تاریخ انتشار: ۲۶ مرداد ۱۳۸۶ - ۰۷:۰۶

سهیلا بیگلرخانی: عبدالرضا مصری،وزیر رفاه، در آخرین روزهای سال گذشته گفته؛ بر اساس معیارهای جهانی کسی در ایران زیر خط فقر زندگی نمی‌کند.

 مصری که در همایش سراسری مدیران سازمان تامین اجتماعی کشور سخن می‌گفت، بحث مصوبات جهانی را پیش کشید. بر اساس این مصوبات،‌کسی که روزی یک دلار درآمد داشته باشد، روی خط فقر به‌سر می‌برد. به همین دلیل، وزیر رفاه معتقد است چون حقوق مستمری‌بگیران این وزارتخانه از 8هزار تومان به 25هزار تومان در ماه افزایش یافت، پس  تعیین خط فقر لزومی ندارد

حتی اگر این تعریف درست باشد و هر شخصی با ماهی 25هزار تومان بتواند شکمش را سیر کند، باز می‌توان گفت تمام آدم‌های نیازمند ایرانی تحت پوشش وزارت رفاه هستند و مستمری می‌گیرند؟

وزیر رفاه در این همایش، تعریف‌های جدیدی را نیز ارائه داد که شامل خط فقر خشن و خط بقا می‌شد. گو اینکه خط فقر خشن، همان خط فقر شدید یا خط فقر شکمی است. در مقابل، با وجود الزام قانونی وزارت رفاه مبنی بر تعیین خط فقر، مصری معتقد است تعیین خط فقر لزومی ندارد و تعریف تعیین خط بقا برای اطلاع از وضعیت معیشت مردم کفایت می‌کند. با این وصف، خط بقا تنها به شاخص تامین نیاز خوردن روزانه محدود می‌شود.

روزی روزگار، خط فقر
فقر، عبارت است از ناتوانی انسان در برآورده کردن حد کافی نیازمندی‌های خود؛ ‌نیازهایی چون خوراک، پوشاک، مسکن، آموزش و آموزش حرفه‌ای، بهداشت و درمان، جابه‌جایی و رفت و آمد، گذران زمان فراغت و ازدواج تا رسیدن به مرحله استطاعت همه‌جانبه. بر اساس هزینه لازم برای تامین این نیازها، خط فقر تعریف می‌شود. تعیین خط فقر شاخصه‌های متفاوتی دارد که بر اساس این شاخصه‌ها، خط‌های متفاوتی هم تعریف می‌شود.


خط فقر شکمی:
در نخستین رده خط فقر که خط فقر شدید یا شکمی نام دارد، مبنای محاسبه تامین 2000 تا 2300 کالری در روز است. این روش، معمول‌ترین شیوه محاسبه خط فقر شدید در ایران است.

 مرسوم در ایران، استفاده از میزان کالری مصرفی خانوار است. هر فرد روزانه باید بین 2هزار تا 2هزار و 300کالری مصرف کند و کسی که درآمد تامین این مقدار را ندارد، گرسنه است و زیر خط فقر شکمی به‌سر می‌برد. بر اساس آمار رسمی سازمان پیشین مدیریت و برنامه‌ریزی، چیزی حدود 1/2درصد جمعیت ایران در معرض گرسنگی و زیر این خط هستند. خط فقر شدید، همان خط فقر خشن است که مصری در گفته‌های خود از آن یاد می‌کند.

خط فقر مطلق:
کارشناسان اقتصاد برآورد می‌کنند هزینه تامین خوراک یک‌سوم هزینه زندگی است. بر این اساس، خط فقر شدید در عدد 3 ضرب می‌شود و خط فقر مطلق به دست می‌آید.

 هرچند برای دستیابی به خط فقر مطلق واقعی باید نرخ تورم نیز لحاظ شود تا بتوان به عددی منطقی که هزینه مسکن و آموزش و دیگر هزینه‌های ضروری زندگی را تامین کند، رسید. با این همه روش مرسوم محاسبه خط فقر در ایران به این شکل تخمین زده می‌شود و حدود 16درصد جمعیت ایران در این تقسیم‌بندی قرار دارند.

آخرین باری که خط فقر در ایران محاسبه شد، علیرضا زاهدیان - مسئول پژوهشکده آمار - در توضیح چگونگی تعیین این خط گفته بود؛ 50هزار نفر در کل کشور مورد بررسی قرار گرفتند و بر اساس مطالعاتی که روی طرح هزینه و درآمد آنها صورت گرفت، میانگین مبلغ مورد نیاز تامین 2000 کالری در کشور محاسبه شد.

خط فقر نسبی:
علاوه بر این 2 خط فقر، به طور معمول یک خط فقر دیگر نیز در کشور محاسبه می‌شود که مبنای توزیع درآمد و برابری اجتماعی است. در خط فقر نسبی، میانگین درآمد ماهانه مردم مد نظر است. کسانی که کمتر از نیم یا دوسوم این میزان درآمد داشته باشند، زیر خط فقر نسبی به سر می‌برند.

خط فقر ذهنی:
این خط فقر به احساس فقر اطلاق می‌شود. سال‌های قبل، خط فقر در هر سال بر اساس نرخ تورم و میزان کالری مورد نیاز هر فرد در روز تعیین می‌شد. این معیار به تعیین حداقل دستمزد و بهبود وضعیت معیشتی مردم کمک می‌کرد اما از سال84 تاکنون، خط فقر تعیین نشده است.

 بر اساس محاسبه خط فقر در نیمسال اول1384، رقم درآمد ماهانه 160هزار تومان برای خانواده 6/4نفره شهری و 130هزار تومان برای خانواده 6/4 روستایی در فقر مطلق تلقی شد. خط فقر شدید نیز در شهر 65هزار تومان در ماه و در روستا 51هزار تومان اعلام شد.

فقر خشن ریشه‌کن شد
مصری همچنین واژه دیگری به نام فقر خشن تعریف کرد که شامل آنهایی می‌شود که روزانه یک دلار درآمد دارند و با همین تعریف، نتیجه‌گیری کرد که چون مستمری‌ها به 25هزار تومان افزایش یافته، پس همه افراد بالاتر از یک دلار در روز درآمد دارند و در ایران فقر خشن ریشه‌کن شده است.

 وزیر رفاه گفت: «من قائل به تعیین خط فقر نیستم و معتقدم که باید خط بقا در جامعه تعیین شود. مؤلفه خط بقا نیز استفاده از 2000کالری انرژی توسط هر فرد در روز است». با تعریف خط بقا به اعتقاد کارشناسان در عمل اهمیت مسکن و آموزش مناسب و دیگر ضروریات اولیه زندگی از بین می‌رود و تنها سیر شدن شکم ملاک قرار می‌گیرد.

 با این تعریف، تمام کسانی که در حاشیه شهرها زندگی می‌کنند و نه از آب سالم برخوردارند و نه از امنیت چون می‌توانند شکمشان را سیر کنند، فقیر نیستند و لابد نیازی هم به رسیدگی ندارند.

 حتما جریان بیجه را به یاد دارید که به خاطر نبود امنیت در همین مناطق حاشیه‌ای فقیرنشین اتفاق افتاد، که با تعریف جدید دیگر فقیرنشین هم نیست. اواخر تیرماه کار از این هم بالاتر گرفت و این نماینده مجلس از تذکر نمایندگان مجلس به وزارت رفاه در صورت اعلام نکردن خط فقر سخن به میان آورد. این شد که خط فقر، جایش را به خط بقا داد تا زنده ماندن و سیر بودن فقرا ملاک اندازه‌گیری فقر آنها باشد!

نگاهی به برخی از ارقام
گفته می‌شود خط فقر در حال حاضر در تهران چیزی حدود 400هزار تومان درآمد ماهانه است. البته این رقم در شهرهای مختلف تفاوت دارد. چنان‌که در سال‌های گذشته خط فقر به تفکیک شهرستان‌ها اعلام می‌شد. همچنین فاصله فقرا از خط فقر نیز تعیین می‌شد که نشان از وضعیت نامناسب فقرا داشت.

 در گزارش منتشرشده سال 2006 سازمان ملل، ایران در بین 177کشور در خصوص میزان رفاه چیزی بیشتر از رتبه99 را به‌دست نیاورد. در همین گزارش از نظر شاخص فقر، ایران در میان کشورهای در حال توسعه، رتبه 26 را به دست آورده است. بگذریم که بعضی کارشناسان و مردم نیز معتقدند در ایران بیش از فقر، احساس فقر وجود دارد و اغلب مردم از زیاده‌طلبی و چشم هم‌چشمی رنج می‌برند.

 اما کافی است از مرکز پایتخت کمی دورتر شویم تا حتی مفهوم فقر خشن هم آشکار شود؛ خانواده‌هایی که با ماهی کمتر از 100هزار تومان زندگی می‌کنند و اگر کمک‌ها و حمایت‌های مردمی نباشد، شب‌های زیادی سر گرسنه بر بالش می‌گذارند؛ محله‌هایی که اسکلت مرغ مثل یک غذای اشرافی خریداری می‌شود.