اما من هروقت به اين اصطلاح فكر ميكنم به ياد «سرنديپيتي» ميافتم، همان حيوان صورتيرنگ دنياي كارتوني كودكي ما. او هم براي خودش يك سلبريتي بود. ستارهاي كه به بركت برنامههاي تلويزيوني در نوستالژي ما ايراني جا خوش كرد و در ياد ما ماندگار شد.
دنياي رسانهاي شده امروز ما دنياي سلبريتيهاست. مردم دنياي امروز پرتغال را با كريستيانو رونالدو ميشناسند و آرژانتين را با ليونل مسي. آنها بدون ترديد سرمايههاي اجتماعي بزرگ كشورشان هستند. كرهجنوبي و تركيه را ببينيد؛ كاري كه يانگوم براي كرهايها كرد و خرمسلطان براي تركها ميكند، با هيچچيزي قابل مقايسه نيست.
همه اينها براي اين بود كه بگويم روزهاي آخر خرداد هرسال براي من يادآور نزديك شدن به سالروز مرگ تنها سلبريتيهاي ايراني دنياست. لاله و لادن؛ دو قلوهاي افسانهاي كه سرمايههاي اجتماعي بزرگي بودند و بهراحتي آنها را از دست داديم. روزهاي عمل جراحيشان در سنگاپور را يادتان هست؟ سوژه اول تمام رسانههاي دنيا بودند.
سلبريتيها محبوب عامه مردم هستند. اگر شما امروز ليونل مسي يا آنجلينا جولي را در يكي از خيابانهاي تهران ببينيد چه ميكنيد؟ سرتان را پايين مياندازيد و بهراحتي از كنار آنها عبور ميكنيد؟ سلبريتيها آهنرباهايي هستند كه هر نگاهي را بهخود جلب ميكنند. لاله و لادن بهواسطه شكل جسمانيشان بهصورتي خدادادي از چنين خاصيتي برخوردار بودند. كدام انساني روي زمين قادر بود با ديدن آنها در خيابان چشمانش را ببندد و بيتفاوت عبور كند؟ كدام رسانهاي ميتوانست از چنين انسانهايي كه تنها يك نمونه مشابه در اين سن و سال در دنيا داشتند، چشمپوشي كند.
لاله و لادن 12سال است كه از ميان ما رفتهاند، بهراحتي و خودخواسته. شايد اگر ما توجه بيشتري به آنها داشتيم، آنها همچنين تصميم بزرگي در زندگيشان نميگرفتند. شايد اگر ما به آنها ميفهمانديم كه بزرگي آنها را درك ميكنيم و آنها را براي خود گنجي ميدانيم، امروز آنها براي عظمت نام ايران زندگي ميكردند. ولي اين خاصيت ما ايرانيهاست كه الماسها را به زغالهايي براي سوختن و گوهرهاي گرانبها را به آبنباتي براي ليسيدن و تمام شدن تبديل كنيم. لاله و لادن نهتنها سلبريتيهاي ما كه سرنديپيتيهاي عصر ما هم بودند. موجودات عجيب و غريبي كه حالا مثل واتو واتو و سرنديپيتي تنها جزئي از خاطرات ما هستند، فقط همين.