آينه سكندر جام مي است بنگر
تا بر تو عرضه دارد احوال مُلْكْ دارا (حافظ)
مُلْكْ به معناي اين جهان نيز هست. در مقابل ملكوت كه عالم مجردات است:
ز مُلْكْ تا ملكوتش حجاب برگيرند
هر آنكه خدمت جام جهاننما بكند (حافظ)
اما مِلْكْ به كسر اول و سكون دوم، يعني آنچه در تصرف كسي باشد. خاصه زمين زراعي كه در جمع، املاك خوانده ميشود: «آنجا شخصي ترسا ديدم كه از متمولان مصر بود؛ چنانكه گفتند كشتيها و مال و ملك او را قياس نتوان كرد. (سفرنامه ناصرخسرو)