نه هوا میخواهم
نه خوراکی و نه آب
توی لاکم هستم
دنج و خوب و خلوت
سر من توی کتاب
ثابت و بیحرکت
لاکپشتی شدهام
میروم توی خودم
مادرم میپرسد
به کجا خیره شدم؟
با خودم میگویم:
نکند خل شدهای؟
پشت تو خم شده است
عین یک پل شدهای
می شود از رویت
عابری رد بشود
اخم تو کم مانده
خط ممتد بشود
شانه کن مویت را
شدهای جوجه کلاغ
سر تو خواهد شد
آخرش لانهی زاغ
تاریخ انتشار: ۲ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۶:۴۶
شعر طنز>سعیده موسویزاده: ساکتم یک گوشه شدهام شکل کتاب