میزان توجه رسانهها به یک هنر، اطلاعرسانی درباره آن، کیفیت نقدها و سطح دانش منتقدان، نشاندهنده میزان رشد آن هنر در یک جامعه است.
هر قدر نقدها و بررسیهای سازندهتری درباره آثار هنری ارائه شود و اطلاعرسانی دقیقتری در اینباره صورت گیرد، زمینههای رشد، نقاط قوت و ضعف، علل بروز آنها و چگونگی رفع نواقص برای هنرمندان، روشنتر میشود و میتوانند سادهتر و سریعتر به کیفیت بهتری در آثارشان دست پیدا کنند.
درباره هنر نمایش نیز چنین است و از این بابت، مطبوعات میتواند سهم قابل توجهی در تعیین جایگاه هنر نمایش در میان سایر هنرها و بین مردم داشته باشد. در وجود این سهم تردیدی وجود ندارد اما در مورد چگونگی آن، دیدگاه چند دستاندرکار میتواند، روشنگر این مسئله باشد.
فرشید ابراهیمیان رئیس کانون ملی منتقدان تئاتر ایران، ضمن اینکه بر تاثیر منتقدان و نویسندگان مطبوعات در ظهور و سقوط یک اثر صحه میگذارد، درباره چگونگی تاثیر مطبوعات بر تئاتر میگوید: «از قرن هجدهم که ژورنالیسم در غرب شکل گرفت، تئاتر به واسطه ژورنالیسم از عرصه نمایشهای اشرافی خارج شد و مردم نیز به واسطه اطلاعرسانی مطبوعاتی به تئاتر علاقهمند شدند. حالا رادیو و تلویزیون هم به مطبوعات اضافه شده است.
در کشور ما، زمانی این ارتباط مؤثر بود و در ده سال گذشته نیز ارتباط مطبوعات با تئاتر به اوج خود رسیده بود. ولی یکی، دو سالی است که احساس میکنم نقدها مثل گذشته نیستند، تبلیغات کافی صورت نمیگیرد و ارتباط بین رسانههای جمعی و نمایشهای روی صحنه کمرنگ شده است.
عباس غفاری نیز به عنوان یک منتقد بر تاثیر مثبت مطبوعات بر تئاتر تاکید میکند و معتقد است مطبوعات بر تئاتر دو نوع تاثیر میگذارد؛ یکی تاثیر مستقیم و دیگری تاثیر غیرمستقیم. او در این باره میگوید: «یکی از مشکلات اساسی تئاتر این است که بودجه کافی برای تبلیغات ندارد. نمیتواند بیلبورد اجاره کند، تیزر تلویزیونی بسازد و یا آگهی مطبوعاتی داشته باشد.
در چنین شرایطی فقط صفحاتی که مطبوعات به تئاتر اختصاص میدهند، کمک بزرگی برای معرفی نمایشهای روی صحنه و جذب مخاطب برای آنها هستند.»
به اعتقاد غفاری، نقدها، تحلیلها و گفتوگوهای تئاتری، تاثیر غیرمستقیم بر تئاتر دارند. صفحات تئاتر مطبوعات کمک میکنند مخاطبها برای انتخاب نمایش مورد علاقهشان اطلاعات کافی بهدست بیاورند، سطح دانش و درک تئاتری مخاطبان خود را بالا میبرند، کارگردانها و دیگر دستاندرکاران نمایشها را دلگرم و با نقاط ضعف و قوتشان آشنا میکنند.
همه اینها باعث میشود بازار تئاتر رونق بگیرد. البته غفاری به این مسئله هم عقیده دارد که هر نقد و تحلیل و مصاحبهای این تاثیر غیرمستقیم را بر تئاتر ندارد. او در این باره میگوید: «فقط نقدها، تحلیلها و مصاحبههای خوب، منصفانه و علمی هستند که میتوانند بر هنر تئاتر تاثیر بگذارند.
اما متاسفانه دیده میشود که نقدها منصفانه نیستند و در بیشتر مواقع صاحب اثر نقد میشود. انگار منتقد میخواهد مشکلات شخصی خود را با صاحب اثر حل کند. نقدها علمی نیستند و گاهی احساس میشود منتقد اصلاً نمایش را نفهمیده است. به همین دلیل نقدها هم یا از این طرف بام افتاده و تمجید و تعریف بیش از اندازه هستند و یا از آن طرف افتاده و بدگوییهایی بیاساس هستند.»
غفاری از این مسئله هم اظهار تاسف میکند که چند سالی است مطبوعات روی خوشی به تئاتر نشان نمیدهند و بهجز نشریات تخصصی تئاتر بقیه نشریات و مخصوصاً روزنامهها ترجیح میدهند فقط به سینما و موسیقی بپردازند و زمانی تئاتر برای آنها جالب میشود که مثلاً یک بازیگر معروف سینما در یک تئاتر بازی کند و یا یک کارگردان نامآشنای سینما، تئاتری را به روی صحنه ببرد.
او در این باره توضیح میدهد: «معمولاً دبیران بخش فرهنگی و هنری نشریات تئاتر نمیبینند و با ویژگیهای تئاتر آشنایی ندارند. به همین دلیل هم فکر میکنند مخاطب تئاتر کمتر از سینما است. در حالی که سالنهای تئاتر همیشه بیشتر از ظرفیت تماشاگر را در خود جای میدهند و بارها اجرای یک نمایش تمدید میشود، اما سالنهای سینما معمولاً خالی هستند! بیشتر خبرنگاران حوزه تئاتر هم از دیگر حوزهها آمدهاند و خیلی با ویژگیهای تئاتر و سوابق تئاتریها آشنایی ندارند.»
یکی دیگر از کسانی که از نقدهای تئاتری و مقالات و گفتوگوهای این حوزه در مطبوعات چندان رضایت ندارد، محمد رسول صادقی، نایب رئیس انجمن منتقدان و نویسندگان خانه تئاتر، است. او درباره مطالب تئاتری میگوید: «در حال حاضر مطبوعات ما دو دسته هستند؛ یک دسته نشریاتی که بهجای نقد تئاتر خلاصه داستان نمایش را مینویسند و اینکه مثلاً نمایش خوب است یا بد و یکدسته نشریاتی که نقدهای خوبی از منتقدانی مطلع و با سواد چاپ میکنند؛ نقدهایی که معلوم است منتقد برای نوشتن حتی چند بار نمایش را دیده است.
شاید چند منتقد داشته باشیم که مطالبشان بر تئاتر تاثیر میگذارند. اینها هم معمولاً تئاتریهایی هستند که دست به قلم بردهاند و نوشتهاند.»
صادقی به خبرنگاران عرصه تئاتر هم انتقاد زیادی وارد میداند. میگوید که بیشتر آنها اطلاعات درستی ندارند، در مصاحبهها سؤالات کلیشهای و بیربط میپرسند و لید مطلبشان فقط معرفی گفتوگو شونده است. به اعتقاد صادقی روزنامهنگار و منتقد باید جایگاهی داشته باشد که کارگردان و بازیگران نمایش از او برای دیدن نمایش دعوت کنند تا ببیند و نظر بدهد.
مطبوعات آرشیو مکتوب تئاتر
با این همه، گویی تاثیر مطبوعات بر تئاتر تنها در اطلاعرسانی و جذب مخاطب و فرهنگسازی در این باره خلاصه نمیشود. حسین شاکری، عضو هیات مدیره انجمن منتقدان و نویسندگان خانه تئاتر که دستی در اطلاعرسانی هم دارد، درباره نتیجه تعامل بین مطبوعات و تئاتر میگوید: «تئاتر با مخاطبش کامل میشود و در ارتباطی زنده و پویا با مخاطب پیامش را ارائه میکند.
بنابراین برای ثبت، دوام و بقای پیام و مفهوم آن، مطبوعات میتواند نقش مؤثری داشته باشد. نقدهای مطبوعاتی بهجز همه مزایایشان باعث شکلگیری آرشیوی ماندگار از نمایشها میشوند. هر مسئلهای درباره یک نمایش از پیام و مفهوم آن نمایش تا مسائل حاشیهای یک نمایش به کمک نقدها، تحلیلها و گفتوگوهای مطبوعاتی ثبت میشود. در نهایت آرشیو صفحات تئاتر نشریات این قابلیت را دارند که در بلندمدت به عنوان مرجعی برای بررسی تئاتر هر دوره از زوایایی سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، جامعهشناختی و... مورد استفاده قرار بگیرند.»
شاکری معتقد است نوشتن در مورد یک تئاتر اصلاً ساده نیست و در مقایسه با سایر زمینههای هنری نیاز به اطلاعات گستردهتری دارد. یک منتقد بر ذهن کسی که قصد تماشای یک نمایش را دارد، تاثیر میگذارد و اطلاعات جدیدی به مخاطبی میدهد که قبلاً نمایش را دیده است؛ تئاتریها هم انعکاس کار خودشان را در نوشتههای یک منتقد میبینند و ارزیابی میکنند.
او به این موارد اشاره و تاکید میکند یک نویسنده و خبرنگار و منتقد حوزه تئاتر باید سواد و اطلاعات کافی درباره تئاتر داشته باشد. او درباره اهمیت قضیه میگوید: «کسی که در مورد تئاتر اطلاعات لازم را نداشته باشد، تئاتر و ویژگیهای تئاتر در ایران را نداند، با مشکلات یک نمایش تا رفتن روی صحنه آشنا نباشد و به جزئیات، مشکلات و پیچیدگیهای اجرای نمایش در ایران آگاه نباشد، ممکن است با یک جمله از سر بیاطلاعی همه زحمات یک گروه را بیاثر کند، مخاطب را به نتیجه نرساند یا او را به سمت نتیجهای غلط هدایت کند!»
شاکری بهترین راه برای حل مشکل عدم آگاهی خبرنگاران از مشکلات تئاتر و ویژگیهای این هنر را آموزش میداند و در این باره میگوید: «متاسفانه آموزش روزنامهنگاری در حوزههای تخصصی، سنتی است. یک خبرنگار اگر خوششانس باشد و کنار دست دبیر سرویسی کار کند که در حوزه مثلاً تئاتر تخصص داشته باشد، رشد خواهد کرد، اما اگر این شانس را نداشته باشد باید با آزمون و خطا پیش برود و لاجرم، هم به نشریهای که در آن کار میکند و هم به تئاتر ضربه خواهد زد.»
از نظر شاکری، بهبود وضعیت فعلی و تعامل بیشتر مطبوعات و تئاتر، به مطالعه بیشتر خبرنگاران در این حوزه و توجه بیشتر دبیران گروه فرهنگ و هنر به تئاتر، منوط است. او میگوید: «من در هر فرصتی پیشنهاد دادهام که یا در رشته تئاتر گرایش نقد و روزنامهنگاری ایجاد شود و یا در رشته روزنامهنگاری گرایش نگارش نقدها و گفتوگوهای تئاتری. متاسفانه برخی خبرنگارها در شروع کار، به سراغ سرویس فرهنگ و هنر میروند چون گمان میکنند از دیگر حوزهها راحتتر است.»
به نظر میرسد بیشتر از هر زمان دیگری مطبوعات و تئاتر به تعامل با یکدیگر احتیاج دارند، چه بهتر که این تعامل در بستری مناسب و با بهترین ابزارها حاصل شود.