موقعيت جغرافيايي اكثر داستانهاي اين كتاب فضاهاي حاشيهاي در شهرهاي بزرگ ازجمله تهران است كه همين مسئله شرايط سخت و ناگواري را به ساكنان خود تحميل ميكند. بيشتر شخصيتهاي محوري داستانها از ميان افرادي انتخاب شدهاند كه خصلت جمعگريزي دارند و بهدليل موقعيتهاي دشواري كه دارند ترجيح ميدهند در دنياي دروني خود سير كنند تا در جمعهاي شلوغ كه ويژگي شهرهاي بزرگ است.
احساس غالب در اكثر داستانهاي اين كتاب، تنهايي و انزواي آدمهايي است كه شرايط محيطي آنها را به گريزي ناخواسته از محيطهاي جمعي و شاد وادار كرده است. كتاب بيشتر به موقيعت آدمهاي فراموش شده در حاشيه شهرهاي بزرگ ميپردازد كه زندگي آنها اغلب با يكنواختي و كسالت ممتد همراه است. نوعي ايستايي در زندگيهاي روزمره، در مضامين تعدادي از داستانهاي اين مجموعه ديده ميشود كه باعث شده غالب شخصيتهاي داستاني به دور از تحرك لازم، معمولا در لاك تنهايي خود فرو بروند.