بزرگترین جزیره خلیجفارس که از 23 کشور جهان وسیعتر است و کارشناسان از آن به عنوان ذخیرهای برای آینده محیطزیست یاد میکنند دستخوش برنامههای توسعه نفتی شده در حالی که میتواند قطبی برای گردشگری و اقتصاد ناشی از توریسم باشد.
«قشم» با وسعتی به اندازه یکهزار و 500 کیلومتر مربع در حالی قرار است آسمان آبی و شبهای پرستارهاش را میزبان دود و آلایندههای ناشی از صنایع جانبی نفت و پتروشیمی باشد که میتوان در درازمدت از این منطقه بهرهبرداری بهتری کرد.
چالش چگونه توسعه دادن قشم، اینک محل بحث برنامهریزان نفتی و طرفداران توریسم و محیط زیست شده است. پایان این رقابت میتواند به از دست دادن یک سرزمین منحصر به فرد یا بهدست آوردن یک «خارک» دیگر منتهی شود.
شرکت نفت برای بزرگترین جزیره خلیجفارس نقشههایی در سر دارد که اعتراض قائم مقام معاونت دریایی سازمان حفاظت محیطزیست را برانگیخته است. این نقشهها متوجه شمال و جنوب جزیره قشم و همینطور تنگه خوران است و قرار بر این شده که در این سرزمین یک پالایشگاه ساخته شود.
شرکت نفت قصد دارد 4 پروژه شامل تأسیسات صادرات و واردات نفت خام در جنوب جزیره قشم، تأسیسات صادرات و واردات فرآوردههای نفتی در شمال قشم، سوخترسانی و صادرات lpg و سولفور و سوخترسانی از بندرعباس را در پروژه لافت و گاز قشم اجرا کند.
در نگاه اقتصاددانان و طرفداران توسعه نفتی این طرحها و بهویژه ساخت پالایشگاه میتواند قشم را متحول کرده و به رشد آن کمک کند اما از نگاه دیگر به نظر میرسد نسخههای بهتر و پایدارتری از جمله توریسم قشم وجود دارد که نیازی به زیرساختهای هزینهبری ندارند و میتوانند در عین سلامتبخشی به محیطزیست این سرزمین، فرصتهای پایدار توسعه اقتصادی آن بهشمار آیند.شاید برای ملموستر شدن این بحث بهتر آن باشد که به سراغ قشم برویم و آن را یک بار دیگر مرور کنیم.
قشم نگینی بر تنگه هرمز
قشم با یکهزار و 491 کیلومتر مربع- 5/2 برابر بحرین- به عنوان یک منطقه مستقل در جنوب بندرعباس مرکز استان هرمزگان قرار گرفته است که در کمترین فاصله با سرزمین مادری از مدتها پیش قرار بوده با پلی به بندر خمیر متصل شود.
طول جزیره از بندر «قشم» تا بندر «باسعیدو» در انتهای جزیره بین 100 تا 130 کیلومتر تخمین زده شده است. عرض جزیره دارای 3 محور کم (بین طبل و سلخ)، زیاد (بین لافت کهنه و شیب دراز) و متوسط در منطقه اسکان است.
بر اساس مقایسههای صورت گرفته قشم از بحرین، سنگاپور، سانمارینو، هنگکنگ و مالدیو و همینطور ماکائو بین 5/2 تا 70 برابر بزرگتر است.با این حال و در شرایطی که قشم 62 روستای کوچک و بزرگ را در خود جای داده است، حدود 150 کیلومتر جاده دارد که تحت نگهداری اداره راه و ترابری است.درباره قشم میگویند جزیرهای است که شکل یک دلفین آرمیده بر آبهای خلیجفارس است. همچنین درباره این بخش از ایران میگویند همچون نهنگی عظیمالجثه در دهانه تنگه هرمز است.
خلیج لاکپشتها، غارهای تاریخی خربس، دره ستارهها، زیستگاه فلامینگوها، غارهای نمک و برجستهتر از همه اینها جنگلهای حرا در کنار مرجانها، قشم را به فرصتی بکر از نظر زیستمحیطی و اکوتوریسم تبدیل کرده است.درخت انجیر معابد، زیارتگاه پیرتم سنتی و 13 کیلومتر ساحل ماسهای فرصتهای دیگر این جزیره محسوب میشوند.
این فرصتها میتوانند دست به دست هم داده در کنار فرودگاه، شناورهای خودروبر قطب گردشگری سالمی را ایجاد کند که حتی در فصل کمتحرک برخی استانهای غربی و شمالی جاذبههای زیبایی برای بازدیدکنندگان عرضه کند.اما هستند کسانی که معتقدند این جاذبهها نمیتواند به اندازه ساخت پالایشگاه به تحول اقتصادی در این خطه بینجامد.
پالایشگاه بهتر است یا توریسم
در حالی که در خلیجفارس میتوان جزایری چون خارک را یافت که به یک زندان نفتی شبیه شده است و هیچکس جز کارکنان وزارت نفت و بومیان محدود آن نمیتواند به آن رفت و آمد داشته باشد، به نظر میرسد توسعه نفتی جزیره قشم به محدود شدن و محصور شدن این خطه جذاب بیانجامد زیرا توسعه نفتی و ساخت تأسیسات نیازمند تأمین امنیت و بسترسازی برای حراست آن است که نتیجهاش محدود شدن دسترسیهای عمومی است.
با این حال برخی اقتصاددانان سرمایهگذاری برای ساخت پالایشگاه را اقدامی منطقی تحلیل میکنند.
دکتر جمشید پژویان، اقتصاددان در اینباره میگوید: «این جزیره آنقدر بزرگ است که قسمتی از آن صنعتی بشود و قسمتهای باقیماندهاش به توریسم و... اختصاص بیابد.»
این اقتصاددان معتقد است مقررات و قوانین حاضر از جذابیتهای توریستی منطقه و در کل کشور ما کاسته است و همینها سبب میشوند تا توسعه صنعت برجستهتر خود را بنمایاند.
وی همچنین تاکید میکند: «ما در زمینه توریسم نتوانستهایم جذابیت ایجاد کنیم و به همین دلیل هم نتوانستهایم ردیف درآمدی مطلوبی به نسبت پالایشگاه و نفت تدارک ببینیم.»
دکتر مهدی تقوی دیگر اقتصاددانی است که نظری مشابه دکتر پژویان دارد. او میپرسد: «الان قشم چقدر گردشگر جذب میکند؟ چقدر اشتغال ایجاد شده است؟ از ظرفیت هواپیمایی که به قشم میرود چه مقدار به وسیله توریستها و گردشگران اشغال شده است.»
دکتر تقوی پس از طرح این پرسشها میگوید: «در حالی که ما کار قابل توجهی در زمینه توریسم قشم انجام ندادهایم اگر پالایشگاه بسازیم دستکم اشتغال ایجاد میکنیم و با استقرار صنایع جانبی و مشابه توسعه صنعتی را شاهد خواهیم بود.» این اقتصاددان با اشاره به سفری که به این جزیره داشته و از نزدیک زندگی مردم آن خطه را دیده است میافزاید: «باید محاسبه دقیقی صورت بگیرد و در آن درآمد ناشی از توریسم محاسبه شود و مالیاتی که از این طریق عاید دولت میشود.
سپس درآمد ساخت پالایشگاه را هم در منطقه محاسبه کنیم و ببینیم منابع ناشی از ایجاد پالایشگاه چه اندازه است و در مقابل چه آثار و مضراتی دارد».با این حال به نظر میرسد ما در سرزمین اصلی و حتی کنارههای خلیجفارس و دریای عمان فضاهای مطلوب دیگری داریم که به ساخت تأسیسات مورد نظر اختصاصش دهیم ولی فرصت دیگری چون قشم نداریم.
ساختار ملی را میشکنیم
اگر به سالهای دهه 30 و 40 و حتی 50 برگردیم به یاد خواهیم آورد که در پروژههای بزرگی چون سدسازی، نفت و پتروشیمی چگونه با ساخته شدن کمپهای مسکونی – تفریحی خارجیان از مردم جدا میشدند. در واقع آنها که مجریان و طراحان اصلی پروژهها بودند برای رفاه خود کمپهای تفریحی خوبی در کنار پروژهها تعریف میکردند.
اینک که ما خودکفا شدهایم چنین پروژههایی به یک تبعیض نادرست میانجامد.ساخت پالایشگاه در قشم به اشتغال خاص منجر میشود. نیروی متخصص کافی در جزیره و بومیان آن نیست پس عدهای غیربومی از دیگر نقاط کشور به قشم میآیند. بعد کمپهای تفریحی – مسکونی آنها تافتهای جدابافته در قشم میشود که نتیجه اجتماعی آن ساختارشکنی اجتماعی در کلیت سازه ملی ماست.
اسدالله ژیان رئیس روحانی، کارشناس گردشگری در تحلیل چنین رخدادی میگوید: «چنین توسعهای به تحمیل یک جمعیت غیربومی به منطقه میانجامد که آنها هیچ تعلق خاطری به سرزمین قشم ندارند و در قالب طرحهای اقماری 15 روز کار- 15 روز استراحت به فعالیت مشغول میشوند و همین موجب میشود در نبود علاقه به سرزمین آنها خود را با محل تطبیق ندهند و منشأ بروز آسیبهای مختلفی شوند.»
به گفته این کارشناس چنین پروژههایی گرچه از نظر امکانسنجی مناسب است اما از نظر بررسی هزینه فایده با تبعات جبرانناپذیری مواجه است که از نظر اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی به سبب عدم تطبیق با محیط دامن پروژه را میگیرد.شاید بتوان پروژههایی چون عسلویه را به خاطر آورد و از سازمان بهزیستی پرسید وضع آسیبهای اجتماعی در آنجا چگونه است .
ذخیرهای برای آینده
شاید در نگاه اول وسعت جزیره قشم این توجیه را سبب شود که میتوان در بخشی از این جزیره بزرگ پالایشگاه داشت و در بخشی دیگر توریسم اما نکته اینجاست که موضوع به همین سادگی قابل حل نیست. پالایشگاه عوارض زیستمحیطی دارد، آلاینده دارد و برای تأمین مواد اولیهاش لولهگذاری لازم است.
بنابراین بخش قابل توجهی از سرزمین را باید محصور کرد. در پی فعالیت این صنعت، آبی خالص آسمان قشم به خاکستری میگراید و افق دید در آنجا دستخوش تبعات چنین فعالیتی میشود.
اسدالله ژیان رئیس روحانی در اینباره نیز معتقد است که «ساخت پالایشگاه یا توسعه صنعت نفت در جزیره قشم تعریف این جزیره را عوض میکند و خود جزیره را به مجمعالجزایری تبدیل میکند که بخشی در اختیار کارکنان نفت و بخشی در اختیار غیر است و این دوگانگی سبب ایجاد تعارض و بسترسازی بروز آسیبهای اجتماعی فرهنگی میشود.»
وی در تحلیل این موضوع میگوید: «چون ظرفیت سکونت در قشم برای توسعه پایدار آن به تداوم حضور انسانی بستگی دارد اگر براین موضوع تاکید شود و هوشمندانه در این زمینه سرمایهگذاری شود میتوان قشم را به عنوان ذخیرهای ارزشمند برای آینده ایران و مردمش حفظ کرد.»
این کارشناس گردشگری و اقتصاد توریسم همچنین تاکید میکند: «حفظ سلامت قشم و در امان داشتن آن از آلایندهها در درازمدت به اقتصاد ما کمک میکند در حالی که ما میتوانیم در حاشیه خلیجفارس و در کنارههای سرزمین اصلی و نه در جزیرهای چون قشم همان بهرهبرداری را از طرحهای مورد نظر صورت دهیم.»
شاید این اظهار نظر اسدالله ژیان رئیس روحانی بیشتر به تصمیمگیری درباره حرکت در ابتدای این دو راهی یعنی توسعه نفتی یا توسعه صنعت توریسم کمک کند. او میگوید: «با توسعه صنعتی به هر حال ضایعاتی متوجه طبیعت جزیره میشود و تعریف آن را دگرگون میکند و همین باعث میشود حس درک طبیعت و چشمنوازی آن به طور کامل در آن روی ندهد.
به هر حال در طبیعتگردی و اکوتوریسم تعریف دید و منظر تابع مشخصاتی است که خلوص آن واقعه را میطلبد و با این کار ما فرصتی را از خودمان و نسلهای بعدی میگیریم.»
ghanbarpour@hamshahri.org