براساس گزارش فاكسنيوز، تحقيق جديدي كه توسط شركت حقوقي اسليتر و گوردون از دو هزار زوج بريتانيايي انجام شده نشان ميدهد رسانههاي اجتماعي براي زندگيهاي متاهلي سم است.
يك نفر از هر هفت فرد متاهل حاضر در اين تحقيق اعلام كرد كه به دليل نحوه رفتار و عملكرد همسرش در اپليكيشنها و شبكههاي اجتماعي از قبيل فيسبوك، توئيتر، واتساپ و اسكايپ قصد جدايي و طلاق از او را دارد.
دست كم يك نفر از چهار نفر افراد حاضر در اين تحقيق يكبار در هفته برسر موضوعاتي مرتبط با شبكههاي اجتماعي با يكديگر بحث و جدل ميكنند. همچنين 17 درصد از اين افراد اعلام كردند روزانه با همسرانشان برسر عملكرد آنها در شبكههاي اجتماعي مشاجره ميكنند.
شايد جالب باشد بدانيد 58 درصد از افراد اعتراف كردند رمزهاي عبور حسابهاي كاربري همسرانشان را گاه حتي بدون اطلاع آنها، ميدانند. اين رويكرد نشاندهنده شدت تلاش افراد براي نظارت بر رفتارهاي اجتماعي همسرانشان است.
شبكههاي اجتماعي در پروندههاي طلاق آمريكا نيز نقشي قابل توجه دارند. وكلاي خانواده معتقدند شبكههاي اجتماعي بيشتر از هر زمان ديگري در مسائل و مشكلات خانوادگي تاثيرگذار شدهاند. در سال 2010 بيش از 80 درصد از وكلاي خانوادگي تاييد كردند كه رسانههاي اجتماعي از سال 2005 به بعد در پروندههاي طلاق نقشي پررنگ داشتهاند.
اگرچه اين آمار ارقام بسيار واضح و گويا هستند، اما تنها ازدواج نيست كه تحت اثرات منفي شبكههاي اجتماعي قرار گرفتهاست. وال استريت ژورنال چند سال پيش مقالهاي درباره اثر شبكههاي اجتماعي بر روابط دوستانه منتشر كرد كه نتيجهگيري آن نشان ميدادند اين رسانهها بيشتر از آنكه در دوستي افراد با يكديگي موثر باشند،مخرب روابط هستند. چكيده اين مقاله دو بخش داشت: اول اينكه شبكههاي اجتماعي افراد را به نوشتن محتواي بيمعني، ناخوشايند و كسلكندده تشويق ميكند كه ديگران را آزار ميدهد. دوم اينكه اين شبكهها به واسطه اينكه بستري مناسب براي خودنمايي افرادي است كه اتفاق ويژهاي در زندگي آنها رخ داده،حس حسادت را در ميان ديگران افزايش ميدهد.
اگرچه قرارگيري در دل عصر ديجيتال به آن معني است كه شبكههاي اجتماعي به اين زوديها انسان را به حال خود رها نخواهندكرد،اما شايد نتايج اين تحقيقات تلنگري باشد براي تجديد نظر درباره مدت زماني كه در شبكههاي اجتماعي صرف ميكنيد.