پشت خط استارت ايستاده. همه چيز آماده است تا «مجتبي كريم زاده» مهارت خود را در نمايش با موتور به همه نشان بدهد. تماشاچيان، با علاقه او را زير نظر گرفتهاند، با علامت پرچم داور، حركت ميكند....
او قرار است بعد از پرش با موتور، براي كمتر از يك ثانيه در ارتفاع از موتورش جدا شود و بعد دوباره به مسيرش ادامه بدهد، در اين حالت دستها و پاهاي او كاملا از موتور جدا ميشوند اما مجتبي حواسش ناگهان پرت ميشود و زماني به خودش ميآيد كه از موتور بيش از حد فاصله گرفته است.
او ديگر نميتوانست به موتورش برسد. موتور به زمين فرود ميآيد و به مسيرش ادامه ميدهد، موتور سوار هم در حالي كه در ارتفاع 8 متري از زمين قرار دارد، خودش را آماده ميكند كه طوري فرود بيايد كه كمترين آسيب را ببيند، پاهايش را به هم جفت ميكند و به حالت اسكي روي شيب فرود ميآيد.
حركت جالبي كه خيلي اتفاقي پيش آمد. از نظر مجتبي اين يك فرود زيبا و بدون آسيب بود اما تماشاچيان با ديدن اين حركت از جايگاه خود بلند شدند و شروع به تشويق مرد موتورسوار كردند.
آنها تصورشان بر اين بود كه اين كار هم قسمتي از حركت هنرمند فري استايلكار است و همه اين ذهنيت، برميگردد به فرود ظريف و زيباي كريمزاده كه در طول تمرينهاي مداوم آن را تجربه كرده بود.
سوژه گزارش ما سالهاست كه به عنوان مرد شماره يك فري استايل - اجراي حركات نمايشي با موتوركراس - در ايران شناخته ميشود.
- روی سکوی نخست مسابقات
علاقه او بر ميگردد به دوراني كه پدر مجتبي براي انجام تمرينها او را به پيست ميبرد.
خب طبيعي بود كه در چنين شرايطي، مجتبي هم به موتور علاقهمند شود. اما او از همان ابتدا به كار با كراس علاقه داشت و اهل موتور ريس و سرعت نبود.
او تمرينهاي خود را زير نظر پدرش شروع كرد و الان 12 سال است كه در اين رشته فعاليت ميكند. او يك سال بعد از انجام تمرينهاي مداوم و طاقتفرسايش، در سن 20 سالگي موفق شد در مسابقات كشوري موتوركراس روي سكوي اولي بايستد و جالب است بدانيد كه او در بيشتر مسابقاتي كه در آنها شركت كرده است، سكوهاي اول تا سومي را از آن خود كرده است.
آقاي كريمزاده در حال حاضر يك موتور هوندا ساخت اتريش زير پا دارد كه 40 ميليون قيمت آن است. «موتورسواري هزينههاي زيادي دارد.
فقط لباس آن 5 تا 6 ميليون تومان قيمت دارد، غير از هزينه خود موتور من به طور متوسط ماهي دو ميليون خرج موتور و لاستيكهاي آن ميكنم».
اوايل كار،خيليها در خانواده مخالف كار مجتبي بودند اما وقتي رشد سريع او را ديدند، دست از مخالفت برداشته و شروع به حمايت از پسر ارشد خانواده كردند.
الان كار به جايي رسيده كه مرد موتورسوار به همسرش هم آموزش موتور كراس ميدهد.« همسرم وقتي ديد من علاقه زيادي به موتور دارم، تصميم گرفت كه خودش هم اين رشته را شروع كند و الان يك سالي ميشود كه مشغول تمرين با اين موتور است».
- تا به حال در حين تمرينات، صدمه جدي هم ديدهايد؟
بله، من هنگام تمرينها، آسيبهاي سطحي زيادي ديدهام اما يكي از جديترين آسيبهايم بر ميگردد به زماني كه به شدت از موتور زمين خوردم و كارم به جايي رسيد كه پزشكان طحالم را خارج كردند.
- بعد از اين اتفاق چطور شد كه دوباره به اين رشته ادامه دادي؟
در هر رشتهاي وقتي شما به سطح قهرماني برسيد، ممكن است با چنين اتفاقاتي روبهرو بشويد و اين هم بخشي از كار است. براي من هم چنين اتفاقي رخ داد و حتي چندبار هم دست و پايم به شدت آسيب ديد اما وقتي شما عاشق كارتان باشيد محال است از ادامه كار باز بمانيد و كنار بكشيد.
- پيشنهاد از ايتاليا و آلمان
يكي ديگر از خاطرات آقاي موتورسوار بر ميگردد به زماني كه قرار بود يك فيلمبردار از تمرينات سخت و طاقتفرسايش فيلم بگيرد.«از شانس بد، آن روز به شدت باد ميوزيد، اما به خاطر هزينهاي كه براي آوردن فيلمبردار كرده بوديم، نميشد كار را تعطيل كرد.
به همين خاطر، تمرين را شروع كردم و در يكي از حركتها كه پايم را از جلو به سمت فرمان ميبردم بر اثر وزيدن بادي شديد، پشت موتور كج شد و من به شدت زمين خوردم تا جايي كه ديگر به ادامه تمرينها نرسيدم. از يك طرف بدنم زخمي شده بود و از طرف ديگر فيلمبرداري تعطيل شده بود».
البته تمرينهاي آقاي موتورسوار طوري است كه او با به كارگيري تكنيكهايي خاص، مانع از وارد آمدن صدمات جدي ميشود.«هميشه وسايل ايمني همراه دارم و اين را به شاگردانم هم آموزش دادهام تا بدون وسايل ايمني اقدام به انجام حركات نمايشي با وسيله سنگيني مثل موتور نكنند».
- معمولا چه كارهاي نمايشياي با موتور انجام ميدهيد؟
بوسيدن گلگير جلوي موتور، حركت دادن پاها به سمت فرمان در حالي كه با دستها فرمان را گرفتهام، حركت جفت پاها به كنارههاي موتور، قوس كمر و برگشتن به سمت عقب، رها كردن كامل موتور در آسمان و گرفتن آن بعد از يك ثانيه، چرخش با موتور در ارتفاع و... بخشي از حركتهايي است كه من با موتور انجام ميدهم اما يك سري از حركات ديگر هستند كه انجام آنها نياز به هزينه زياد دارد و امكانات خاصي را ميخواهد.
- مثل كدام حركتها؟
به عنوان مثال حركتي به نام «بك فيليپ» داريم كه پشتك زدن در هوا با موتور است. با دوچرخه شايد بشود اين حركت را سادهتر انجام داد اما با موتور كه سنگين است كار خيلي خطرناك است و موتورسوار نياز به استخر ابر دارد تا صدمه نبيند، چراكه يك اشتباه كوچك ممكن است به قيمت جانتان تمام بشود.
مجتبي كريمزاده تنها در ايران هوادار ندارد. او در كشورهاي ديگر هم به خاطر شركت در مسابقات فري استايل، طرفداران مخصوص به خود را دارد تا جايي كه از كشورهاي آلمان و ايتاليا پيشنهاد همكاري داشته اما قبول نكرده است.
- چرا قبول نكرديد؟
خب قراردادهاي اين كشورها به گونهاي است كه شما نميتوانيد تا يكي دو سال به ايران بازگرديد و به صورت مداوم بايد در اين كشورها بمانيد.
درست است كه رفتن به اين كشورها ميتوانست باعث پيشرفت بيشتر من بشود اما از آنجا كه در اينجا توليدي لوازم يدكي دارم نميتوانم كار را رها كنم. به همين خاطر ديگر به خارج از كشور نرفتم.
- پيروزي در دقيقه 90
مجتبي كريمزاده تا به حال موفق شده چندين بار در مسابقات فري استايل و موتوركراس در كشور امارات حضور پيدا كند و معمولا مقامهاي اول تا سومي مسابقات را هم به دست آورده.
يكي از خاطرات اين موتورسوار جوان هم بر ميگردد به زماني كه براي مسابقات موتوركراس به امارات رفته بود.«پشت خط استارت بودم و تنها دو دقيقه به آغاز مسابقه مانده بود كه متوجه شدم يكي از چرخهاي موتورم پنچر شده است».
او ميدانست كه اگر زمان براي تعويض چرخ بگذارد هيچ شانسي براي پيروزي در اين مسابقه نخواهد داشت. شايد بهترين كار انصراف دادن از مسابقه بود اما مجتبي در همين تفكرات بود كه دوست آلمانياش به داد او رسيد. درست در دقيقه 90 كه چيزي تا شروع مسابقه و پايين آمدن پرچم باقي نمانده بود.
يك اتفاق خيلي جالب افتاد.
«دوست آلمانيام به خاطر صدمهاي كه در مسابقه قبلي ديده بود نميتوانست در اين مسابقه شركت كند. او موتورش را به من سپرد و از من خواست كه با موتور او مسابقه بدهم».
اما كريمزاده هيچ آشنايياي با موتور دوست آلمانياش نداشت و نميتوانست اين پيشنهاد را قبول كند.«دوست آلمانيام خيلي به من اصرار كرد تا اينكه بالاخره قبول كردم و با موتور او در پيست حاضر شدم».
جالب اينكه او موفق شد در همان مسابقه، مقام اولي را از آن خود كند و روي سكوي اولي بايستد.«دوستم خيلي خوشحال شد كه با موتور او، مقام اول را به دست آوردهام و اين خاطره خوش در ذهن هر دو نفرمان ماندگار شد».
منبع:همشهريتماشاگر