فوتبال در بندبند جسمش رسوب کرده است؛ چنان که در لابهلای کلنجار شبانه اقرار میکند بیتوپ چرمی و سوت مشکی و نیمکت برزخی، ادامه زندگی برایش دروغ کهنهای است.
مرد ۵۹ساله واژه انصاف را در تمام خطوط ذهناش حمل میکند و انتظار دارد در غلغله تیتر و لید و هورا، سیمای سکانداران وطنی در غبار برجا مانده از سوتفاهم گم نشود.
آقامعلم این روزها دلش برای کوچههای خاکی محله عارف، حسابی تنگ شده است. در برابر ریزپرسیهای ما، زخمی ناسور به عمق شصت دقیقه روی خاطرات تلخ و شیرین او نشست تا صدای شکستن یک عشق قدیمی را بیشتر بشنود... تا در موسیقی مکدر این فوتبال رو به موت، به دنبال مضامين زندگی بگردد.
گپ شبانه ما با مجید جلالی پس از روز خوب سایپا، لبریز از بوی گلایه و حرمان بود. واگویههای آقامعلم نوگرا که شام را با بیاشتهایی خورد تا ما پشت خط نمانیم و بیآنکه خود بخواهد پایان برخی جملاتش کمی آتش برجای ماند را با عینک انصاف بخوانید، بیزحمت!
- سکوت سرشار از ناگفتههاست، اما نوار سکوت شما خیلی ادامهدار شده!
در فضایی که برای نقد مساعد نیست، سکوت بهترین گزینه است. من با خودم عهد بستم راجع به برخی چیزها کمتر صحبت کنم.
- احتمالا منظورتان نقد نیمکت تیم ملی و سکاندار پرتغالی است. درسته؟
حقیقتا به واسطه مسئولیتی که در کانون مربیان دارم باید از حق مربیان ایرانی دفاع کنم، ولی گاهی فضا به سمتی میرود که انصاف کمرنگ میشود. من از روز اول یک جمله گفتم و هنوز سر آن جمله هستم.
- چه جملهای آقامعلم؟
اینکه جریانی مدتهاست پروژه تحقیر مربیان ایرانی را کلید زده. متاسفانه برخی آدمها در این فوتبال، با رفتار و عملکردشان انگار ماموریتی جز خراب کردن و زدن مربی وطنی ندارند. باور کنید اصلا دلچسب نیست که به خاطر بالا بردن جایگاه یک مربی خارجی، مربیان داخلی را تحقیر کنیم.
- موج نوی فوتبال ایران با مجید کامپیوتر و هم صنفانش سالهاست فراگیر شده، اما قبول دارید هنوز روی برخی نیمکتها لمپنیسم، حرف اول و آخر را میزند. من بیتعارف گفتم!
کاملا قبول دارم. اینکه مربیان ایرانی در منظر افکار عمومی تنزل کردهاند بخشی از آن به خودشان برمیگردد. خیلیها در این سالها اشتباهات و تقصیراتی داشتند که موجب شد شان و منزلت مربی ایرانی خدشهدار شود.
من امیدوارم فضا به گونهای پیش برود که هرکس روی صندلی خودش بنشیند و شایستهسالاری فیلتر نهایی باشد.
- مثل اینکه کیروش هم ماندگار شد!
مبارک باشد. ما برای سربلندی تیم ملی دعا میکنیم. به هر حال اینها میهمان فوتبال ما هستند و یک روز میآیند و یک روز میروند. ما، هم میهمان خوب داریم و هم بد؛ مهم این است که میزبان جایگاه خودش را بداند و میهمان هم دچار تبختر نشود و ارج و قرب خودش را حفظ کند.
- فکر میکنم سال۶۶ بود. نبرد وحدت با استقلال در شيرودي. سی هزار نفر سکوها را تصرف کرده بودند و جای سوزن انداختن در ورزشگاه پیر تهران نبود. من وسط تیفوسیها دنیا روی سرم گرفته بودم. شما روی نیمکت وحدت نشسته بودید و همچنان نقش گربه سیاه آبیها را بازی میکردید. چی شد که فوتبال پرجاذبه ما با وحدت و تهران جوان و بانک ملی و بوتان و... پس از قریب به سی سال به ضرب پول هم نتوانست سکوهای پر از خالی را پر کند؟
شما از زمانهای سخن میگویید که اداره فوتبال در اختیار خود فوتبالیها و مردم بود. الان ما فقط اجرا کننده هستیم و تصمیمات جای دیگری گرفته میشود. اصلا میدانید آن گربه سیاه چگونه شکل گرفت؟
- نام تک تک سربازان آن روز شما هنوز در ذهن من هست. از سید مهدی ابطحی در قلب میدان تا مصطفی سفالمنش درون قفس توری. حالا که به اینجا رسیدیم، در قالب یک فریم نوستالوژیک آن تیم را توصیف کنید آقامجید؟
وحدت را بچههای یک محله ساختند. هیات مدیره و کادر فنی و سرپرستاش همه اهل یک محله بودند. خود بچهها تیم را اداره میکردند و دست دولت کوتاه بود.
وحدت هم مثل کیان و دارایی و شاهین از بطن جامعه بلند شد. آن سالها فوتبال فقط یک عشق بود و سیستم مدیریتاش روی کاکل مردم میچرخید. صدالبته توده مردم هم با تیمها و بازیکنان ارتباط بهتری برقرار میکردند. الان فقط همه از پول حرف میزنند.
- شما آن سالها بابت ایستادن روی عرشه کشتی زرد وحدت چقدر پول میگرفتید؟
ماهی دو هزار تومان. شاید اگر حقوق آموزش و پرورش را نداشتم ارتزاقم دچار مشکل میشد. آن سالها خیلیها فقط به عشق فوتبال نفس میکشیدند و حاشیه اسیر متن نبود.
- پس همه چیز عوض شده است؟
بله؛ همه چیز عوض شده.
- حتی مجید جلالی؟
مجید جلالی جدای از فوتبال نبود. وقتی همه چیز رنگ تغییر میگیرد شما نباید انتظار داشته باشید یک نفر به سیاق سی سال پیش کار کند.
- به هرحال قبول دارید که فوتبال ما، علیرغم فقر و نداریاش، سه دهه پیش جذابتر از امروز بود؟
بله؛ با شما هم نظر هستم. مادامی که سیاست به فوتبال پیوست جاذبهها کمسو شد. وقتی باشگاهها تحت تاثیر دولتها باشند معلوم است که نتیجه کار دلنشین نخواهد بود. متاسفم که بگویم در این سالها مدیریت تخصصی جایش را به مدیریت غیر تخصصی و سیاسی داده است.
- نیمکتها هم روزگاری وفای بیشتری داشتند. نتیجهگرایی ما را به جایی رساند که یکی مثل مجید جلالی روی هر نیمکتی که نشست از حاشیه امنیت فاصله گرفت. من شما را مثال زدم تا به تریج قبای کسی برنخورد!
آماری که ما به دست آوردهایم وحشتناک است. شما خبر دارید متوسط عمر مربیگری در لیگ ایران به ۱۶هفته رسیده است؟
- پس تراژدی فراتر از این حرفهاست؟
بله؛ ما که زمانی فوتبال کشورهای عربی را به خاطر تغییرات بیجا و بیموقع، نقد میکردیم، اما حالا از آنها سبقت گرفتهایم. این آمار نشان میدهد در نمودار پیشرفت وضعیت مناسبی نداریم و بیثباتی مربیان بیداد میکند.
البته این موضوع نیاز به تحقیق بیشتر دارد و ما باید آسیبشناسی کنیم و ببینیم چرا پس از گذشت ۱۴دوره از لیگ حرفهای و صرف هزینههای کلان به این نقطه رسیدهایم.
- خب چرا واقعا؟
اگر در یک جمله بخواهید، پوستکنده میگویم درست از مقطعی که مدیران با دولتها آمدند و با دولتها هم رفتند، فوتبال در برزخ گرفتار شد. مدیریت تخصصی دیگر جدی گرفته نشد و آنها که لباس مدیریت به تن کردند برای چند هفته بیشتر ماندن، مربیان را قربانی کردند؛ اتفاق ناخوشایندی که هیچ تناسبی با فوتبال حرفهای نداشت.
- بگذریم. پنج ایستگاه مانده به مقصد، مجید جلالی این لیگ پر دردسر را چطور آنالیز میکند. رک باشید بیزحمت!
به نظر من امسال از بعد فنی، لیگ پس از سالها توانسته پیشرفت داشته باشد. شما ببینید، پنجشش تیم در این لیگ حاضر هستند که انصافا خوب بازی میکنند و ثمرهاش این میشود که از کمرکش جدول به بالا ترافیک غوغا میکند و هنوز هم نمیتوان با قاطعیت از چهره قهرمان رونمایی کرد. بعد هم...
- بعد هم چی؟
نقطه عطف لیگ امسال، ورود بازیکنان و پدیدهها به عرصه بود. به هر حال لیگی با این همه هزینه، باید خروجیاش کشف استعدادها باشد که خوشبختانه این اتفاق افتاده. شاید اگر مهربانانهتر به لیگ نگاه میکردند بازیکنان بیشتری جذب تیم ملی میشدند.
- و هیچ کس پس از ریو و حتی پس از سیدنی این سوال را از سینیور نپرسید که اصلا آیا این همه پتانسیل لیگ بود یا نه؟
جرات نداشتند بپرسند. سوال بعدی را بپرسید. من در این حوزهها صحبتی ندارم.
- اگر بخواهیم این لیگ مثلا حرفهای را کالبدشکافی کنیم، فکر میکنید سرعت ترقی به قدر لیگهای آن سوی آب بوده است؟ من اصلا از لیگهای شرق آسیا و هنر چشم فندقیها حرف نمیزنم!
واقعیت این است که لیگ ما سالها متوقف بوده و نتوانسته به قدر پتانسیلاش قد بکشد. ولی خب این معضل با نگاه و تحلیل احساسی حل نمیشود. شما فکر میکنید تقصیر را باید بیاندازیم گردن چه کسی؟ مربی، مدیر، سیستم؟ این قصه سر دراز دارد آقا.
- از سایپا حرفی تا این نقطه نزدیم. راستش آغاز فصل که شما نبض سایپا را به دست گرفتید گمان میکردیم آخر کار، جزو چهار تیم بالای جدول باشید اما...
ما خوب شروع نکردیم و بازی به بازی مسلط شدیم و پیش رفتیم. از بد ماجرا یک قشون آسیبدیده هم روی دستمان ماند. بازیکنانی که اگر هر کدامشان مصدوم نمیشدند میتوانستند در نتایج به دست آمده تاثیرگذار باشند.
اینکه ما پنج هفته مانده به انتهای لیگ با سه گل صبا را شکست میدهیم نشان میدهد علیرغم همه دردسرها، به شرایط مطلوبی رسیدهایم.
- خودتان فکر میکنید سایپا آخر فصل روی کدام پله باشد؟
پنج بازی مهم پیش رویمان است که اگر مثل بازی با صبا نمایش مطلوبی عرضه کنیم، در جمع چهار تیم بالای جدول خواهیم بود.
- به نیمه شب رسیدیم و شما خسته شدید. بچه محله عارف و همسایه علی پروين در ۵۹سالگی از قیل و قال این فوتبال خسته نیست؟
حاشیهها و سیاهانگاریها و پلشتیها خستهام کرده، اما وقتی یکی عاشق فوتبال است راهی ندارد جز آنکه بسازد و بسوزد. برای من که سالها روی نیمکت تیمی مثل وحدت با عشق مربیگری کردم تماشای برخی اتفاقات خوشایند نیست.
- پاس، صبا، شهید قندی، استقلال اهواز، فولاد، تراکتور و حالا سایپا. این همه تغییر نیمکت در محله بروبیای فوتبال ایران، با مذاقتان سازگار بوده وجدانا؟
پاسخ این سوال را شفاف دادم. این تغییرات، محصول فوتبال نتیجهگرایی است که از اصو ل خود دور میشود و کیفیت را فدای کمیت میکند. اگر ثبات باشد که مجید جلالی به اندازه انگشتان دو دست باشگاه عوض نمیکند.
- یک مقطعی خبر مناظره شما با کارلوس کیروش زیر چادر شایعات، گوشها را پرکرد. هنوز هم به این اتفاق فکر میکنید؟
من امیدوارم در یک فرصت مناسب و در اتمسفری منصفانه، صدا و سیما فضایی را در اختیار ما قرار دهد تا بتوانیم از حقانیت مربیان ایرانی دفاع کنیم. اینکه یک طرفه به قاضی برویم و فضا را جوری ترسیم کنیم که مردم تصور کنند فرشته نجات تیم ملی حتما باید از آن سوی مرزها بیاید، اصلا خوب نیست.
- مجید جلالی فکر میکند آخر این فوتبال چه میشود؟
آخرش با کرامالکاتبین است. اگر دست روی دست بگذاریم و فرصتها را هدر دهیم آخرش اتفاق مهمی نخواهد افتاد.
مرسی؛ مواظب خودتان باشید.
منبع:اميدمافي