مهدي شفيعي شاعري است كه 10 سال پيش تصميم گرفت زندگي مولاي متقيان اميرمومنان علي(ع) را به تصوير بكشد و اثري منظوم از خود به جا بگذارد و اثر او بعد از10 سال به «حماسه امام علي(ع)» تبديل شد كه بر وزن شاهنامه سروده شده و مراحل مختلف زندگي امام علي(ع) از بدو تولد تا لحظه شهادت را روايت كرده است. خود او اعتقاد دارد شخصيت حضرت علي(ع) تماما حماسه است و نميشد جز حماسه نام ديگري بر زندگي حضرت گذاشت و طور ديگري شعر سرود. با مهدي شفيعي به گفتوگو نشستيم تا از مراحل شكلگيري كتاب و سختيهاي كارش آگاه شويم.
- از كتابتان بگوييد و اينكه چطور شد تصميم به سرودن اشعاري در باب زندگي حضرت علي(ع) گرفتيد.
كتاب «حماسه امام علي(ع)» منظومهاي است از زندگي مولاي متقيان اميرمومنان علي(ع) كه من طي 13هزار و 77بيت زندگي حضرت را به طور كامل به نظم درآوردم. ازجمله خصوصيات اين كتاب كاملبودن آن است؛ يعني وقتي كه ما خواستيم اين كتاب را شروع كنيم احتياج به يك منبع نثر داشتيم تا بتواند آن چيزهايي را كه ما احتياج داشتيم در اختيارمان بگذارد. براي حضرت علي(ع) زندگينامه كاملي وجود ندارد و اكثر كتابهاي مربوط به اين امام بزرگوار، موضوعي است. در اين كتابها معمولا به مقاطعي از زندگي حضرت خيلي زياد پرداخته شده و بعضي مقاطع فراموش شده است. براي مثال در كتابها درباره واقعه غدير روايات زيادي هست كه تاريخنويسان هم آن را درج كردهاند اما درباره جنگ ذاتالسلاسل كه به واسطه آن سوره عاديات بر پيغمبر نازل شد چيز زيادي نيست. بنايي كه من در اين كتاب پايهريزي كردم يك بيوگرافي كامل از زندگي مولاست؛ بنابراين تمام تلاش من اين بود كه همه زندگي مولا و اتفاقات مهمي كه پيش آمده است در شعر گنجانده شود. ما تمام منابع را تهيه و بعد زندگينامه حضرت علي(ع) را درست كرديم؛ يعني اين كتاب علاوه بر اينكه شعر است، يكي از كاملترين بيوگرافيها هم هست و همين كتاب اگر به نثر برگردد زندگينامه كاملي ميشود كه بعدها ميتوان از آن استفاده كرد.
- 13هزار بيت با اين طراحي صفحات كتاب قطعا زحمت زيادي داشته است؛ چقدر طول كشيد تا اين كتاب آماده شود؟
جمعآوري منابع، چيدمان داستان، سرودن شعر، بازنويسي ابيات، تصحيح وقايع تاريخي كه بعضا به خاطر اشتباه ما جابهجا شده بود و همچنين طراحي كتاب بهطور كلي 10 سال طول كشيد. اين مسئله اشتباه در زمان وقايع يكي از مشكلترين بخشهاي كار ما بود كه بيتها را سروده بودم و بعد متوجه ميشدم كه يك بخش جلوتر رفتهايم و 200بيت بايد جابهجا ميشد كه هماهنگكردن ابيات زمان زيادي از من ميگرفت.
- تمام بخشها بر عهده خود شما بود يا براي سرودن و ترتيبدادن كتاب از كسي هم كمك گرفتيد؟
تمام بخشها به غير از طراحي آن بر عهده خود من بود؛ يعني جمعآوري منابع، تنظيم داستان و سرودن شعرها همه بهتنهايي توسط خود من صورت گرفت ولي طراحي فيزيكي كتاب با همت آقاي مجيد زارع بود كه زحمت زيادي براي اين كتاب كشيد. بد نيست اينجا كمي درباره طراحي كتاب بگويم كه جلد اين كتاب بوم نقاشي است و براي تمام فصلها و جلد آنكه يادآور جنگ خيبر است، نقاشيهاي جداگانه و اختصاصي كشيده شد. حاشيهها و تذهيب كتاب هم كاملا اختصاصي است و ما حتي خط اختصاصي براي كتاب حماسه امامعلي(ع) داشتيم كه توسط يكي از شركتهاي نرمافزاري بهصورت فونت كامپيوتري درآمد و از آن براي كتاب استفاده كرديم. حتي قطع كتاب هم بين رحلي و رقعي است. در مجموع طراحي كتاب و حتي تصميمگيري براي چاپ آن نزديك به يكسالونيم طول كشيد اما درباره محتواي كتاب از مشاوران ادبي و ديني بهره بردم تا مبادا كتابي كه درباره زندگي حضرت علي(ع) نوشته شده و به صورت نظم درآمده است ايرادي داشته باشد؛ شروع كار هم با حمايت معاونت پژوهشي سازمان تبليغات اسلامي بود كه در طول مسير، بنياد احياي نهجالبلاغه هم كمكهاي شاياني به من كرد.
- وزن ابيات كه مانند شاهنامه است و حتي در بعضي ابيات، كلماتي به كار برده شده كه نامأنوس هستند و امروزه خيلي كمتر از آنها استفاده ميشود؛ به نظر شما مخاطبي كه زياد با ادبيات سر و كار ندارد ميتواند ارتباط برقرار كند؟
وزن كتاب من به طور كلي بحر متقارب است كه از آن بهعنوان وزن حماسي نام ميبرند؛ وزن شاهنامه فردوسي و بوستان سعدي هم همين است. علت انتخاب وزن شاهنامه هم اين بود كه براي حضرت علي(ع) جز حماسه نميتوان چيزي گفت. غير از آن هم بهخاطر علاقهاي بود كه خود من به شاهنامه فردوسي دارم؛ چرا كه شاهنامه و تلاشهاي فردوسي باعث شد زبان و ادبيات فارسي باقي بماند. چند سال پيش من شاهنامه را به نثر درآوردم و فكر ميكردم كه اين خيلي سادهتر از شاهنامه است اما درباره امام علي(ع) نميشود كلمات ساده را بهكار برد. اگر مخاطب من جايي مجبور شود به لغتنامه مراجعه كند خيلي بهتر از اين است كه شعر من خداي ناكرده سبك و دور از شأن امام باشد.
- چرا زندگي حضرت علي(ع) را بايد در قالب حماسه سرود؛ اصلا تعريف خود شما از حماسه چيست؟
ببينيد يكي از ويژگيهاي حماسه، داستانيبودن آن است. ما در كتاب يك داستان كامل ساختيم؛ بنابراين حماسه را ميتوان مجموعهاي از حوادث دانست؛ با اينكه در حماسه، بيهيچ ترديدي، مجموعهاي از وصفها، خطبهها و تصويرها وجود دارد اما همه اين عناصر نسبت به داستانيبودن در مرتبه بعدي هستند. بيشترين موضوع حماسه را اشخاص و حوادث تشكيل ميدهند و وظيفه شاعر حماسي آن است كه تصويرساز انسانهايي باشد كه هم از نظر نيروي مادي ممتازند و هم از لحاظ نيروي معنوي. قهرمانان حماسه با تمام رقتي كه از نظر عاطفي و احساسي در آنها وجود دارد، قهرمان هستند و زندگي آنها پر از صحنههاي خارقالعاده است كه بعضا از توان انسانهاي عادي خارج است؛ مانند رستم در شاهنامه فردوسي. اين كتاب تصوير كاملي است از جامعه ايراني در جزئيترين ويژگيهاي حياتي مردمان يك سرزمين. با اين تعريف ما وقتي به زندگي شخصيتي مثل امام علي(ع) نگاه ميكنيم تماما حماسه ميبينيم؛ حضرت امير(ع) تماما حماسهآفريني ميكند و حتي به اعتقاد من عبادت ايشان هم حماسي است. اينكه پرسيديد چرا بعضي كلمات كتاب من كمي ثقيل است به خاطر شخصيت حضرت است كه من اعتقاد دارم نميتوان از هر كلمهاي در شعر ائمه اطهار بهخصوص امام علي(ع) استفاده كرد. من وسواس زيادي در انتخاب كلمات داشتم و بايد طوري آنها را گزينش ميكردم كه هم در وزن درست جايگزين شوند و هم عظمت را در خود جا دهند. گاهي ميخواهيم اتفاق كوچكي را بيان كنيم و ممكن است با غزل همه آن مطرح شود ولي واقعه غدير را چطور ميتوان در اين قالب و با تعداد كلمات محدود بيان كرد؟ قطعا امكانپذير نيست براي همين نياز به فضايي مثل حماسه سرايي داريم كه بتواند شخصيت و داستان را در اعتلاي خود به نمايش بگذارد. خيلي حوادث در زندگي اميرالمومنين هست كه كسي به آن زياد اشاره نكرده است ولي ما در ابيات آن را آوردهايم؛ مثلا همه فكر ميكنند تنها پهلواني كه مولا او را كشت عمرو بن عبدود است در حالي كه از آن پهلوانتر هم بسيار بوده كه كمتر به آن اشاره شده است؛ مثلا ابوجرول يكي از پهلواناني است كه در جنگ حنين به دست حضرت كشته ميشود و اين پيروزي بسيار باارزش بوده است.
- پيش از اين ترجمه نهج البلاغه را بهصورت منظوم سروده بودند و يا ترجمه قرآن را؛ شما چقدر از آنها الگو گ
- رفتيد؟
يكي از نخستين كساني كه اقدام به منظومكردن ترجمه نهجالبلاغه كرد خود من بودم. بعدها متوجه شدم دوست عزيزم آقاي اميد مجد هم كار مشابهي انجام دادهاند كه كتاب ايشان بيشتر مورد توجه قرار گرفت ولي اينكه الگوبرداري خاصي صورت گرفته باشد اينطور نبود؛ چرا كه بهشدت اعتقاد دارم شعرگفتن براي شخصيتي چون حضرت علي(ع)،عنايتي است از طرف خود حضرات معصومين. من 2 كار حجيم كه انجام دادهام هر دو براي حضرت علي(ع) بوده و آن هم به خاطر عظمت شخصيت ايشان است.
- سختيهاي كارتان چه بود و كجا خيلي اذيت شديد؟
سختترين قسمت كار، منابع بود؛ منابع ما محدود بود و آنها كه بود هم كامل نبود. ما مجبور بوديم كه مراحل زندگي حضرت را بهترتيب دنبال و از منابعي كه بود استفاده كنيم؛ براي مثال ما در باب تولد حضرت امير منابع مختلفي داشتيم كه شكافتن ديوار كعبه و شادي پيامبر(ص) و حتي انتخاب نام حضرت علي(ع) كه بر سنگ زبرجد نوشته شده بود در آنها موجود بود و ما از آن متون استخراج كرديم. درباره دوران كودكي حضرت امير هم كتاب آيتالله رسولي محلاتي خيلي به ما كمك كرد. كتابهاي فروغ ولايت و فروغ ابديت آيتالله سبحاني هم ازجمله كتابهاي راهگشاي ما بود كه در كنار كتابالفتوح بسيار كمك كرد تا وقايع به واقعيت نزديك باشد. با همه اين مسائل يكي از مشكلات اصلي من موقع سرودن اشعار، اعراب اسامي شخصيت ها بود كه نياز بود در شعر باشد و من در قراردادن آنها در اين وزن خاص دچار مشكل شدم و اين مسئله باعث شد زمان زيادي از سرودن اشعار گرفته شود؛ چرا كه فتحه و ضمه در عربي بسيار اهميت دارد و در سرودن شعر هم اين نكته حائز اهميت بود. كتاب «اعلام تاريخ اسلام» براي من خيلي ارزشمند بود چرا كه اسامي ياران اميرالمومنين و حضرت رسول با اعراب در آن موجود بود. اين پژوهشها بركات زيادي داشت چرا كه باعث شد ما به زندگي برخي صحابه نگاه ويژهاي پيدا كنيم؛ سلمان فارسي ازجمله شخصيتهايي است كه منابع كمي از آن سخن گفتهاند ولي من كتابهاي موثقي درباره شخصيت اين صحابه بزرگ پيدا كردم كه باعث شد مشخصات روشنتري از زندگي او بهدست بيايد و همه آنها را بهصورت نظم در كتاب خودم آوردم.
- جايگاه شعر در فضاي امروز
اگر شعر نبود من و شما امروز زبان ملي نداشتيم و اين جمله كه ميگويند اگر فردوسي نبود زبان و ادبيات فارسي هم از بين ميرفت كاملا درست است؛ زبان و ادبيات عرب تأثيرات زيادي در شعر و زبان ما داشته است اما اينكه ما اصل زبان فارسي را فراموش ميكرديم كاري دور از عقل بود و فردوسي متوجه اين خطر شد كه ممكن است به بهانههاي مختلف زبان را تغيير دهند. براي همين 30 سال تلاش كرد تا ادبيات و زبان فارسي در قالب شعر جمعآوري كند؛ اما اينكه چرا سراغ شعر رفت بهخاطر پيوند فرهنگي ايرانيان با شعر است. ايرانيها از قبل از اسلام هم اهل شعر بودند و با ورود اسلام و ادبيات شعري عرب توانستند كلمات را در قالبهاي جديد جا دهند و همين نظم باعث شد كه علاقهشان بيشتر شود. شعر براي ما ايرانيها اسب و شمشير است براي اعراب و كاملا با فرهنگمان ممزوج است. ما در شعر ميتوانيم همه ابعاد انساني را جاي دهيم و تصويري بسازيم كه تا قبل از آن نبوده است و براي همين من اعتقاد دارم كه شعر به خلقكردن بسيار نزديك است. ما زبان موزون را هم در قرآن ميبينيم و هم در نهجالبلاغه حضرت امير آن را شاهديم و اين ثابت ميكند كه شعر يكي از هنرهاي والاي انساني است كه ميتواند هم كلمات را به زيبايي كنار هم بچيند و هم اثري خلق كند كه قرنها باقي بماند. شعر هنري است كه نياز به هيچ ابزاري ندارد و هميشه نو و تازه باقي ميماند؛ چنانكه ما هر روز به شعر حافظ، سعدي، مولانا، فردوسي و شعراي بزرگ ديگر رجوع ميكنيم و از آنها بهره ميبريم و همين ثابت ميكند كه شعر كهنه نميشود و تمام شعراي بزرگ انگار كه با ما معاصر بودهاند؛ و اين يعني اكسير شعر.
- مضمون منظوم
شعر همواره يكي از بهترين ابزارها براي انتقال فرهنگ از گذشته تا امروز بوده است و شعراي زيادي تلاش داشتهاند تا مضامين مختلف بهخصوص در حوزه دين و اخلاق را با اين ابزار به آيندگان انتقال دهند. ترجمههاي منظوم قرآن و نهجالبلاغه و همچنين احاديث ائمه معصوم از موضوعاتي بوده كه شاعران ايراني به آنها علاقهمند بودهاند و آثار و نمونههاي خوبي از آنها به جا مانده است كه در اينجا به چند مورد اشاره ميكنيم.
طي سالهاي اخير يكي از معروفترين كتابهاي منظوم مربوط است به ترجمه قرآن كريم اثر اميد مجد كه او اين كتاب را در 300روز و با 18هزار بيت سروده است. بعد از ترجمه منظوم قرآن كريم، ترجمه منظوم نهجالبلاغه و صحيفه سجاديه از ديگر آثاري است كه از اميد مجد به جا مانده است. سوره مباركه عصر نمونهاي از ابيات ترجمه منظوم مجد است:
سرآغاز گفتار نام خداستكه رحمتگر و مهربان خلق راست
قسم باد بر عصر كاين آدميزيانها رسانَد به خود هر دمي
بهجز مؤمنان به پروردگاركه پيوسته نيكند و پرهيزكار
سفارش نمايند هم را مدامبه حق و شكيبايي و اهتمام
اولين ترجمه منظوم قرآن، متعلق به حاج ميرزا حسن بن محمدباقر ملقب به صفي علي شاه است. او يك شاعر و عارف اصفهاني (متوفي 1278) بود كه تفسير قرآن مجيد را همراه با تاويلات فلسفي و عرفاني آن به نظم در آورد. اين تفسير از آثار بسيار مهم و شگفتانگيز اين دوره است و از جنبههاي مختلف فلسفي، عرفاني، كلامي، مذهبي، ادبي و تاريخي قابل تحقيق و بررسي است. صفيعليشاه در سرودن اين تفسير، تحتتأثير كلام مولانا در مثنوي بوده و بعضي مضامين را از وي اقتباس كرده است. همچنين بعضي مطالب عرفاني را از تفسير كشفالاسرار و عدهالابرار رشيدالدين ابوالفضل ميبدي برگرفته است. در اين تفسير زندگي انبيا و احكام شريعت با عقايد صوفيه aتطبيق داده شده است.
ديوان الهامي كرمانشاهي نوشته ميرزا احمد كرمانشاهي متخلص به الهامي كه شرح منظومي از واقعه كربلاست و به سبك شاهنامه سروده شده از جمله كتابهايي است كه نظر صاحبان انديشه و شعر را به خود جلب كرده به طوري كه علامه حسنزاده آملي در مقدمه اين كتاب آورده است: «اين كتاب كريم كه روح و ريحان و جنّت نعيم است، مأدبهاي روحاني مشحون به الوان عطاياي رحمت رحيميّه خداوند رحيم است».