این خبر و آنچه در منطقه رخ داد بی تردید تا مدتهای مدید می تواند محل بحث و تحلیل های فراوان قرار گیرد.
- در ابتدای بحران، مقامات عربستان همانند گذشته بر طبل شیعه هراسی و ایران هراسی کوفته و بر این گمان که این سخنان می تواند زمینه ائتلافی را فراهم آورد گزافه گویی کردند و به استظهار "ترکان" و با برانگیختن آنان، قصد نواختن صفویان! را داشتند. تو گویی یمنی ها در تاریخ درخشان اسلام، نقش برجسته نداشته و از ابتدا به دست امام علی شیعه نشده و و در طول تاریخ، عروبتشان را به بهای تشیع رها کرده اند. سعودی ها می خواستند کار ناتمامشان در جنگ عراق علیه ایران و ناکامی های مستمرشان را در عراق، بحرین، سوریه و لبنان به یکباره در یمن خاتمه بخشند اما غافل از این که "یریدون لیطفئوا نور الله بافواههم و الله متم نوره ولو کره الکافرون".
- جنگ یمن در حقیقت اتئلاف زر، زور و تزویر علیه "فئه قلیله" ای بود که در طول تاریخ شلاق سه گروه مذکور را بر تن خویش تا عمق استخوان لمس کرده بودند. یک طرف واجد تمامی امکانات و مکانت و تمکن بود و طرف دیگر هیچ یک از این لوازم و الزامات را نداشت. نه رسانه ای رسا، نه تمکنی و نه مکانت منطقه ای! یک طرف گرانترین و لوکس ترین ارتش و نیروی نظامی را در اختیار داشت و طرف دیگر هیچ. یک طرف حلقه ای از قلدران و مزدوران و قلم به دستانی مزور و طرف دیگر هیچ. یک طرف انبوهی از شیوخ وهابی خادم "خائن الحرمین الشریفین" و صادر کننده مهدور الدم بودن شیعیان و حوثی ها و طرف دیگر هیچ. یک طرف همه چیز و همه کس را با پول نفت و لباس های زربفت خریده بود و طرف دیگر هیچ! در جنگ میان همه و هیچ، آن همه هیچ شد و هیچ همه چیز!
- بن گورین در ابتدای پیدایش رژیم یهودی، به منظور خروج از دایره تنگ اعراب که عرصه را بر اسرائیل تنگ کرده بودند، سیاست "کشورهای پیرامونی" را اتخاذ کرد. مشابه همین سیاست را در همین منطقه، سعودی در پیش گرفت تا ضمن ایجاد اتحاد منطقه ای، برای روز مبادای درگیری با جمهوری اسلامی، دوستانی داشته باشد. پاکستان، ترکیه، مصر و اسرائیل، دولتهایی بودند که با تکیه بر رقابتهای منطقه ای، سعودی می توانست از آنان علیه ایران سود جوید. در پایان بحران، از آن همه کشور مدعی حمایت و معاضدت جز اسرائیل، کسی دیگر در میدان نیست!
- سخن گفتن از ائتلاف عربی در تقابل با روافض، مجوس و صفویان یکی از مضحکترین ادعاهای سعودیان بود که اندک اندک خود نیز از این توهم دست شستند. این سیاست تکیه بر ترکیه، پاکستان، مصر و کشورهای عضو شورای همکاری (و تماما اهل سنت) بود که البته همگی در سپهر سیاست آمریکا قرار داشتند. ترکها با سفر به تهران نشان دادند که چندان تمایلی به حضور جدی در این ائتلاف ندارند و حاضر به تمکین از موالیان و مملوکان قدیم خود نیستند. پارلمان پاکستان نیز جواب نگران کننده ای به سعودی داد و مصریان نیز علی رغم گزافه گویی های اولیه، سکوت و عقب نشینی محترمانه را به مشارکت فعال ترجیح دادند. شکست عربستان در تشکیل اتحاد سنی در مقابل یمنی ها و سپس همگرایی حوثیان با علی عبدالله صالح و سایر طیف های اهل سنت، آبرویی برای مدعیان "عروبت و سنت" باقی نگذاشت.
- مشهور است که عبدالعزیز وصیت کرده بود که خیر و شر خاندان سعودی در یمن نهفته است و اگر سلامت و امنیت و آسایش میخواهید، یمن را ضعیف نگه دارید. برای سالیان دراز این سیاست سبب شد یمن به فقیرترین کشور منطقه و دنیای عرب تبدیل شود. آنان حتی اجازه استخراج نفت و گاز از ذخایر عظیم خود را نداشتند و به مدد مخالفت سعودی و ترساندن سرمایه گذاران غربی، کسی جرات ورود به این حوزه را نداشت. این جنگ نشان داد که سعودی ها برای تضعیف یمن و تخریب زیر ساخت های اندک این کشور فقیر از هر فرصتی سود می جویند. حملات مکرر به بنادر، مراکز تولید برق، سیلوها و انبارهای ذخیره مواد غذایی و نیروگاه ها و مراکز عمومی نشان داد که تا چه حد نسبت به عقب و ضعیف نگه داشتن این کشور اهتمام دارند. عقب نشینی سعودی های بزدل که جرات حضور در خاک یمن را نداشتند ثابت کرد دوران سیاست های برتری طلبانه سعودی در شبه جزیره با تکیه بر دلارهای نفتی به پایان رسیده است. یمنی ها هیچ گاه نقش برادر بزرگتر سعودی را نپذیرفته و بر سر این سربلندی و سرافرازی خویش بارهای بار با خاندان سعودی جنگیده اند.
- این جنگ ششمین درگیری آل سعود با یمنی ها و حوثی هاست. پیشتر نیز به ویژه در دهه شصت و سپس در دهه نود بخت خود را برای کنترل این منطقه و تبدیل آن به حیات خلوت خویش آزموده بودند. جنگ اخیر نشان داد که در تقابل حق و باطل، آن که رفتنی و شکستنی است باطل است ولو این که عده و عده حق اندک و تبختر و کبر و غرور و قدرت نمایی باطل و استظهار او به قدرتهای مادی بیشتر و فزونتر باشد. حوثیان در پی هر جنگ، قوی تر و روئین تر از قبل ظاهر شده و موقعیت و نفوذ بیشتری می یابند. اینک به مدد نقشه های آل سعود بسیار بیشتر از آنچه در تخیل این جماعت می آمد نصیبشان شده و خویشتن را مصداق این نکته می دانند که "عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد"!
- نتیجه این شکست خفت بار برای سعودیها تلاش هر چه بیشتر برای نزدیکی به اسرائیل است. اخبار منتشر شده از سوی رسانه های اسرائیلی در جریان جنگ حاکی از این بود که نظامیان این کشور راسا و مستقیما در جریان حملات حضور داشته و نقشه های هوایی مراکز استقرار نیروهای مردمی یمن را با تکیه بر ماهواره های جاسوسی و پهپادهای خود در اختیار سعودی قرار می دهند. سرخوردگی ریاض از عدم حمایت قاطع برخی کشورهای دوست این کشور را در مقابل سه راهی ائتلاف با اعراب، همگرایی با کشورهای غیر عرب پیرامونی یا نزدیکی هر چه بیشتر به اسرائیل قرار داده است. به نظر می رسد آل سعود، در هم پیمانی با اسرائیل برای تقویت موقعیت از دست رفته ای منطقه ای خود سود بیشتری میبیند و بیتردید در ماه های آینده ترافیک تردد مقامات سیاسی میان ریاض و تل آویو بیشتر خواهد شد.