همان لحظاتی که اگر ایرانیان سراسر دنیا ببینند، با آرنج به نفر کنار دست خود میزنند که « hey body` this is the flage of my country»؛ شاید هم اصلا چیزی نگویند اما به هر صورت به بقیه میفهمانند که ما ایرانی هستیم.
چنین لحظاتی را واقعا نمیشود با هیچ چیز دیگری عوض کرد اما لابهلای همین توصیفهای زیبا، حرف به اینجا کشیده میشود که تکرار این قهرمانی بسیار سخت و نشدنی است؛ وقتی که کامرانی توجه به بسکتبال را کم میداند و میگوید: «اینطوری شاید تا60 سال دیگر هم نتوانیم قهرمان شویم».
بین والیبالیستها که سوم جهان و بسکتبالیستها که اول آسیا شدند، همین حرف مشترک است که «توجه لازم به ورزشهای غیرفوتبالی نمیشود». اما در صورتی که نتایج فوتبال را حاصل «توجه» بدانیم، شاید بهتر باشد توجهی به ورزشهای دیگر نشود تا بتوانند به مقامهایی درخور ایران برسند!
- شکستن محدودیت 60 ساله چه حسی دارد؟
مهدی: خب، خیلی غرورآمیز است. من احساس میکردم که من هم مثل رضازاده هستم چون وقتی او وزنه میزد و یک ملت را خوشحال میکرد گریهام میگرفت، مخصوصا وقتی مدال میگرفت. خب، من هم احساس میکردم که مثل او مردم کشورم را خوشحال کردهام.
همیشه وقتی که او مدال میآورد و روی سکو میرفت، ما از داخل خانه سرود ملی را گوش میکردیم و در مسابقات خودمان سرمان را پایین میگرفتیم تا سرود کشور دیگری را بخوانند. توی دوحه هم خیلی افسوس خوردیم.
حامد: اینکه یک محدودیت در چند وجه شکسته شود، بسیار غرورآمیز و امیدوارکننده است. ایران بالاخره در آسیا قهرمان بسکتبال شد که تا به حال حتی در ردههای سنی دیگر هم اتفاق نیفتاده بود. بعد از60 سال در المپیک حضور پیدا کردیم و باعث شدیم که کشورمان سربلند شود، ضمن اینکه نامهایمان در تاریخ ورزش ایران ثبت شد. امیدوارم بتوانیم این روند را به نتیجهگیری در المپیک برسانیم.
- هدف شما از روز اول هم قهرمانی بود؟
مهدی: ما اولین هدفمان پیروز شدن در هر بازی و جلو رفتن بود و بعد به صعود از گروه رسید؛ یعنی اینکه توقع بالایی از خودمان نداشتیم. هر تیمی که در تورنمنتی شرکت میکند میتواند هدف قهرمانی داشته باشد اما انگیزه ما بازی به بازی بالا رفت تا به قهرمانی رسیدیم.
البته بیشترین استرس را در دیدار نیمه نهایی داشتیم که البته بازی زیاد سختی نبود. با این همه بعد از شکست تیم قطر، همه به تیم ما قهرمانی را تبریک میگفتند و این انگیزه ما را تا روی سکوی اول رساند. با این همه قبل از رفتن در سالن ورزشگاه آزادی، همقسم شدیم که کار بزرگی انجام بدهیم و انجام هم دادیم چون بازی در المپیک آرزویمان بود.
حامد: راستش را بخواهید، من اصلا فکرش را هم نمیکردم که بتوانیم این قهرمانی را به دست بیاوریم. شاید فکر کردن به قهرمانی در طول مسابقات بین همه بچهها بیشتر و بیشتر شد. البته بعد از صعود تیم به نیمهنهایی، آرزوهای همه بزرگتر شد اما از روز اول خیلی سخت بود که در مورد قهرمانی حرف بزنیم.
- برای سرگروه شدن، شما با لبنان بازی داشتید و باختید و این تفکر ایجاد شد که به عمد در گروه دوم شدید تا راحتتر به فینال برسید، درست است؟
مهدی: به ما گفته بودند که صعود کردهایم و به همین دلیل مربی از ما خواست که با تمام توان بازی نکنیم چون باید بازیکنان ما استراحت میکردند و چند مصدوم هم داشتیم و کلا انرژی خود را حفظ کردیم.
اما تیم اول و دوم آن گروه اصلا مشخص نبود؛ حتی نمیتوانیم بگوییم که کره بهعمد مقابل قزاقستان شکست خورد یا نه، هر چند که بازی ما تمام شد و بعد از ما کره بازی کرد. اما هر 2 تیم به برد فکر میکردند و شرایط پیچیدهای برای صعود داشتند. من که فکر نمیکنم در این مسابقات تیمی حریف خود را انتخاب کرده باشد. قزاقستان اگر کره را نمیبرد، اردن صعود میکرد.
- و شکست لبنان در فینال؟
مهدی: نمیشود گفت که بازی سختتری داشتیم چون تمام بازیها به اندازه خودش سخت بود اما ترس کمتری نسبت به نیمهنهایی وجود داشت. در بازی با قزاقستان، اولین باری بود که یک تیم ایرانی میتوانست به فینال برسد و همین مسئله حساسیت را بالا میبرد اما در دیدار مقابل لبنان فشار کمتری را تحمل کردیم.
- چند ثانیه آخر بازی فینال، لبنانیها را دستشده کرده بودید؟
مهدی:زمان اونیکا تمریناتی شبیه به این داشتیم که من به عنوان گارد رأس وسط میایستادم و بقیه در 4گوشه زمین باز میشدند و از روی هوا پاس میدادیم و ضربدری حرکت میکردیم. البته این تمرین برای گرم کردن بود و هر بار قبل از شروع تمرین، 10 دقیقه انجام میشد. تیم ما بسیار باتجربه بود. ما میدانستیم که اینها دنبال خطا کردن و ضربه 3 امتیازی هستند و معمولا نتیجه هم میگیرند. آنها نمیتوانستند تمرکز کنند و فقط دیوانهوار میدویدند.
حامد: این اتفاق به صورت عادی باید رخ میداد؛ یعنی زمانی که اختلاف کم است و وقت بازی در حال تمام شدن، تیم برنده و صاحب توپ همیشه این کار را میکند تا نتیجه را حفظ کند چون تیم مقابل با تمام وجود به دنبال خطا کردن و جلوگیری از تلف شدن ثانیههاست.
- حامد، تو چرا از روز اول مسابقات ندرخشیدی؟
حامد:خب، در بازیهای قبلی از اول در زمین نبودم اما از وقتی که به بازی گرفته شدم و گل زدم، روحیهام افزایش پیدا کرد و توانستم خودم باشم.
- و اینگونه ستاره تیم ایران شدی؟
حامد:شاید به نظر برسد که تعارف میکنم اما من فقط در بازی آخر خوب بودم. بقیه بازیکنها هم همگی در قهرمانی ایران نقش داشتند، ضمن اینکه در بسکتبال فقط امتیازگیری مهم نیست؛ پس وقتی من امتیاز میگیرم، بازیکنان دیگر خوب دفاع میکنند و... آن وقت است که پیروز میشویم. با این همه در بازی اول، صمد عالی بازی کرد و امتیازات زیادی به دست آورد. در بازی مقابل قطر هم آیدین خیلی خوب بود و به همین ترتیب بازیهای دیگر تا فینال که من خوب بودم.
- اما کامرانی مثل همیشه نبود، مصدوم بودی درست است؟
مهدی: 2 هفته قبل از اینکه به این مسابقات بروم، تازه گچ دستم را باز کرده بودم و قبل از آن به خاطر عمل جراحی تقریبا 3 ماه در خانه خوابیده بودم. هنوز هم سه تا پین توی دستم هست.
- برخوردها نسبت به قهرمانی شما چطور بود؟
مهدی: چند نفر از مسئولان فیبا که آمریکایی هم بودند ترجیح میدادند که لبنان قهرمان شود چون آن تیم 2 بازیکن آمریکایی داشت و این مسئله را میشد حس کرد اما بعد از قهرمانی همه به ما این پیروزی را تبریک گفتند.
- بالاخره نتیجهای که به دست آمد از استعداد ایرانی بود یا مربی خارجی؟
مهدی: نمیتوانیم استعداد بازیکنان ایرانی را نادیده بگیریم و همه چیز را به سرمربی ربط دهیم چون تمرینات 5 سال پیش آقای شاهینطبع که هماکنون مربی صباباتری است، با تمرینات ترومن فرقی نمیکرد. سرمربی بازیکنان بسیار خوبی در اختیار داشت. برای مثال صمد نیکخواه بهرامی mvp آسیا شد.
پس ما بهترین بازیکن آسیا را در اختیار داشتیم و همینطور بازیکنان دیگر اما خوبی ترومن، شناخت مناسبش نسبت به بازیکنان و استفاده بجا از آنها بود که او را متمایز میکرد. در این مورد یک جمله میشود گفت که ترومن تیم بسیار خوبی در اختیار داشت و به بهترین شکل از بازیکنانش استفاده کرد. در این رابطه مطمئنم که او بهترین مربی سالهای بازیگریام بوده و با بقیه اختلاف فاحشی داشته است.
حامد: اگر بهترین مربی را برای بازیکنان معمولی انتخاب کنید، مسلما نتیجه لازم را به دست نخواهید آورد. شاید تیم ما یک فوقستاره که از دیگران متمایز باشد نداشت اما همه بازیکنان ستاره بودند و در هر بازی میدرخشیدند. در کنار این بازیکنان، مربی خوبی هم داشتیم که توانستیم قهرمان شویم.
- شناخت پیدا کردن نسبت به بازیکن در فاصله 4 ماه، حتما یک ویژگی مثبت است.
مهدی: این یکی از خصوصیات مثبت ترومن است. او بسیار خوب تیم حریف را آنالیز میکرد و به بازیکنان، وظیفهای در راستای آنالیزهایش میداد. من تا به حال مربیای نداشتهام که عملکردی اینگونه داشته باشد. ما قبل از مسابقه، نفرات اصلی خودمان و برنامهمان را کاملا میدانستیم و آشناییمان نسبت به حریف دقیقا به اندازه خودمان بود. ما میدانستیم که فلان بازیکن از کدام قسمت حرکت میکند و چه وظیفهای دارد.
حامد:: ترومن بزرگترین مربی تیم ملی ایران بوده است که ویژگیهای مثبت زیادی دارد.
- آسیا چند سهمیه برای المپیک دارد؟
مهدی: یک سهمیه دارد که اگر قهرمان و میزبان از آسیا باشند به 2 سهمیه افزایش پیدا میکند. اگر ما بخواهیم این مقام به دست آمده را تکرار کنیم، به بودجه مناسب احتیاج داریم. در همین مسابقات، شیخ ثانی - رئیس فدراسیون بسکتبال قطر - قسم خورد که 12 بازیکن آمریکایی برای تیم خود استخدام خواهد کرد.
ببینید، اگر ما میخواهیم به دوره بعدی المپیک راه پیدا کنیم باید قوی شویم چون همه تیمها قدرت خود را با امکانات و سرمایهگذاری افزایش میدهند. مثلا تیم ژاپن، لبنان را برده بود اما هشتم شد و این نشان میدهد که اختلاف تیمها در آسیا بسیار کم است و آنها سرمایهگذاری میکنند.
پس اگر ما را رها کنند و توجه و بودجه افزایش نیابد، پیشرفت نمیکنیم و در مسیر سقوط میافتیم. چون با این تیمها و برنامهریزیهایشان برای المپیک بعدی، شاید بین 4 تیم هم نباشیم. من دعا میکنم که اینگونه نباشد اما تا60 سال دیگر هم نمیتوانیم این مقام را تکرار کنیم.
- پس بعید نیست که تا 60 سال دیگر هم المپیک نرویم چون از سال بعد دوباره چین با تمام قدرت در مسابقات انتخابی شرکت میکند؟
مهدی: خدا نکند که اینگونه باشد اما چینیها 3بازیکن NBAدارند که یائومینگ ستاره آن مسابقات است و به تنهایی یک تیم را قهرمان میکند. اول آسیا شدن بسیار سخت است. اگر ما میخواهیم این تیمها را ببریم، باید کار بیشتری بکنیم، سفرهای مختلف برویم و... تیم ما فقط با کشورهای عربی بازی کرده و تیمهای دسته چندم اروپایی اما این روش باید تغییر کند.
فدراسیون هم که بودجه زیادی ندارد، پس سازمان تربیت بدنی و کمیته ملی المپیک باید هزینه بیشتری بکنند. ما سالن اختصاصی در وسط شهر نداریم. اصلا چرا راه دور برویم؟ ما شماره تیشرتمان را قبل از مسابقات درست میکنیم و میچسبانیم؛ شما خودتان بقیه را تا آخر حدس بزنید.
- بحثی که امروز در ورزش ما مطرح شده، کسب مقام در رشتههایی مثل والیبال و بسکتبال و توجه به فوتبال است؛ شما با این قیاس موافقید؟
مهدی: البته هر ورزشی جای خود را دارد. هر ورزشی باید بودجه مناسب خود را داشته باشد. فدراسیون ما بودجه زیادی مثل فدراسیون فوتبال ندارد و به جرات میتوانم بگویم که بودجه فدراسیون کمتر از یک باشگاه است. با این همه، مدیریت درست برای استفاده از بودجه سبب میشود که نتیجه لازم به دست آید. مدیریت ما نسبت به فوتبال بسیار بهتر است. به همین دلیل لیگ ما قوی و تیم ما باتجربه شده است.
حامد: شاید کشتی ورزش اول کشور معرفی شود اما از لحاظ مخاطب مسلما فوتبال مورد توجه بیشتری قرار دارد و باید به نظر مردم احترام گذاشت. شما روزنامهها را ببینید؛ از 8 صفحه آن، 7 صفحه به فوتبال میپردازد و یک صفحه به 10 ورزش دیگر. این به معنای پرمخاطب بودن فوتبال است چون اگر روزنامهای 5صفحه بسکتبال داشته باشد، در فروش با مشکل مواجه میشود. ولی در بحث بودجه باید توجه بیشتری نسبت به رشتههای مقامآور وجود داشته باشد البته اگر برای مسئولان مهم است.
- بعضیها اعتقاد دارند که باید توجهها از فوتبال کم شود و به رشتههای دیگر رسیدگی شود؛ حتی میشود کاری کرد که سرمایهای از جانب فوتبالیستها در اختیار رشتههای دیگر قرار بگیرد.
مهدی: فوتبال ورزشی است که مخاطب زیادی دارد و به مخاطب آن باید احترام خاصی گذاشته شود. در ایران خیلی از جوانان علاقهمندند که فوتبال بازی کنند اما باید توجه به ورزشهای دیگر هم وجود داشته باشد. در این راه هم نیازی نیست که از بودجه ورزشهای دیگر کاسته شود. با این همه باید به ورزشهای مقامآور و افتخارآفرین توجه کرد.
- مهدی، کدام مربی بیشترین نقش را در زندگی بسکتبالیات داشته؟
مهدی: آقای سعید ارمغانی بیشترین نقش را در پیشرفت بسکتبال من ایفا کرد. البته نه تنها من که تمام ایران مدیون این مربی هستند. این تیمی که امروز قهرمان شد، 5 سال پیش توسط ارمغانی انتخاب شده بود. صمد نیکخواهبهرامی، آیدین نیکخواهبهرامی، هنردوست، سامان ویسی، ایمان زندی و پویا تاجیک که استخوانبندی اصلی تیم هستند، توسط او انتخاب شدند.
- آقای ارمغانی الان کجاست؟
مهدی: او الان در مجارستان مسئول نظارت بر تیم ملی در تمام ردههای سنی و استعدادیابی است. اینطور بگویم که تمام مربیان ملی مجارستانی برنامههایشان را با او تنظیم میکنند و جالب است که یک ایرانی بالاتر از مربیان اروپایی قرار میگیرد.
- چرا برای بازگشت او تلاش نمیشود؟ چون ما موجی در ورزش داریم که مربیان ایرانی را حتی اگر حقشان نبوده روی نیمکت تیم ملی نشانده است، حالا چرا وقتی که چنین سرمربیای داریم، از خارج مربی میآوریم؟
مهدی: این ضعف است که نمیتوانیم استعدادهای مربیگریمان را حفظ کنیم که آنها در کشورهای دیگر به فعالیت نپردازند.
- وضعیت تیمهای بعد از شما چگونه است؟
مهدی: اصلا خوب نیست. من نمیخواهم در مورد شخص خاصی صحبت کنم اما مربی پایه مناسبی نداریم و مطمئن باشید که نتیجه خوبی نخواهیم گرفت و پیشرفت بسکتبال در همینجا خاتمه میگیرد چون نه تیمهای پایه خوب و نه توجه لازمی نسبت به این ورزش وجود دارد. فقط 10 روز تمجید و تشکر است و بعد از آن همه چیز فراموش میشود. برای 5 سال بعد از امروز باید تلاش کرد، همانطور که در سال80 برای این تیم ملی زحمت کشیده شد تا امروز که به قهرمانی رسید.
- استقبال در فرودگاه چگونه بود؟
مهدی: نمیتوانیم با استقبالهای فوتبال مقایسه کنیم اما خبرنگاران روزنامه و تلویزیون حضور خیلی خوبی داشتند، ضمن اینکه بازیکنان تیم جوانان هم آمده بودند اما استقبال مردم چشمگیر نبود. اگر فوتبال بود همه به خیابانها میریختند و خوشحالی میکردند.
- قول پاداش به شما داده بودند؟
مهدی: یک تماسهایی از مسئولان تربیت بدنی گرفته میشد که پله پله افزایش پیدا میکرد که کمتریناش یک خودرو بود و قرار بود تا رسیدیم حاضر باشد اما ما هنوز پاداش دوحه را نگرفتهایم، چه برسد به این پاداش. خیلی جالب است، روی پاسپورت هر کدام از بازیکنان فوتبال 3 هزار دلار بود اما به ما فقط 250 دلار دادند.
- المپیک اتفاق بزرگی است، چه برنامهای برای آن دارید؟
مهدی: دیدن یک بازی المپیک از نزدیک آرزوی من بوده، چه برسد به بازی کردن در آن. ما تجربهاش را نداشتهایم. ما در آن مسابقات میخواهیم در شأن بسکتبال کشورمان باشیم. بنابراین باید تدارکات خوبی داشته باشیم. مثل سفرهای اروپایی و بازی با تیمهای ملی قدرتمند.
حامد: بله، کار بزرگی است که در بسکتبال ایران انجام شده و ما از همین امروز باید به فکر تدارک شخصی و گروهی برای این مسابقات باشیم تا نتیجهای در شأن کشورمان به دست بیاوریم.
- حضور در المپیک آرزوی بزرگی بود؛ آرزوی بعدی شما چیست؟
مهدی: دوست دارم در المپیک بدرخشم و در باشگاههای اروپایی بازی کنم. البته NBA آرزوی دستنیافتنیای است.
حامد: باید تمرین کنم تا با بازیهای خوب در المپیک بتوانم به NBAراه پیدا کنم.