رسيدگي به اين جنايت از شامگاه يكشنبه در دستور كار بازپرس جنايي و كارآگاهان پليس آگاهي تهران قرار گرفت. جواني 25ساله به نام هوتن كه با پدر و خواهرش در طبقه سوم مجتمعي مسكوني واقع در خيابان فلسطين زندگي ميكرد در تماس با پليس از قتل پدر و خواهرش خبر داد.
دقايقي بعد از اين خبر، سعيد احمدبيگي، بازپرس دادسراي امور جنايي همراه با تيم بررسي صحنه جرم پليس آگاهي در محل حادثه حضور پيدا كردند. حسن، پدر 73ساله خانواده كه پزشك طبسوزني بود بهدليل اصابت ضربات چاقو در آشپزخانه به قتل رسيده بود و بريدگيهاي روي دستانش نشان ميداد او در برابر قاتل مقاومت كرده است. از طرفي او لباس بيرون از منزل به تن داشت و كيسهاي كه داخلش نان قندي بود در كنارش افتاده بود كه نشان ميداد او وقتي وارد خانه شده غافلگير شده است.
از سوي ديگر آريندخت، دختر 27ساله خانواده نيز درحاليكه طنابي دور گردنش پيچيده شده بود در اتاق خواب جانش را از دست داده بود. طنابي نيز از لوستر اتاق آويزان بود كه بهنظر ميرسيد دختر جوان خودش را حلقآويز كرده است. از سويي آثار خون پدر روي لباس دختر جوان به چشم ميخورد و صحنه جنايت بهگونهاي بود كه در نگاه اول بهنظر ميرسيد دختر جوان پدرش را به قتل رسانده و سپس خودش را حلقآويز كرده است اما خيلي زود بررسيهاي فني كارآگاهان روي اين فرضيه خط بطلان كشيد.
- دستگيري نخستين مظنون
در شرايطي كه بررسي صحنه جنايت ادامه داشت اظهارات ضدو نقيض پسر خانواده انگشت اتهام را به سوي او نشانه گرفت. هوتن در اظهارات اوليهاش گفت: من شب گذشته در خانه دوستم اشكان بودم اما امروز عصر وقتي او من را به خانه رساند ديدم پدرم كشته شده است.
در اتاق خواب هم خواهرم خودش را حلقآويز كرده بود كه من فورا طناب را با قيچي بريدم ولي فايدهاي نداشت و او جانش را از دست داده بود. اظهارات هوتن در حالي بود كه آثار بريدگي روي دستانش به چشم ميخورد و معلوم بود سعي دارد رازي را از پليس مخفي نگه دارد. او در توضيح بريدگي دستانش به كارآگاهان گفت: عصر شنبه بر سر تماشاي تلويزيون با خواهرم درگير شدم و چون او ميخواست مرا با چاقو بزند دستم بريد. بعد از آن از خانه بيرون رفتم و سراغ دوستم اشكان رفتم ولي يك روز بعد وقتي برگشتم با اجساد پدر و خواهرم روبهرو شدم.
- تنگنا
با ادامه يافتن بازجوييها هوتن خودش را در تنگنا ميديد. هيچ آثاري مبني بر حضور فردي غريبه در خانه به چشم نميخورد. از طرفي برخي همسايهها از اختلافات هوتن و خواهرش اطلاع داشتند و از سوي ديگر بريدگي دستان او از دخالتش در اين جنايت حكايت ميكرد با اين حال او حاضر نبود به كشتن اعضاي خانوادهاش اعتراف كند.
با وجود اين، بازجوييهاي فني پليس در اينباره ادامه يافت تا اينكه سرانجام او صبح ديروز وقتي به دادسراي امور جنايي منتقل شد و در برابر بازپرس احمدبيگي قرار گرفت به ارتكاب اين جنايت اعتراف كرد. هوتن در اعترافاتش گفت: شنبه عصر من و خواهرم در خانه بوديم. او مشغول تماشاي يكي از شبكههاي ماهوارهاي بود و من ميخواستم برنامههاي شبكه ديگري را تماشا كنم. به همين دليل با يكديگر بگومگو كرديم و من او را داخل اتاقش حبس كردم اما چند دقيقه بعد درحاليكه يك چاقو در دستش گرفته بود به سويم آمد.
من هم چاقو را از دستش گرفتم و اين بار او را در اتاق خودم حبس كردم و در را به رويش بستم. آن لحظه خيلي عصباني بودم. خودم هم وارد اتاق شدم و يك تكه كش دور گلوي او پيچيدم و او را خفه كردم. وقتي بهخودم آمدم آرين دخت كشته شده بود. نميدانستم چه كار كنم. هر لحظه ممكن بود پدرم از راه برسد براي همين به فكر صحنهسازي افتادم. چشمم به بند رختي كه داخل بالكن بود افتاد. آن را دور گردن خواهرم بستم و تكهاي از آن را هم به لوستر بستم كه وانمود كنم او خودش را حلقآويز كرده است.
در همين هنگام صداي در را شنيدم. پدرم مشغول باز كردن درِ خانه بود. به اشتباه با خودم فكر كردم كه اگر او جسد آريندخت را ببيند با من درگير ميشود. به همين دليل پشت در كمين كردم و وقتي پدرم وارد شد با چاقو به سويش حمله كردم و با چند ضربه او را به قتل رساندم. نميدانم چطور دست به اين كار زدم اما ميخواستم صحنهسازي كنم و همهچيز را به گردن آريندخت بيندازم. به همين دليل مقداري از خون پدرم را روي لباس خواهرم ريختم كه نشان دهم او پدرم را كشته و لباسش خوني شده و در نهايت خودكشي كرده است.
متهم به قتل ادامه داد: ساعتي بعد دوست صميميام و يكي ديگر از دوستانم دنبالم آمدند تا با يكديگر به سينما برويم. لباسهايم را عوض كردم و با آنها به سينما رفتم و شب را هم در خانه دوستم ماندم و فردا صبح جلوي او چند مرتبه با خانه تماس گرفتم و كسي جواب نداد. ميخواستم با اين كار وانمود كنم آنها روز يكشنبه به قتل رسيدهاند و من هم از همهچيز بيخبرم. آن روز را هم با دوستم بودم تا اينكه عصر او مرا به خانهمان رساند. من وارد خانه شدم و چند لحظه بعد با وي تماس گرفتم و گفتم پدر و خواهرم به قتل رسيدهاند. فكر ميكردم با صحنهسازياي كه كردهام هيچكس نميفهمد كه اين جنايت را من مرتكب شدهام اما چند ساعت بعد همهچيز رو شد.
بهدنبال اعترافات متهم، بازپرس پرونده دستور داد متخصصان پزشكي قانوني براي بررسي سلامت رواني متهم او را معاينه كنند. از سوي ديگر سرهنگ آريا حاجيزاده، معاون مبارزه با جرايم جنايي پليس آگاهي تهران بزرگ نيز از صدور قرار بازداشت موقت از سوي بازپرس پرونده خبر داد و گفت هماكنون متهم در بازداشت به سر ميبرد و تحقيقات از او ادامه دارد.