اصل این کتاب در سال 2009 ميلادي با عنوان «راهنماي فرايندها و تاثيرات رسانهها» در 37 فصل جداگانه با نويسندگان متفاوت از سوي انتشارات سيج منتشر شده است و اكنون در قالب 16 فصل در 477 صفحه با قیمت 25 هزار تومان از سوی انتشارات مركز تحقيقات صداوسيماي جمهوري اسلامي در اختيار علاقهمندان قرار گرفته است.
«نگاهي به گذشته و آينده تاثيرات رسانهها» نوشتة جنينگز بريانت و دولف زيلمن، «مفهومسازي دربارة مخاطب» نوشتة دبليو. جيمز پاتر، «روشهاي کمّي و استنباط علّي در پژوهشهاي مربوط به تاثيرات رسانهها» نوشتة ايزاک يانوويتزکي و کاترين گرين، «روشهاي کيفي» نوشتة توماس ار. ليندلف، «تحليل کاشت و تاثيرات رسانهاي» نوشتة مايکل مورگان، «تاثير ِنفوذِ فرضي رسانهها: خاستگاهها و تبعات ادراک سوم شخص» نوشتة نوري تال، ار، ياريتي اسفاتي و البرت سي. گانتر، «تاثيرات رسانهاي و مطالعات فرهنگي: رابطهاي بحثبرانگيز» نوشتة توبي ميلر، «هيجان و تاثيرات رسانهاي» نوشتة رابين ال. نابي فصلهاي اول تا هشتم اين كتاب را تشكيل ميدهند.
همچنين فصلهاي نهم تا شانزدهم اين كتاب به «روابط رسانهايشده و تاثيرات رسانهاي: تعامل فرااجتماعي و همذاتپنداري» نوشتة جاناتان کوهن، «تفاوتهاي فردي در تاثيرات رسانهاي» نوشتة مارينا کرکمار، «نظريههاي اقناع» نوشتة دانيل جي. اوکيف، «نظريه شناختي اجتماعي و تاثيرات رسانهاي» نوشتة فرانک پاجارس، ابي پرستين، جيسون چن و رابين ال. نابي، «موضوعاتِ در حال ظهور در زمينه پژوهشهاي مربوط به تبليغات تجاري» نوشتة ال. جي. شروم، تينا ام. لاوري و ياپينگ ليو، «تاثيرات رسانهاي و سلامت عمومي» نوشتة کي. ويس واناث، شري فلاينت والينگتون و کِلي د. بليک، «تلويزيون آموزشي» نوشتة ماري ـ لويي مارس و «سواد رسانهاي» نوشتة دبليو. جيمز پاتر و ساهارا بايرن اختصاص دارد.
نويسندگان اين كتاب در مقدمه دربارة دلايل نگارش اين كتاب گفتهاند: «مطالعه تاثيرات رسانهها يکي از مهمترين موضوعات در رشته ارتباطات است و مجموعه وسيعي از رويکردهاي نظري، ابزارهاي روششناختي و کاربرد در بافتهاي اجتماعي را دربرميگيرد. البته، پژوهش در زمينه تاثير رسانهها، در پرتو تغييرات فوقالعاده سريعي که در محيط رسانهاي در طول بيست سال گذشته اتفاق افتاده است، در وضعيتي قرار دارد که نوآوري در محتوا و فناوري، از نظريههاي متعارف اين حوزه پيشي گرفته است. بنابراين، بهنظر ميرسد اکنون زمان مناسبي براي تعمق و ارزيابي انتقادي درباره حوزة تاثيرات رسانهها در طول چند دهه گذشته است و مهمتر اينکه دريابيم در سالهاي آينده، اتخاذ چه رويکردهايي در اين حوزه مفيد و موثر خواهد بود. اينها اهداف و انگيزههاي اصلي نگارش اين کتاب است.»
در اين مقدمه افزوده شده است: «در سالهاي اخير، بهدليل مجموعهاي از روياروييها و مجادلههاي نظري، روششناختي و مفهومي که در اين حوزه (تاثيرات رسانهها) صورت گرفته، نوعي رخوت نامحسوس (که گاهي چندان هم نامحسوس نبوده است) جمع زيادي از پژوهشگران رسانهها را فراگرفته است. با عنايت به نظريه، بررسيهاي محتوايي اخير (بريانت و ميرون، 2004، پاترو ريدل،2007) تا اندازهاي وضعيت نااميدکنندهاي را دربارة چشمانداز پژوهش [درباره] اثرات رسانهها نشان ميدهد؛ چشماندازي که در بهترين حالت شايد از نظريهاي نام ببرد يا نبرد؛ چشماندازي که نظريه را بهعنوان يک چارچوب به کار ميگيرد آن هم تنها در يک چهارم مطالعات؛ يا چشماندازي که توجه کمي به توسعه و پيشبرد نظري دارد. پژوهشهاي مربوط به تاثير رسانهها، اغلب حتي به متداولترين نظريههايي که در اين حوزه مطالعه شدهاند نيز توجه نظاممند و انتقادي کمي دارد. علاقه پژوهشگران به جستوجوي اثرات [رسانهها]، بهجاي تعمّق درباره فرايندهايي که مبناي قرارگرفتن در معرض استفاده از رسانهها هستند، نارضايتي نسبت به وضعيت نظري اين حوزه را افزايش داده است.»
نويسندگان هدف خود از نگارش اين كتاب را اينچنين توضيح دادهاند: «هدف ما در اين کتابِ راهنما اين است که مسايل و موضوعات مفهومي، روششناختي و نظري کليدي در درون طيفي از حوزههاي کانونيِ پژوهش رسانهاي را مورد توجه قرار دهيم، تا هر فصل کتاب، هم آشنايي بيشتري با آن حوزهها فراهم سازد و هم برنامهاي براي انديشه و پژوهش در آينده عرضه کند. با اين ذهنيت، هر فصل کتاب بهگونهاي طراحي شده است که بافت تاريخي اين حوزه، نظريههاي مرتبط و تحول مفهومي را نشان دهد. همچنين اين کتاب درصدد است؛ نتيجهگيريهاي حاصل از پژوهشهاي موجود را ارزيابي کند، مسايل و موضوعات روششناختي مهم و قابل توجه را برجسته سازد، نقدها و مشاجرات مطرح را به بحث بگذارد، تاثير محيط رسانهاي جديد بر پژوهش در اين حوزه را مورد توجه قرار دهد و سويههاي انتقادي براي پژوهش در آينده را ترسيم کند.»
نويسندگان دربارة نحوة چينش موضوعات در اين كتاب مينويسند: «باتوجه به گستره و تنوع حوزه تاثيرات رسانهاي، يافتن طرحي جامع براي طيفي از فصلهاي کتاب، يکي از جنبههاي چالشبرانگيز اين پروژه بود. ما به اين نتيجه رسيديم که مطالب كتاب را براساس مسايل و موضوعات مهم (انتقادي) مرتبط با مطالعه رسانهها، شامل مفهومسازي درباره عناصر کليدي فرايند [رسانهاي]، عوامل فردي و اجتماعي ِدخيل در فرايند مصرف رسانهاي، فرايندها و پيامدهاي مربوط به نفوذ عمدي، و بالاخره محتوا و مسايل و موضوعات جانبي و واسطهاي ِمهم و با اهميت دستهبندي و تدوين کنيم. بيترديد شيوههاي ديگري براي دستهبندي چشماندازهاي وسيع و دانش مربوط به تاثيرات رسانهها وجود دارد، اما آرزوي ما اين است که اين شيوة عرضه مطالب، بهلحاظ مفهومي بين بخشهاي مختلف کتاب و درون هر بخش انسجام و پيوستگي ايجاد کند.»
آنان با بيان اينكه اين کتاب به چهار بخش تقسيم شده است، توضيح ميدهند: «در بخش اول، به بررسي اجمالي اين حوزه، شامل مفهومسازي دربارة مخاطبان و تاثيرات رسانهها و مسايل کليدي روششناختي ِمرتبط با مطالعه تاثيرات رسانهها ميپردازيم. از آنجا که وسعت و اعتبار دانشي که به دست ميآوريم، به روشهاي کسب دانش بستگي دارد، تصور ما اين است که اين بخش عنصر اصلي در تعيين ارزش اين کتاب است. در بخش دوم، روي رهيافتهاي نظري مسلط در قلمرو تاثيرات رسانهها، از نظر فرهنگي، سياسي و اجتماعي متمرکز ميشويم. ما در اين بخش، بعضي از پارادايمهاي نظري اصلي در حيطة تاثيرات رسانهها (براي مثال کاشت، چارچوبسازي، نفوذ ادراک شده) را ميگنجانيم که به تاثيرات پهن دامنه رسانهها با دلالتهاي ضمني کلان مرتبط هستند.»
آنان در بخش سوم روي مضامين گزينش و پردازش پيام متمرکز شدهاند که در ادبيات رسانهاي، مهم تلقي ميشوند. اين بخش، به لحاظ گستره تحولات نظري متنوع است؛ بهگونهاي که بعضي از فصلها، حول الگوها و رويکردهاي نظري خاص (براي مثال، استفاده و رضامندي، الگوي ظرفيت محدود) تمرکز يافته است، درحالي که ساير فصلهاي کتاب به بررسي متغيرهاي گزينش، پردازش و پاسخ ميپردازد که از ديدگاه نظري (براي مثال هيجان، همذات پنداري، تفاوتهاي فردي) قابل مطالعه و بررسياند. به هرحال، اين فرايندها باهم تلاقي پيدا ميکنند و به مجموعة کامل قلمروهاي محتواي رسانهاي مرتبطاند.
آنان دربارة بخش چهارم کتاب ميگويند: «اين بخش به گرايش حاکم بر ادبيات مربوط به تاثيرات رسانههاـ رابطه آنها با اقناع و يادگيري [مخاطبان] ـ بازميگرديم و رويکردهاي نظري آن شامل نظريههاي اصلي اقناع و بويژه نظريه شناختي اجتماعي در زمينة بهداشت و سلامت عمومي، تبليغات تجاري و سواد رسانهاي و تاثير رسانهها در اين زمينهها را مطالعه و بررسي ميکنيم.»
دکتر سيدمحمد مهديزاده، مدير گروه ارتباطات دانشگاه علامه طباطبايي، مترجم اين كتاب، با اشاره به تقسيمبندي «نظريههاي تاثير» به دو دسته تاثير رسانه و تاثير محتوا و توضيح دربارة هر يك از آنها در مقدمة اين كتاب ميگويد: «اگر چه يافتههاي پژوهش تجربي، بسياري از پيشفرضها و گزارههاي تاثيرات مطلق و تزريقي رسانهها را ابطال كرده و نظريههاي معتدلتري را به جاي آن نشانده است، اما مفهوم تاثيرات، هيچگاه در ادبيات ارتباطات، اولويت خود را از دست نداده و روزبهروز اهميت بيشتري پيدا كرده است.»
دكتر مهديزاده از اين كتاب به عنوان يكي از مهمترين منابع براي آشنايي و فهم فرايند و تاثيرات رسانهها در سطوح فردي و اجتماعي ياد ميكند و مطالعة آن را علاوه بر دانشجويان و دانشآموختگان رشته ارتباطات، براي سياستگذاران، برنامهريزان، مديران رسانه و همة كساني كه دغدغة زندگي در جهان رسانهايشده امروز را دارند، مفيد ميداند.
به گفته مدير گروه ارتباطات دانشگاه علامه طباطبايي، از جمله مشخصهها و مزيتهاي اين كتاب ميتوان به بيان ريشههاي تاريخي نظريهها و فراز و فرودهاي آنها در مواجه شدن با واقعيتها و دانش جديد، بيان مسايل روششناختي نظريهها و شرح و ارزيابي متغيرهاي قابلسنجش هر نظريه، اشاره به يافتههاي پژوهشي نظريهها، ارزيابي نظريهها در محيط رسانهاي جديد، پرداختن به فرايندهاي استفاده از رسانهها؛ نه صرفاً آثار و پيامدهاي استفاده از آنها، توجه به سمتوسوي آينده نظريهها و مسير پيشرو، نقد و ارزيابي نظريهها و توجه به آثار و پيامدهاي مثبت و در عين حال منفي رسانهها در حوزه سلامت، آموزش و ... اشاره كرد.
علاقهمندان به حوزه ارتباطات و رسانهها ميتوانند با مراجعه به مركز تحقيقات صداوسيماي جمهوري اسلامي واقع در خيابان وليعصر، نرسيده به چهارراه پاركوي، كوچة هتل استقلال، ساختمان اداري جامجم، طبقه دوم اين كتاب را تهيه كنند.