به گزارش ایسنا، فیلیپ گوردون، دستیار پیشین باراک اوباما در امور خاورمیانه در گزارشی که در سایت خبری پولتیکو منتشر شد نوشت: همه کسانی که در جریان مذاکرات با ایران و تفاهم اولیه در تیم آمریکایی بودند همانطور که من از زمان آغاز مذاکرات تا ماه آوریل که دولت اوباما را ترک کردم در جریان این مذاکرات بودم؛ معتقدند که توافق هستهای با ایران یک راهحل ایدهآل نیست؛ انتقادهای برخی از منتقدان مبنی بر اینکه ایران تنها به دلیل نادیده گرفتن محدودیتها و الزامات بینالمللی و نداشتن شفافیت در قصد و فعالیتهای هستهای خود؛ دارای تأسیسات هستهای کنونی است کاملا صحیح است. در یک فضای ایدهآل؛ توافق با ایران باید باعث توقف کامل همه فعالیتهای هستهای و ذخائر اورانیوم ایران؛ فراهم شدن امکان بازرسی در هر زمان و هر مکان و حتی به رسمیت شناخته شدن اسراییل و توقف حمایت از حزبالله توسط ایران شود.
اما باید توجه داشت که ما در یک جهان ایدهآل نیستیم و لزوم دستیابی به یک توافق هستهای بهتر که توسط منتقدان تفاهمنامه لوزان مطرح میشود یک وهم است.
در طول یک دوره 10 ساله میان سالهای 2003 تا 2013؛ با اعمال سختترین فشارها علیه ایران و اصرار آمریکا و غرب که ایران باید همه غنیسازی اورانیوم و تأسیسات هستهای خود را متوقف کند؛ ایران به صورت گستردهای تواناییها و دانش هستهای خود را افزایش داد که شامل ساخت هزاران سانتریفیوژ جدید، انجام تحقیقات گسترده بر روی ساخت مدلهای پیشرفته سانتریفیوژها، افزایش میزان ذخائر اورانیوم غنیشده، ساخت راکتور آب سنگین اراک با توانایی تولید پولتونیوم مناسب برای ساخت سلاح هستهای و ساخت یک تأسیسات زیر زمینی هستهای (فوردو) را انجام داد.
در صورتی که کنگره بخواهد مانع برداشته شدن تحریمها علیه ایران شود و با فرض اینکه کشورهای اروپایی نیز متقاعد به ادامه تحریمها شوند؛ کاملا بعید است که ایران تسلیم فشارها شود.
تنها نتیجه ادامه روند تحریمها علیه ایران؛ بازگشتن به میز مذاکرات تا 2 سال دیگر با ایران خواهد بود؛ با این تفاوت که با ایرانی روبهرو خواهیم بود که تواناییهای هستهای خود را نسبت به اکنون افزایش داده است و حتی دیگر میل کمتری به انجام یک توافق مصالحهجویانه خواهد داشت.
در غیر این صورت گزینه نهایی؛ حمله نظامی به ایران و همه پیامدهای آن خواهد بود که میتواند ایران را برای ساخت سلاح هستهای مصمم کند.
اگرچه تفاهم لوزان ایدهآل نیست؛ اما از ادامه روند تحریمها علیه ایران مناسبتر است؛ این تفاهم فعالیتهای تأسیسات هستهای ایران را به طرز چشمگیری کاهش داده و زمان موردنیاز ایران برای ساخت سلاح هستهای را از 3 ماه به یک سال افزایش میدهد.
در ادامه این گزارش آمده است: حتی پس از پایان دوره توافق در سال 2025 و برداشته شدن برخی از محدودیتهای برنامه هستهای ایران؛ روند بازرسیهای آژانس همچون گذشته ادامه خواهد داشت.
اینکه وجود گزینه نظامی در نهایت مؤثر خواهد بود؛ یک شرطبندی بزرگ و خطرناک برای رئیسجمهور آمریکا است.
رهبری ایران نسبت به رهبر کرهشمالی؛ منطقیتر است و میتوان با او مذاکره کرد چرا که قصد دارد تا با برداشتن فشارهای اقتصادی علیه کشورش افکار عمومی ایران را از تنش دور کند.
نکتهای که کنگره نباید فراموش کند؛ آنکه از بین بردن یک توافق غیر ایدهآل میتواند باعث از بین رفتن هرگونه توافقی شود و توافق نکردن در این مقطع کنونی با ایران میتواند به تبدیل شدن ایران به کره شمالی دیگری با کلاهکهای هستهای باعث شود.
بهگزارش ایسنا، به نظر میرسد مقایسه برنامه هستهای ایران و کره شمالی در راستای هدف ایرانهراسی از سوی برخی مقامات غربی دنبال میشود زیرا ایران در برنامه هستهای خود به دنبال استفاده از فن آوری هستهای برای اهداف صلحآمیز است و گزارشهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی بهعنوان دیدبان هستهای سازمان ملل بارها بر این موضوع تاکید کرده است و این در حالی است که برنامه هستهای کره شمالی تنها بر اهداف نظامی متمرکز است و به همین دلیل مقایسه این دو کشور تنها اهداف سیاسی را دنبال میکند.