فیلمنامه «پاداش سکوت» سومین فیلم مازیار میری براساس داستان کوتاه «من قاتل پسرتان هستم» نوشته شده، خط اصلی فیلمنامه کاملاً از قصه احمد دهقان وام گرفته شده، اما در فیلمنامه با قصهای کاملتر و همراه با جزئیات بیشتر روبهروییم.
داستان کوتاه دهقان به شیوه اول شخص روایت میشود، راوی رزمندهای است که در نامهای ماجرای شهادت همرزمش را برای پدر او شرح میدهد، اما روایت در فیلمنامه سوم مشخص شده و همچنین تعداد زیادی کاراکتر هم به ماجرا اضافه شده است.
«من قاتل پسرتان هستم» یک داستان کوتاه است که موقعیتی تکاندهنده را ترسیم میکند. یکی از مهمترین ویژگیهای داستانهای دهقان نگاه ویژه به جنگ، آدمها و پیامدهایش است.
این نگاه خاص را در قصه «من قاتل پسرتان هستم» میبینیم. فرهاد توحیدی فیلمنامهنویس «پاداش سکوت» اما نیاز به قصههای فرعی و شخصیتهای متعدد داشته تا بتواند فیلمنامهای بنویسد که مناسب برای یک فیلم سینمایی باشد، پس اکتفا کردن به یک موقعیت تکاندهنده و تأثیرگذار به تنهایی کافی نبوده، این موقعیت بسط داده شده و البته با آوردن قصه به زمان حال جذابیت تازهای پیدا کرده است.
اکبر (پرویز پرستویی) پس از گذشت سالها از ماجرای شهادت یحیی (مهدی صفوی) هنوز آن اتفاق را فراموش نکرده است. این واقعه کابوس زندگی او شده و موقعیتی بحرانی و تلخ برایش رقم زده، در فیلم روی سرگشتگی روحی و تنهایی اکبر تأکید میشود و از این طریق سعی شده مخاطب با این کاراکتر همدلی کند.
در قصه، عذاب وجدان اکبر پررنگ شده و در فیلمنامه و فیلم، تمهیداتی تصویری وجود دارد که این تنهایی برای مخاطب قابل باور شود. احساس خفه شدن در آب که یک بار در خواب و بار دیگر در آسانسور به سراغ اکبر میآید، کاملاً سینمایی و جذاب است و در ضمن اشارهای است به ماجرای مرگ یحیی در زیر آب.
قصه احمد دهقان زمانی روایت میشود که مدت زیادی از مرگ محسن (کاراکتری که در فیلم یحیی نام دارد) نگذشته اما در فیلمنامه قصه سالها پس از گذشت جنگ روایت میشود. شکاف بین نسل جنگ و آدمهای جامعه امروز، مهمترین تم فیلم «پاداش سکوت» است.
به همین دلیل، توحیدی با طراحی شخصیتهایی که موقعیت تازهای در جامعه امروز دارند، کمرنگ شدن ارزشها و تغییر دیدگاه مردانی که زمانی در جنگ بودهاند را به تصویر میکشد.
پیش از این در فیلمهایی مثل «آژانس شیشهای»،، «قارچ سمی» شکاف بین نسل جنگ یا تغییر موقعیت این آدمها به تصویر کشیده شده و این موضوع که فیلم رویش تمرکز کرده چندان تازه نیست.
البته توحیدی سعی کرده با طراحی شخصیتهای متفاوت و موقعیتهایی که کمتر دیده شده، به این وجه از فیلمنامه تازگی بدهد. سکانس نشریه زرد یا ملاقات اکبر و منشی که برآمده از شرایط جامعه امروز است به این دلیل در فیلم وجود دارد.
«پاداش سکوت» یک درام اجتماعی است و رگههای اجتماعی در آن پررنگ است. قهرمان خسته و تنهای فیلم در مواجهه با اجتماع اطرافش معنی پیدا میکند و نه حتی در ملاقات با پدر شهید یحیی، پدر یحیی (جعفر والی) از همان سکانس اولی که او را میبینیم نوعی آرامش و یقین در چهره دارد که او را خاصتر از دیگر شخصیتها میکند.به نظر میرسد تنهایی مرد با تنهایی پدر شهید هم جنس است، هر دوی آنها در تقابل با جامعه قرار میگیرند و هر دو با مناسبات جامعه بیگانه هستند.
فرهاد توحیدی و مازیار میری تلاش کردهاند در «پاداش سکوت» از جذابیت و تازگی قصه احمد دهقان استفاده کنند، اما با دیدن فیلم این نکته به ذهن میرسد که در این اقتباس سینمایی برتری از آن قصه دهقان است، قصهای که تصویری تازه از آدمهای جنگ مقابل چشمان ما قرار میدهد.