وقتي به دوستيهايتان فكر ميكنيد، كدام دوره و رفاقتهايش را بيشتر دوست داريد؟ كي و كجا اتفاق افتاده كه از دوستي با بعضيها پشيمان بشويد؟ كدام رابطه دوستي به شما و زندگي ضرر زده است؟ آيا تاكنون به علت ماندگاري يا قطع رابطههاي دوستي فكر كردهايد؟ فكر ميكنيد مشكل كار كجاست؟ بيشتر آدمها حواسشان نيست كه با چه آدمهايي نبايد دوست شوند. شايد يكي از اصليترين مسائلي كه ميتواند رابطههاي دوستي را منتهي به ضرر و پشيماني كند همين نكته باشد. گاهي انتخاب اشتباه افراد براي دوستي منجر به اتفاقات بد و ناراحتكنندهاي ميشود كه جبرانناپذير است. چه خانوادهها كه بنيانشان به خاطر همين انتخاب بهظاهر ساده و معمولي از هم پاشيده شده؛ بنابراين بهتر است هر آدمي قبل از اينكه با افراد ارتباط دوستانه برقرار كند به اين نتيجه رسيده باشد كه بهتر است دور چه كساني خط بكشد!
- مامان و بابا خوب هستن؟
گاهي به آدمهايي برميخوريد كه از خانواده خود جدا شدهاند و هيچ ارتباطي با آنها ندارند؛ حتي با پدر و مادرشان هم قهر كردهاند و سالهاست آنها را نديدهاند. يا اينكه حس بدي نسبت به خانواده و پدر و مادر خود دارند. دليل جدايي آنها از خانوادهشان مهم نيست، آنچه در اين مسير اهميت دارد اين است كه آنها نتوانستهاند با نزديكترين آدمهاي زندگي خود ارتباط صحيحي برقرار كنند؛ در مشكلات و سختيهاي مديريت رابطه با خانواده خود كم آوردهاند و آنها را ترك كردهاند؛ يعني به بيان ديگر مهارت ارتباط با افرادي كه تا اين حد به آنها نزديك هستند را ندارند. اينطور آدمها اغلب توانايي حل مشكلات را ندارند و ترجيح ميدهند هنگام بروز سختيها و اختلافنظرها به جاي حل مشكل، ارتباط را قطع و صورت مسئلهها را حذف كنند كه مجبور به حل آنها نباشند.
دوستم باشه، چي ميشه؟
اگر شما با چنين فردي رابطه صميمانه و دوستانه پيدا كنيد علاوه بر اينكه نميتوانيد اميدوار باشيد كه روزي در مشكلات ارتباطي شما با خانوادهتان بتواند به شما كمك و راهنمايي كند، حتي ممكن است در اختلافنظرهاي احتمالي بين خودتان هم راهحل را در حذف شما و رابطه با شما دنبال كند. فردي كه نميتواند اصطكاك به وجود آمده در رابطه ميان خود با خانوادهاش را مديريت كند، قطعا در ارتباطگيري با دوستانش هم دچار مشكل ميشود.
- مگسها را از اطرافتان بپرانيد
بعضي از افراد هستند كه ميخواهند فقط رفيق خوشيها باشند؛ هر وقت جشن و مهماني و سفر و شادي در ميان است حضور اين آدمها قطعي است و شما را رها نميكنند؛ حتي بهترين خاطرهها را از آن روز براي شما ميسازند. ولي فقط كافي است شما به مشكلي در زندگيتان برخورد كنيد و احتياج به كمك روحي، فكري يا حتي مالي داشته باشيد؛ دقيقا در همين موقعيتها دوست هميشه در صحنهتان مريض ميشود، غيب ميشود و حتي آنقدر سرش شلوغ ميشود كه فرصت يك تلفن زدن به شما و احوالپرسي از شما را ندارد! البته ممكن است دوست مورد نظر شما واقعا مشكلي داشته باشد و نتواند در شرايطي كه به او احتياج داشتهايد، در كنار شما باشد اما اگر چند بار اين اتفاق تكرار شده باشد شما حتما بايد در رابطه دوستي با اين فرد تجديد نظر كنيد؛ ضمن اينكه حتما لازم نيست افراد در مواجهه با شما چنين برخوردي از خود نشان بدهند. وقتي ميبينيد فردي درباره بقيه دوستان خود اين اخلاق را دارد بدانيد كه در اين ميان هرگز شما استثنا نميشويد.
دوستم باشه، چي ميشه؟
اين ديگر تصميم شماست زيرا وضعيت اين دوستي مشخص است! شما رفيقي براي همه لحظات زندگيتان ميخواهيد. اصلا رفاقت براي روزهاي سختي است. رفيق، كسي است كه هم در شاديها كنارتان باشد هم در مشكلات. ولي چنين رابطه دوستانهاي باعث ميشود بعد از گذشت مدتي، احساس سرخوردگي داشته باشيد و شايد ضربالمثل «اين دغل دوستان كه ميبيني، مگسانند گرد شيريني» را با خودتان زمزمه كنيد. آن وقت احساس منفي افسردگي ناشي از تنهايي شما را رها نخواهد كرد.
- عيب كسان منگر
آيا تابهحال با آدمهايي كه هميشه دنبال پيدا كردن نقاط ضعف ديگران هستند و آن را در جمع و با ديگران مطرح ميكنند، برخورد كردهايد؟ مثلا با جمعي از دوستانتان به يك مهماني ميرويد. بعد از تمام شدن مهماني و در راه برگشت، يكي از دوستان شما مدام از عيبها و بديهاي رفتار صاحبخانه صحبت ميكند؛ نقاط ضعف او را در برخورد با مهمانان و مهمانداري بازگو ميكند و هيچ حرفي درباره خوبيهاي مهماني و رفتارهاي مثبت صاحبخانه به زبان نميآورد؛ حتي باعث ميشود افكار و تصورات شما هم از نقطه قوتها و نكات مثبت مهماني منحرف شود و ذهنتان نقصهاي احتمالي مهماني را پررنگتر ببيند.
دوستم باشه، چي ميشه؟
فردي كه اين اخلاق ناپسند عيبجويي و منفينگري را دارد، نميتواند يك دوست خوب باشد. اين افراد غالبا بهخاطر حسادت يا دشمني كه با ديگران دارند، فقط عيوب آنها را ميبينند. شما بالاخره آدم بينقص و كاملي نيستيد. اگر دوست شما، يعني كسي كه بايد به او اعتماد داشته باشيد، مدام بهدنبال عيبجويي از شما باشد حتما به شخصيت و آبروي شما آسيب ميزند زيرا عيوبي از شما را نزد ديگران آشكار ميكند كه تصور بقيه را نسبت به شما تغيير ميدهد. اگر دوست شما در رابطه با ديگران اين منفينگريها را دارد شك نكنيد كه شما هم روزي طعمه عيبجوييهاي او خواهيد شد؛ آنوقت بايد به فكر آبروي ريختهشده باشيد.
- هيزمها را كجا ميبري؟
بعضي از آدمهاي اطراف شما سخنچين هستند. يعني درباره آدمها سخنان بياساسي براي بقيه ميگويند؛ از زندگي آدمها شايعه ميسازند و براي ديگران نقل ميكنند يا اينكه حرفهاي بين آدمها را كه ممكن است موجب دشمني بين افراد شود به آنها منتقل ميكنند. دين اسلام سخن چيني را از گناهان كبيره مي شمارد. سعدي هم حكايتي در مذمت سخنچيني دارد و آدم سخنچين را به كسي كه براي آتش روشن كردن هيزم ميبرد، تشبيه كرده. يكي از سرگرميهاي آدم سخنچين، يككلاغ چهلكلاغ كردن و بازگو كردن حرفهاي خصوصي ديگران و نقل آنها براي شماست.
دوستم باشه، چي ميشه؟
مطمئن باشيد اگر شخصي با اين خصوصيت اخلاقي در اطرافتان باشد، شما امنيت كلامي خودتان را از دست ميدهيد زيرا هر لحظه ممكن است از حرفهاي شما برداشتي داشته باشد و همان برداشت اشتباه خود را به بقيه اطرافيان شما منتقل كند. در اين صورت شما هر لحظه بايد منتظر به هم خوردن رابطه با يكي از اطرافيانتان به دست و زبان اين فرد باشيد.
- چرا رفتي؟چرا من بيقرارم
كسي تابهحال به شما خيانت كرده است؟ اصلا با شنيدن لفظ خيانتكار ياد چه چيزي ميافتيد؟ ياد آدمي كه مال و يا امانت ديگري را پس نداده يا فقط در تصور شما نقش زن و شوهري زنده ميشود كه به يكديگر وفادار نبودهاند؟ يا ياد دوستي كه در دوستياش به شما خيانت كرده؟ اگر چنين دوستي داشتهايد تابهحال به اوايل دوستيتان و رفتارهاي آن شخص فكر كردهايد؟ آن رفيقتان براي برقراري رابطه دوستانه با شما، در حق ديگران و دوستان خود چه رفتاري داشت؟ دروغگويي و افشاي اسرار ديگران نزد شما از مصاديق خيانتكار بودن آن فرد است.
دوستم باشه، چي ميشه؟
حتما دوست نداريد روزي خبردار شويد كه اسرار زندگي شما نزد بقيه فاش شده است يا اينكه از صميميترين دوست خود دروغي شنيدهايد كه در تصور شما نبوده! نخستين و مهمترين حق شما در رابطه دوستي اين است كه دوست مورد نظر با شما صادق باشد و دروغي در كار نباشد.
- چگونه بشناسم؟
بزن بريم سفر
در سفر به خاطر مشكلات و شرايط غيرعادياي كه نسبت به روزهاي معمولي وجود دارد، ميزان صبر و تحمل آدمها فرق ميكند؛ رفتار واقعي آنها در برابر مشكلات و نوع ارتباطشان با ديگران مشخص ميشود. شما ميتوانيد با دوستانتان طرح يك سفر گروهي را بريزيد و براي چند روز يا حتي يكروز با يكديگر به مسافرت برويد. مطمئن باشيد كسي كه در سفر نتواند با شما ارتباط برقرار كند و فقط خواستههاي خودش را ببيند و نظر و پيشنهاد شما برايش ارزشي نداشته باشد يا بخواهد همهجا و هميشه حرف خودش را به كرسي بنشاند، قطعا نميتواند رفيق خوبي براي شما باشد و رابطه دوستي شما در مواقع دشوار زندگي به بنبست ميخورد.
عصباني شو ببينم!
چند بار تابه حال از دوستان خود ناراحت شدهايد؟ آيا تابهحال پيش آمده كه عملي از شما سر بزند كه موجب ناراحتي دوستان شما بشود؟ تا به حال به عكسالعملهاي زمان عصبانيت دقت كردهايد؟ در آن شرايط با يكديگر چطور صحبت كردهايد؟ با چه كلماتي يكديگر را مخاطب قرار دادهايد؟ در شرايطي كه افراد عصباني و خشمگين ميشوند كنترل زبان و حرفهايي كه از دهان بيرون ميپرد سخت ميشود تا جايي كه ممكن است طرفين دعوا به يكديگر ناسزا بگويند و با كلمههاي زشتي يكديگر را خطاب كنند. ولي يك دوست واقعي حتي در زمان عصبانيت و ناراحتي دوستش را با لحن و واژههاي بد خطاب نميكند و احترام او را نگه ميدارد. سعي كنيد چنين كساني را از دست ندهيد و دوست خوبي براي آنها باشيد.
منو ميخواي؟
يادتان هست كه در كتابهاي دوران دبستان روايتي ميخوانديم كه هرچه براي خود ميپسندي براي ديگران هم بپسند؟ همين اصل را ميتوانيد در روابط دوستانهتان امتحان كنيد. ببينيد آيا دوستان شما آنچه را براي خود دوست دارند و به نفع خود ميدانند به نفع شما هم ميدانند؟ وقتي كه اكراه دارند رفتاري از ديگران ببينند، در برخورد با شما مواظب انجام ندادن آن هستند تا شما هم ناراحت نشويد؟ مثلا رفيقتان دوست دارد خانهاش هميشه تميز باشد و زماني كه شما به خانه او ميرويد مرتب به كودك شما تذكر ميدهد ولي وقتي مهمان شما هستند، اصلا آن حساسيتها را مراعات نميكند و مراقب وسايل خانه شما نيست. اين افراد به رضايت دوستان خود اهميت نميدهند و هيچوقت نميتوانند يك رابطه دوستي سالم و طولاني با كسي داشته باشند. خودخواهي ويژگي قابل تحملي در رابطه دوستانه نيست.
- فوت كوزهگري
همه شرايط ذكرشده براي اين بود كه شما در ايجاد رابطه با ديگران چشم و گوش بسته عمل نكنيد. ذات دوستي اين است كه شما بتوانيد راحت و بيدغدغه و بر اساس اعتماد رفتار كنيد. اين نكتهها هرگز نميخواهد شما را ترغيب كند كه با دوستان خود قطع رابطه كنيد بلكه اتفاقا شما در نقش يك دوست خوب در برخورد با اين ويژگيهاي اخلاقي اطرافيان خود وظايف مهمي داريد. يكي از اين وظايف اين است كه به اين فكر بيفتيد كه دوست خود را از شر ويژگيهاي بد اخلاقي نجات بدهيد و به او كمك كنيد كه خود را اصلاح كند. در اين زمينه بايد صبر داشته باشيد و نيتتان خيرخواهانه و خداپسندانه باشد.
- کارشناس: دکترمحمد شجاعی، استاد دانشگاه و مشاور خانواده
خانمي 34ساله هستم. مدتي است كه دچار وسواس شديد شدهام، البته اين موضوع قبلا كمتر بود ولي از زماني كه فرزند كوچكم چندين بار روي فرش ادرار كرد بيشتر شد. با اينكه همه فرشها را همان لحظه آب كشيدم اما تصور ميكردم كه همه خانه من نجس است، اين وضعيت تا جايي ادامه پيدا كرد كه همسرم مجبور شد خانه را عوض كند ولي هنوز هم نتوانستهام به وسواسم غلبه كنم. همه چيز را چندين بار ميشويم. فرزندانم اجازه هيچ كاري را در خانه ندارند و مدام دلشان ميخواهد كه من در خانه نباشم و هركاري كه دوست دارند انجام دهند و البته اين موضوع دركارهاي ديگري همچون نماز و زندگي زناشوييام نيز تأثيرات زيادي گذاشته است. بارها به دكتر هم مراجعه كردم اما خوب نشدهام لطفا مرا راهنمايي كنيد كه چكار كنم؟
بيماري وسواس بيماري خطرناكي است كه بهخاطر انحراف انسان از اعتقادات و توجه به خواستههاي شيطان بهوجود ميآيد. زماني كه شيطان نميتواند فرد را به گناه وادار كند، او را مرتكب كار حرام كند، آرام آرام به انسان ميآموزد كه حدود الهي مقدس نيست و او را با اندازهها و حدود شخصي خود به كارهاي خوب و مقدس دعوت ميكند.
بارها ديدهايد كه وقتي به افرادي كه وسواس در شستوشو دارند و فكر ميكنند كه يك چيز را بايد چندين بار بشويند، ميگوييم چرا اينكار را ميكني عنوان ميكنند كه نجس است. درصورتي كه در اسلام به چيزي نجس ميگويند كه خود شخص با چشم، عين نجاست را ببيند و يا اينكه يك مسلمان يا 2 عادل نجاست آن را تأييد كنند. بنابراين به واسطه احتمال و احساس يا حتي حدس و گمان نبايد حكم به نجاست و پاكي داد. چنين فردي بهخاطر كفر به حدود الهي و همچنين اسراف، گناهكار شناخته ميشود. متأسفانه افرادي كه دچار وسواس هستند از خدا و احكام الهي جلو ميزنند، پس تا يقين پيدا نكردهايد كه چيزي نجس است عنوان نجاست را بر آن نگذاريد.
همچنين اين خانم بزرگوار اشاره كردهاند كه وسواسشان باعث شك در نمازشان شده است. بايد به ايشان توصيه كرد كه به شكهايي كه شيطان به هنگام نماز در ذهن ايجاد ميكند بياعتنا باشيد؛ چراكه هدف اصلي شيطان از اين شكيات ايجاد خستگي در عبادت است كه اتفاقا همين حس را به همراه ميآورد. هرگز فراموش نكنيد كه شك در نماز به مرور زمان باعث تنفر از آن ميشود. براي جلوگيري از شك و وسوسه در نماز حتما بايد حضور قلب داشته باشيد.
از سوي ديگر براي غلبه بر وسواس در ابتدا بايد ياد خدا را در خود تقويت كنيد و بدانيد كه شيطان از طريق اينگونه وسوسهها ميخواهد در افكار شما ورود پيدا كند. ذكر «لااله الاالله» را در اين مواقع زياد بهكار ببريد. با اهلبيت(ع) ارتباط بيشتري برقرار كنيد. همچين بايد يادآوري كنم كه روزه در ابتدا، وسط و آخرماه در پاكي دل از وسوسهها و افكار بسيارمؤثر است. براي غلبه بر وسواس علاوه بر توجه به ياد خدا كه كمك بسياري در حل مشكلات ميكند بايد زمينههاي وسواس را مورد توجه قرار داد و اطرافيان فردي كه دچار وسواس شده را شناسايي كرد. گاهي اوقات عدمرعايت بهداشت توسط اطرافيان فرد، وسواس را در او تشديد ميكند كه شايد اگر از اطرافيان بخواهيم رفتارشان را تغيير دهند مشكل فرد حل شود، پس بعد از شناسايي عوامل بايد برنامههاي جداگانهاي را براي رفع وسواس درنظر گرفت. خود فرد وسواسي بايد بتواند در ضمير خودآگاه، ناخودآگاه و روي عمل خود بهطور جدي مراقبت كند. اين فرد درون خود ميخواهد خوب باشد اما اين را كسي باور نميكند. به همينخاطر بايد اطرافيان به او كمك كنند.
هر زمان در مورد چيزي شك كرديد؛ مثلا دست خود را شستيد اما احساس كرديد كه نجس است بايد به آن بيتوجهي كنيد و در ضمير ناخودآگاه خود اين موضوع را تكرار كنيد كه اين چيزي كه من فكر ميكنم نجس است، نجس نيست و من دچار اشتباه شدهام. اين حكم قطعي همه مراجع است. همچنين هر موقع فكر غلطي به ذهنتان خطور كرد كه زمينه وسواس را بهوجود ميآورد سوره ناس را با آرامش قرائت كنيد.