تاریخ انتشار: ۱۸ فروردین ۱۳۹۴ - ۰۹:۰۷

محمد درودگری: برخی «محبت» را به گلی تشبیه می‌کنند که هر روز نیاز به رسیدگی و مراقبت دارد.

هر لحظه بايد آن‌ دوستي را به‌خاطر آورد و هر روز آن را ابراز كرد. پيوند دوستي را خانه‌اي مي‌دانند كه طرفين، هر روز آجري به ديوارهاي آن مي‌افزايند و كاملش مي‌كنند. هرچند ميرافضلي مي‌گويد: «عشق، سرپناه نيست/ عشق بي‌پناهي‌ است...» اما به يادآوري روزانه‌ آن سخت باور دارد و آرزو مي‌كند «اي كاش دلتنگي تو بودي/ مي‌ديدمت هر روز.» و يا آنجا كه پرسشي هميشگي را اينگونه پاسخ مي‌دهد: «عاشقي چيست مگر؟/ حال استمراري»

«مرا مي‌نويسي» هفتمين مجموعه شعر سيدعلي ميرافضلي است. شعرهاي كوتاهي كه هركدام تلنگري هستند براي به‌خود آمدن و به‌يادآوردن «وعشق/ چيزي به‌جز يادآوري نيست». شاعر در اين مجموعه از تكنيك‌هاي مختلفي بهره برده است، گاهي به كاريكلماتور نزديك مي‌شود و گاهي نيز به شيوه‌هاي تصويرگري هايكوهاي ژاپني و از هر بهانه‌اي استفاده مي‌كند از عشق و دلدادگي تا خستگي و دلتنگي، تا به يادِ ما بياورد مراقب دلمان باشيم. هر روز برنامه غبارروبي داشته باشيم و غافل نباشيم تا مبادا غم همخانه‌مان شود. به‌خاطر داشته باشيم كه «هركه باران باشد/ روي چشم همه پنجره‌ها جا دارد.»