که بارها و به شیوههای مختلف در کشور ما به اجرا درآمده و چندی پیش نیز دو اجرای متفاوت از این اثر در بیست و پنجمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر شرکت داشت، یکی با عنوان مرگ دستفروش کار نادر برهانی مرند و دیگری همین نمایش انتظار در کافه پارکر به کارگردانی مشترک حسین زینلی و مرتضی سعیدیان که با ترکیب دو شیوه عروسکی و زنده به صحنه آمده است.
این نمایشنامه که یکی از بهترین آثار آرتور میلر و از ماندگارترین آثار اجتماعی تاریخ ادبیات نمایشی است ماجرای زندگی دردناک فروشندهای دورهگرد به نام «ویلی لومان» در جامعه غرب و در دوره رکود اقتصادی آمریکاست که به نماد تراژیک قرن بدل شده است.
میلر با روایت زندگی «لومان» و واکاوی مناسبات نابرابر اقتصادی، مراحل فروپاشی و نابودی رویای آمریکایی را که هدفی جز تصاحب مال و ثروتاندوزی ندارد به بهترین شکل بازگو میکند و با زبانی صریح و تند شکست تراژیک یک ملت و بن بست آرزوهای یک نسل را در مرگ فروشنده به نمایش میگذارد.
اجرای عروسکی این نمایش و فضای کلی آن در کافهای به نام پارکر اتفاق میافتد و ماجرا از آنجا آغاز میشود که «ویلی لومان» شخصیت اصلی نمایش خودکشی کرده و پسرانش در انتظار دریافت بیمهنامه او نشستهاند تا شاید از این راه، زندگی خود و خانواده فروپاشیدهشان را سر و سامان بخشند.
نمایش ترکیبی از دو اجرای زنده و عروسکی است اما بخش اصلی کار، نکات کلیدی متن و ریزهکاریهای اجرا را عروسکها برعهده دارند.
آنچه که در سهم اجرای زنده بیشتر به چشم میآید گفتار دو بازیگر است که در فضا و زمانی مشخص حضور دارند و شرح حالی ساده را در روایتی زمانمند بازگو میکنند.
اما با ورود عروسکها به صحنه لایههای داستانی شکل میگیرد و نمایش به تدریج هسته اصلی خود را باز مییابد. هر چند طراحی صحنه و حتی عواملی از قبیل نور در خدمت اجرای عروسکی نمایش قرار دارند اما هماهنگی، همنشینی و ترکیب این دو شیوه اجرایی به یکی از جذابیتهای اصلی اثر بدل شده است.