حجت میان‌آبادی: زمانی که مدیریت و حکمرانی آب در ایران با تصور باطل دستیابی به «توسعه»، از هم پاشیده و دولتی شد کمتر کسی تصور می‌کرد که همین دگرگونی در کمتر از چند دهه «کمبود آب» در ایران را به یک «بحران آب» تبدیل کند.

تاكنون راه‌كار‌هاي بسيار متعددي براي برون‌رفت از اين بحران در كشور، پيشنهاد و مطرح شده است ولي متأسفانه بسياري از اين راهكارها، از اين مسئله مهم غفلت ورزيده‌اند كه بهم ريختن ساختار حكمراني و عدم‌حكمراني مناسب آب يكي از عوامل مهم و اصلي اين بحران در كشور بوده و هست. از اين رو، برخي از راهكارهاي پيشنهاد شده براي رهايي و نجات بحران آب در كشور، نه‌تنها مشكلي از مشكلات را حل نكرده بلكه به اين بحران بيشتر دامن زده است.

به جرأت بايد اذعان كرد كه مسئله آب در كشور بيش از آنكه از «كمبود آب» و شرايط اقليمي رنج ببرد، از «سوءمديريت» و عدم‌نگرش صحيح به آب و مديريت منابع آب رنج مي‌برد. شواهد امر نشان مي‌دهد كه متأسفانه هنوز برخي از مديران و سياستگذاران منابع آب از برخي از مهم‌ترين مسائل و دانش ضروري درخصوص مسائل منابع آب كم بهره‌اند. اين مسئله مكرر در برنامه‌ها و يادداشت‌هاي مختلف اشاره شده است كه ريشه اصلي بحران و سوءمديريت در كشور ناشي از نگاه غلط مديران و سياستگذاران و برخي دانشگاهيان داخل كشور، به مسئله آب است كه آب را صرفا يك «كالاي اقتصادي»، آنهم تنها با «رويكرد مهندسي» مي‌دانند. ديدگاهي كه بيش از يك دهه است كه در بسياري از نقاط دنيا منسوخ شده و تبعات شديد حاصل از آن بر همگان آشكار شده است.

مصاحبه اخير يكي از مديران آبي با يكي از جرايد داخل كشور، كه مديريت نجات يك درياچه مهم و حياتي كشور را نيز برعهده دارد، بار‌ديگر اين حقيقت نهفته و پنهان را نمايان ساخت كه نگاه به منابع آب و مديريت آن همچنان از رويكردهاي غلطي رنج مي‌برد كه سال‌هاست منسوخ و رد شده است. (1) ظواهر امر نشان مي‌دهد كه اين مديران، با وجود اذعان به برخي رويكردهاي نادرست خود در گذشته، متأسفانه همچنان از دانش صحيح و جامع نسبت به آب و مديريت منابع آب كم‌بهره‌اند و همچنان ضمن دفاع از رويكرد مهندسي محور خود، به آب به‌عنوان يك «كالا»ي صرفا «مهندسي» نگاه مي‌كنند. درحالي‌كه آب نه‌تنها يك «كالا» نيست بلكه مطمئنا تنها به شاخص‌هاي اقتصادي نيز محدود نمي‌شود. آب «موهبتي» فرهنگي، اجتماعي، اقليمي، سياسي و اقتصادي است كه بدون شك، مديريت و برنامه‌ريزي آن صرفا با تكيه بر دانش تنها بخشي از مهندسان موفقيت‌آميز نخواهد بود. به بيان ساده‌تر، طرح‌هاي مديريت منابع آب، اگر چه ممكن است صرفاً با نگاه و رويكرد مهندسي طراحي، تصويب و اجرا شوند؛ ولي بدون شك، اگر ضررهاي حاصل از اجراي آن بيشتر از منافع حاصل از آن نباشد، در بهترين حالت نمي‌توانند در ميان‌مدت و بلندمدت موفقيت‌آميز بوده و به اهداف خود دست پيدا كنند.

اين نگراني درخصوص درياچه اروميه جدي است كه اگر 3 دهه پيش «درياچه اروميه» را با توهم «توسعه منطقه» از بين برديم، اين بار ممكن است با تصور «نجات درياچه»، «منطقه» را از بين ببريم. مديريت منابع آب فرايند پيچيده‌اي است كه نمي‌توان تنها با اكتفا به دانش صرف مهندسي و تكيه برچند مدل رياضي آن‌را انجام داد. اميد است 10سال آينده و يا شايد كمتر، شاهد مصاحبه‌هاي ديگري از اين مديران نباشيم كه بار ديگر اذعان كنند كه هم رويكرد قبلي‌شان در يك دهه گذشته و هم رويكرد فعلي‌شان درخصوص آب اشتباه بوده و دوباره با روش آزمون و خطا به‌دنبال رويكرد صحيح سومي بگردند.

پي‌نوشت:
1- دبير ستاد احياي درياچه اروميه در پاسخ به انتقاد از نگاه صرفا مهندسي به پروژه احياي درياچه اروميه: «ما در ستاد از تمامي رشته‌هاي مرتبط و اكولوژي هم استفاده كرديم. در كميته محيط‌زيست هم از اينها استفاده كرديم، از كارشناسان داخلي و خارجي هم استفاده كرديم. قرار نيست اگر ٢٠٠ تا اكولوژيست در كشور داريم از همه‌شان در اينجا استفاده كنيم. از اكولوژيست، هيدرولوژيست، زمين‌شناس، محيط‌زيستي‌ها، عمران و... در تمام بخش‌ها استفاده كرديم. اتفاقا نقش اصلي برعهده مهندسين هيدرولوژيك است!!!. اما اين كارشناسان محيط‌زيست و اكولوژيست‌ها كجا بودند كه نگذارند درياچه به اين روز بيفتد. نه اينكه سكوت كنند و بگذارند درياچه خشك شود و بعد بگويند حالا ما مي‌خواهيم احيا كنيم».
حجت ميان‌آبادي، پژوهشگر سياستگذاري و ديپلماسي آب، بوستون، آمريكا