اين اضطراب اجتماعي به واسطه ميل شديد به آگاه بودن از آنچه ديگران درحال انجام آن هستند، آشكار ميشود. با اينهمه عدهاي فومو را ترس از پشيماني توصيف ميكنند، ترسي كه منجر به نگراني شديد نسبت به از دست دادن فرصتي براي تعاملات اجتماعي، يك تجربه بينظير، يك سرمايهگذاري پرمنفعت و يا ديگر رويدادهاي خوشايند خواهد شد. به بياني ديگر، فومو ترس ناشي از تصميمگيري نادرست درباره گذران زمان در انسان است.
از ديدگاه نيازهاي رواني، فومو در پايين بودن ميزان برآوردهسازي نيازهاي رواني ريشه دارد. نظريه خودمختاري مدعي ميشود مرتبط بودن يا متصل بودن با ديگران يك نياز رواني حياتي است كه بر سلامت رواني افراد تاثيرگذار است. فومو را از ديدگاه اين نظريه ميتوان حالت خودنظارتي توصيف كرد كه در اثر كمبود طولانيمدت يا موقعيتي عدم برآوردهسازي نيازهاي رواني ايجاد ميشود. اندرو پريبيلسكي در تحقيقي دريافت كه وضعيت فومو در ميان افرادي كه نيازهاي برآورده نشده رواني از قبيل نياز به دوست داشتهشدن يا نياز به محترم شمردهشدن دارند، رواج بيشتري دارد.
با توسعه بيشتر تكنولوژي، تجربيات اجتماعي و ارتباطاتي انسانها از حالت رو در رو به آنلاين تغيير موقعيت دادهاست. از يك سو، تكنولوژيهاي مدرن از قبيل موبايلها و اسمارتفونها و شبكههاي اجتماعي از قبيل فيس بوك و توئيتر فرصني بينظير و كمهزينه را براي تعاملات اجتماعي انسانها فراهم آوردهاست و از سويي ديگر ارتباطات با واسطه نياز و وابستگي افراد به اينترنت را بيش از پيش ساختهاست. وابستگي رواني به آنلاين بودن در زمان آفلاين بودن ميتواند در فرد اضطرابي شديد ايجاد كند و منجر به ترس از دست دادن يا گم شدن يا فراموش شدن و يا حتي استفاده بيش از اندازه از اينترنت يا به عبارتي ديگر اعتياد به اينترنت شود. در نتيجه فومو به عنوان اختلالي شناخته ميشود كه بر سلامت رواني افراد تاثير منفي به جا ميگذراد زيرا ميتواند احساس منفي و حس افسردگي را در آنها تشديد كند.
به اين شكل،ميتوان فومو را دلهرهاي شديد به خاطر در ارتباط نبودن با رويدادهاي اجتماعي،تجربيات و تعاملات دانست،درحالي كه افراد مبتلا به اين اختلال شايد خود ندانند كه درحال از دست دادن چهچيز هستند،اما همچنان نگرانند كه شايد ديگران درحال سپري كردن اوقات خوشتري باشند يا در آن لحظه تجربهاي خوشايندتر را پشت سر بگذارند. فومو ممكن است در اثر غيبت يك فرد از فعاليتهاي اجتماعي متنوعي مانند برنامههاي تلويزيوني،مكالمهها، مراسم ازدواج، مهماني، و يا حتي حضور در يك رستوران مشهور در شهر ايجاد شود.
اين اختلال ممكن است تنها در سطح رواني باشد، و يا نمودهاي رفتاري و جسماني متعدد داشتهباشد. براساس پژوهشي كه در آمريكا و بريتانيا انجام شدهاست، اكثريت افراد 18 تا 34 ساله اعتراف كردهاند از ترس از دست دادن يك اتفاق يا رويداد مهم با درگير شدن در هر موضوعي موافقت ميكنند و تنها نيمي از شركتكنندگان به خود زحمت تعمق درباره موضوعات پيشنهادي را ميدهند. فومو همچنين مشوقي براي استفاده بيش از اندازه از رسانههاي اجتماعي است، رويدادي كه ميتواند باعث مختل ساختن فرايند فراگيري در كلاسها و يا حتي به هم زدن تمركز افراد حين رانندگي شود. علاوه بر اين، رفتارهاي ناسالم ديجيتال،از قبيل كنترل كردن مداوم ايميل يا مطالب جديد شبكههاي اجتماعي به حضور ناكافي و ناكارامد افراد در تعاملات اجتماعي منجر شود كه در لحظه در جريان هستند.
دركنار عوارضي كه اين اختلال در ارتباطات اجتماعي افراد در جهان حقيقي ايجاد ميكند، فومو در عين حال ميتواند بر شكلگيري اهداف بلندمدت و خودشناسي افراد نيز اثر منفي داشتهباشد. درحدود نيمي از افراد مبتلا به اين بيماري اعتراف كردهاند زندگيشان تحتالشعاع حجم اطلاعاتي قرار گرفتهاند كه به آنها امكان به روز بودن و از دست ندادن جديدترين رويدادها را ميدهد.
از ديگر عوارض اين اختلال ميتوان به ايجاد حس نارضايتي شديد نسبت به تجربيات زندگي و حس كمبود، ايجاد تجربيات اجتماعي و احساسي منفي به واسطه استفاده بيش از حد از شبكههاي اجتماعي، و نارضايت عمومي نسبت به زندگي و اثر منفي بر حالت روحي افراد اشاره كرد.
در زمينه تاثيرات شناختي اين اختلال، ميتوان يه اين نكته اشاره كرد كه فومو ميتواند هر نوع مزاحمت يا مداخلهاي را در ذهن فرد به شكل نوعي ارتباط نمايش دهد. افراد در اين شرايط به شكلي وسواسگونه به دنبال برقراري ارتباطات جالبتر و بهتر باديگران هستند، بدون اينكه متوجه شوند اين تجربيات لزوما بهتر نيستند، تنها متفاوتند. همچنين اهميت تعاملات اجتماعي و حفظ روال مطلع بودن از رويدادهاي جديد باعث ميشود افراد خطرات احتمالي از رفتارهاي خود را انكار كنند، براي مثال در حين رانندگي پيامكي را نوشته و ارسال كنند.
از ديگر دلايل بروز اين اختلال نيز ميتوان به برآوردهسازي نيازهايي ويژه از قبيل نياز به اطلاعات يا نياز به متصل بودن به ديگران از طريق معاشرت مداوم اشارهكرد، نيازهايي كه تمايل به استفاده از شبكههاي اجتماعي را در مبتلايان به شدت افزايش ميدهد زيرا اين شبكهها ابزارهايي قابل اعتماد و كمهزينه براي مرتبط بودن با جهان اطراف است. اين اختلال در نهايت به واسطه مختل كردن روابط رو در رو در ميان انسانها، منجر به تنهايي و انزواي افراد ميشود، كه اين حالت خود بستري مناسب براي تشديد اختلال فومو است.