرانیها فقط اکبر احدی، سرمربی تیم ملی همراهش بود و دکتر بهرامینژاد، بدنسازش. احدی برای بقیه تعریف کرد احسان آن شب چه کرده:« احسان رینگ را به آتش کشید.
کاش مردم هم میتوانستند ببینند که او چه کار کرد. احسان با بینی شکسته 8راند مسابقه داد و با غیرت سهمیه را گرفت.»
امسال برای اولین بار بود که در مسابقات نیمهحرفهای بوکسورها میتوانستند سهمیه المپیک بگیرند. احسان روزبهانی یکی از 8بوکسوری بود که به این مسابقات دعوت شد.
او 4مسابقه داد. 4مسابقه در هشت راند. بوکسور ازبک را برد، به روس باخت و بوکسور فرانسه را هم شکست داد. کمتر از دو ماه برای مسابقه چهارم و گرفتن سهمیه المپیک فرصت داشت.
بوکسوری از جزایر موریس حریفش بود. تصور همه این بود که فدراسیون بوکس در همه این مدت که احسان برای سهمیه المپیک تلاش میکرده، حامیاش بوده.
اما یکدفعه اعتراضات شروع شد؛ اینکه خود روزبهانی همه هزینهها را پرداخت کرده؛ حتی هزینه شب ماندن در آکادمی ورزشگاه انقلاب را هم از جیب خودش پرداخت کرده است.
فدراسیون گلایه کرد که اگر احسان مشکلی دارد، چرا به خود آنها نمیگوید؟ اما با اینکه مسابقات با قهرمانی او تمام شده، هنوز هم مشکلات پابرجاست. فدراسیون میگوید بودجه نیست.
جالب است که مسوولان فدراسیون خودشان هم تایید کردهاند کاری برای گرفتن این سهمیه انجام ندادهاند. احسان با هزینه شخصیاش سهمیه را گرفته و حالا منتظر است حداقل کمیته ملی المپیک که وظیفه آمادهسازی ورزشکاران را به عهده دارد، از او حمایت کند.
- برای آنهایی که از نزدیک مسابقات شما را ندیدهاند، اینطور به نظر میرسد که خیلی راحت سهمیه المپیک را گرفتید؟
من 4مسابقه خوب دادم. امتیازاتم بالا بود و در فینال هم مبارزه سختی داشتم که حریفم را شکست دادم. نه اصلا هم راحت نبود. در این مسابقات همه ستارگان دنیای بوکس بودند. 8نفر میخواستند سهمیه بگیرند و بهترین بازیها را انجام دادند.
من با 4بوکسور برتر جهان رقابت کردم. مسابقه آخر هم که در 8راند برگزار شد. از زمانی که بوکس را شروع کرده بودم، تا حالا در 8راند مبارزه نکرده بودم. شرایط برای گرفتن سهمیه اتفاقا خیلی سخت بود.
- حدود یک سال و نیم برای بازیهای المپیک فرصت باقیمانده است. خیالتان بابت سهمیه راحت شده ولی شاید این خیلی به نفعتان نباشد و انگیزه را برای تمرینات بیشتر بگیرد.
نه اینطور نیست. من خیالم راحت شده و خیلی راحت میتوانم تمرین کنم و روی المپیک متمرکز شوم. از الان به بعد تمام برنامههای آمادهسازی و هر کاری که انجام میدهم، برای بازیهای المپیک است.
- وقتی سه مبارزهتان را بردید و مشخص شد با یک پیروزی دیگر میتوانید به سهمیه برسید، گلایه داشتید که فدراسیون حمایتتان نمیکند؛ نه حریف تمرینی داشتید، نه امکاناتی برای تمرین کردن. در المپیک شرایط سختتر خواهد بود؟
از فدراسیون فقط می خواهم شرایط را برای زندگی یک قهرمان فراهم کنند، همین. خواسته زیادی نیست. خواستههای من، حداقلهای ورزش حرفهای است.
مربی و جای اسکان میخواهم. مربی بدنساز دارم و سرمربی تیم ملی هم خیلی کمکم میکند. فقط ماساژور ندارم. برای حضور در المپیک به تجهیزات و حمایت فدراسیون احتیاج دارم.
- حداقل کاری که فدراسیون باید انجام بدهد، این است که این شرایط را برای ورزشکاران تیمملی فراهم کند. چرا کوتاهی میشود؟
توضیحی ندارم بدهم. واقعا نمیدانم. از خود آنها باید بپرسید. فقط میتوانم این را بگویم که در گرفتن سهمیه هیچ کاری برایم انجام ندادند. فقط جای اسکانم تامین شد. آن هم دست کمیته ملی المپیک درد نکند، آنها زحمتش را کشیده بودند.
- شما که با خبرگزاری ها صحبت کرده و به شرایطتان معترض شده بودید، فدراسیون ناراحت بود و مدعی بود اگر مشکلی دارید، قبل از هر کاری باید به آنها بگویید. شما واقعا مشکلات و درخواستهایتان را با آنها درمیان نمیگذاشتید؟
هرکاری که باید میکردم، انجام دادم، ولی اتفاقی نیفتاد.
- از فدراسیون حقوق میگیرید؟
نه، هیچی. مدارکم را به صندوق حمایت از ورزشکاران و قهرمانان دادم، ولی فعلا خبری نشده.
- پس هزینه زندگی و ورزش را از کجا تامین میکنید؟
جیب. از پولی که در سالهای قبل به خاطر حضور در لیگ قزاقستان گرفتم.
- با این وضعیت میشود برای المپیک آماده شد؟
این را باید از فدراسیون بپرسید، نه من. من که نباید به فکر هزینهها باشم.
- برنامههایتان را برای يك سال و نیمی که تا المپیک باقی است، مشخص کردهاید؟
سرمربی تیمملی و مربی بدنسازم دارند برنامهریزی میکنند. با هم برنامه را مشخص میکنیم؛ اردوها، تمرینات، مسابقات و...
- سال آینده باز هم به قزاقستان میروید؟
هنوز مشخص نیست. فعلا که ایران هستم، اما شاید هم رفتم.
- تمرین کردن با تیمهای قزاق بهتر است یا دنبال برنامه ویژه دیگری برای آمادگی هستید؟
رفتن مطمئنا بهتر است.
- فقط به خاطر مسائل مالی میخواهید بروید یا برای حضور در المپیک هم تمرین با آنها میتواند بهتان کمک کند؟
نه فقط مالی نیست. امکانات و تجهیزات آنها خیلی بهتر از شرایط ماست. همه چیزشان بهتر از شرایط و امکانات ماست. همه چیز برای تمرین یک قهرمان آماده است.
- پولی که برای یک فصل حضور در قزاقستان میگیرید، چقدر است؟
اینکه سکرت است. ولی اصلا با پولی که تیمهای ایرانی میدهند، قابل مقایسه نیست. خیلی بیشتر است.
- ولی بوکسورهای ایرانی در همه مسابقات با قزاقها مشکل دارند. نگران نیستند که در المپیک هم برایتان مشکلساز شوند؟
من کار خودم را انجام میدهم. تمرین میکنم و کاری به این کارها ندارم. این مشکل ما بوکسورها نیست، به خاطر مافیای هیات ژوری است که باید افراد دیگری حلش کنند.
منبع:همشهريجوان