اگر چه خروج از محيطي كه آدم به آن عادت كرده است، كار سختي است و تغيير شغل بهمعني ورود به يك «جزيره ناشناخته» است. اما تغيير بهشرط آنكه با فكر و تدبير انتخاب و آغاز شود، مفيد است.شايد شما هم چند سال پيش از اين، بعد از سالها فعاليت در يك شركت، تصميم گرفته باشيد سازمان محل كارتان را تغيير دهيد. دلايل زيادي ميتوانسته براي اين جدايي وجود داشته باشد اما مهمتر از دلايل اين تصميم، پاسخ اين سؤال است كه چگونه بايد محل كارم را ترك كنم كه «پايان شاهنامه خوش باشد»؟ و البته چطور شغل بعدي را انتخاب و تثبيت كنم كه پشيمان نشوم؟
- 5 اصل براي جدايي
اين نام نيك است كه ميماند
در فرهنگ ما همواره بر ماندگاري «نام نيك» تأكيد شده است و در نتيجه شما از نظر حرفهاي و اخلاقي موظفيد مجموعهاي از فعاليتها را براي جدايي حرفهاي از سازمان محل كار خود انجام دهيد. 5 اصل را در فرايند تغيير شغل رعايت كنيد:
1- فرقي ندارد چند سال سابقه كاري داريد، شما بايد حرفهاي بهدنبال كار بگرديد: رزومه بهروز و حرفهاي تهيه كنيد، آگهيهاي شغلي مرتبط با حوزه تخصص و تجربهتان را بهصورت مداوم بررسي كنيد.
2- زماني كه داريد دنبال كار جديد ميگرديد، به همكارانتان ابدا هيچچيزي نگوييد، فرقي هم ندارد به بهترين و صميميترين دوستتان بگوييد يا رئيستان! شايعات هميشه دردسرسازند. بنابراين لطفا هيجان جستوجوي شغلتان را در محل كار كنترل كنيد!
3- از بد و بيراه گفتن در رسانهها به سازمان و رئيستان خودداري كنيد! بهويژه زماني كه شما در محل كارتان مشكلاتي با ديگران داشته باشيد. لازم نيست همه دنيا از مشكلات شما باخبر شوند چه بسا شما اشتباه كرده باشيد. اگر هم قصد داشتيد در اين مورد بنويسيد، احساس را كنار بگذاريد و سعي كنيد با ديدي منطقي علت تصميمتان را بنويسيد: مثلا من احساس ميكردم كه در زندگي حرفهايام دچار سكون شدهام (كه اين ربطي به سازمان محل كارم نداشت!) و براي همين بايد با ايجاد يك تغيير بزرگ بهخودم تلنگر بزنم.
4- تصميمتان را به جدايي از سازمان، علاوه بر نوشتن استعفانامه مكتوب، در جلسات رو در رو اعلام كنيد. حتما حتي اگر مديرتان هم تمايلي نداشت سعي كنيد زماني از او براي گفتوگو در مورد دلايل جداييتان بگيريد. البته بسياري از سازمانها هم مصاحبه خروج رسمي دارند كه در آن، واحد منابع انساني از شما ميخواهد در مورد دلايل جداييتان از سازمان توضيح دهيد. توجه كنيد كه هدف از اين كار نه بازخواست شما از مديران سازمان است و نه برعكس؛ بلكه علت آن شفافسازي است. فراموش نكنيد كه لزومي ندارد علت جداييتان از آن سازمان را براي همكارانتان توضيح دهيد اما خداحافظي با روي خوش با آنها وظيفه شماست.
5- پلهاي پشت سرتان را خراب نكنيد! از كجا معلوم كه روزي دوباره گذارتان به همين سازمان نيفتد؟ از كجا معلوم كه روزي در سازماني ديگر با مديران و كارشناسان همين سازمان دوباره همكار نشويد؟ چرا امكان كار پارهوقت و پروژهاي را با اين سازمان از خودتان بگيريد؟ اصلاچه لزومي دارد كه ناراحتيها را براي همه عمر با خودتان يدك بكشيد.
- سؤالهايي براي آينده
اين شغل 5 سال ديگر هم ايدهآل است؟
همه ما در طول دوران كاريمان انتخابهـــــاي درستي داشتهايم و انتخابهاي نادرستي. با اين حال وقتي چنين موقعيتي تكرار ميشود هميشه اين سؤال تكراري پيش ميآيد كه واقعا چگونه ميتوانيم احتمال درستي تصميم را بالا ببريم؛ روش صحيح برخورد با چنين شرايطي نه فراركردن است و نه تصميمگيري احساسي. حتي مشورت گرفتن از ديگران هم نبايد با هدف انداختن بار تصميمگيريمان بر دوش آنها باشد. به اين سؤالات عميقا فكر كنيد:
۱- من براي چه هدفي كار ميكنم؟ (پول،مطلوب بودن، رشد، تعالي و...)
۲- چه چيزهايي در كاري كه انجام ميدهم براي من مهم هستند؟ (درآمد بالا ، احساس خوب، استفاده از دانش و مهارتها، مفيد بودن براي جامعه و...)
پاسخهاي اين دو سؤال را در قالب چند ويژگي كلي شغل ايدهآلتان خلاصه كنيد. بعد ميزان اهميت هر ويژگي را با عددي بين يك تا 5مشخص كنيد (يعني مشخص كنيد در مقايسه بين ويژگيها كدام متغير چند برابر ديگران مهم است؟) بعد فرمولي شبيه اين بسازيد:
۵ × مطلوب بودن+ 5 × كمك به رشد و تعالي + درآمد + آرامش و عدماسترس در كار
حالا بايد گزينههاي مختلف مسير شغليمان را در اين فرمول وارد كنيم. براي اين منظور در مورد هر ويژگي شغل ايدهآل، امتيازي بين يك تا ۵ به هر گزينه شغلي بدهيد (مثلا شغل الف براي من 3واحد مطلوب بودن دارد، 4واحد به رشد و تعالي من كمك ميكند و...)
بهازاي هر كدام از گزينههاي شغلي براساس فرمول تصميمگيريتان، عدد نهايي را محاسبه كنيد. سپس 3گزينهاي كه بالاترين امتياز را دارد انتخاب كنيد (البته ممكن است گزينههايتان 2تا بيشتر هم نباشند!) عجله نكنيد؛ هنوز براي تصميمگيري نهايي زود است!
قبل از تصميمگيري نهايي حتما براي 3گزينه شغلي برتر به سؤالات زير فكر كنيد:
1- 5 سال ديگر در همين روز اگر در اين شغل باشم چقدر موفقم؟
2- چقدر در اين مسير شغلي امكان جلو رفتن دارم؟
3- تا كجا ميخواهم جلو بروم و چقدر اين جلو رفتن برايم مطلوبيت دارد؟
4- با تمركز روي اين حوزه يا مسير شغلي، چقدر خاص و متمايز ميشوم؟
5- بازار چقدر به خاص بودن من و خدمات و قابليتهايم بها ميدهد و حاضر است بابتش هزينه كند؟
6- آيا امكان كار كردن همزمان روي مسيرهاي شغلي متفاوت وجود دارد؟
با پاسخ دادن به اين سؤالات ميتوانيم بهصورت شهودي به يك «انتخاب»برسيم. انتخاب نهايي را شهودي انجام دهيد و به قلبتان اعتماد كنيد!
- 7قدم تا تغيير شغل
گاهي عوض كردن سازمان محل كار بهتنهايي ما را راضي نميكند. در چنين مواقعي بايد چه كاري انجام داد؟ همان رزومه قبليتان را براي كارفرماهاي جديد ميفرستيد؟ به كلاسهاي آموزشي ميرويد؟ يا سراغ آگهيهاي نشريات ميرويد؟ تغيير حوزه كاري هم دقيقا مانند زماني است كه شما بدون تجربه كاري، قصد داشتيد از صفر شروع كنيد؛ تنها با اين تفاوت كه حالا چندماه يا چند سال تجربه كار كردن داريد، با محيط حرفهاي آشنا هستيد و بايدها و نبايدهايش را ميدانيد. بنابراين قبل از هر كاري مطمئن شويد اين ۷ قدم را طي كردهايد:
1- فهرست كردن كارهايي كه دوست داريد انجام دهيد و كارهايي كه نه. قرار است گذشته چراغ راه آينده باشد؛ نه؟ بنابراين ببينيد كدام كارهاي خوبي را كه قبلا انجام دادهايد ميخواهيد تكرار كنيد و كدام اشتباهات را نه.
2- مهارتها و تجربهتان را مطابق واژگان تخصصي و زمينه حرفه جديد بنويسيد. مثلا مهارت فروش پوشاك، ميتواند در هر سازمان ديگري كه كار فروش داشته باشد هم كاربرد داشته باشد، فقط نوع كالاي فروخته شده و برخي ترفندهاي خاص در اين حوزهها متفاوتند.
3- مهارتهاي جديد ياد بگيريد و آموزشهاي لازم را ببينيد.
4- دست بهكار داوطلبانه و مجاني در حوزه جديد بشويد؛ مثلا در يك سازمان كارآموزي كنيد.
5- سراغ آدمهاي باتجربه حوزه كاري جديدتان برويد و پاي صحبتهاي آنها بنشينيد.
6- شبكهسازي شغلي و حرفهاي را فراموش نكنيد. به آدمهاي موجود در شبكه حرفهايتان فكر كنيد. خيلي وقتها ميان آنها گزينههاي جالبي پيدا ميكنيد كه به شما كمك كنند.
7- هميشه آماده باشيد و از هر فرصتي براي معرفي خودتان، سوابق حرفهايتان، دانش و مهارتهايتان و البته علاقهمنديهايتان به كارفرماهاي احتمالي استفاده كنيد!