شهيد علي صياد شيرازي از روسپيدانِ جنگ تحميلي بود و كساني كه او را ديده بودند شاهدند كه طمأنينه در رفتار و آرامش در بيان و نورانيت در چهره صياد نميگذاشت باور كنيم اين مرد، مرد جنگ است. ولي صياد اگرچه اهل جنگ و ستيز نبود، مرد آن ميدان بود.
از غائله سيستان تا مسائل كردستان، از خط مقدم نبرد تا دفتر رياستجمهوري، از سالهاي قبل از انقلاب تا روزهاي بالندگي انقلاب، روزهاي تلخ و دشوار اشغال ميهن عزيز و همه تلاشهايي كه او در مقام فرمانده نيروي زميني ارتش جمهوري اسلامي ايران براي آزادسازي خاك وطن انجام داد، از آزادسازي خرمشهر تا عمليات مرصاد و جدال با منافقان؛ او لحظهاي آرام نبود و در خانه ننشت و نفسبهنفس، پابهپاي انقلاب دويد تا سرانجام مزد جهادش را سالها پس از جنگ دريافت كرد.«خدا ميخواست زنده بماني» هفتمين كتاب از سري كتابهايي است كه مؤسسه روايت فتح تحت عنوان «از چشمها» منتشر كرده است. در اين كتاب، علي صياد شيرازي از چشم نزديكان و همراهانش روايت شده است؛ نزديك به200 روايت كوتاه از زندگي صياد از زبان همسر، فرزندان، همرزمان و ياران كه تصوير روشني از روش و سبك زندگي او به دست ميدهد.