به گزارش روابط عمومی «گفتمان ضرب اصول»، این برنامه از ساعت ۱۶ با حضور رضا مهدوی (کارشناس مجری)، داریوش طلایی، نادر مشایخی، ساسان فاطمی و بسیاری از اهالی موسیقی و رسانه در پردیس سینمایی قلهک برگزار شد.
- رضا مهدوی: گفتمان ضرب اصول جریانی مستقل و غیر وابسته است
در ابتدای این نشست رضا مهدوی نوازنده سنتور و ردیف دان و مدیر پیشین مرکز موسیقی حوزه هنری به عنوان مجری کارشناس برنامه گفت: «دومین نشست گفتمان ضرب اصول را با موضوع بررسی عملکرد خانه موسیقی برگزار میکنیم. عزیزانی از خانه موسیقی میبایست امروز حضور میداشتند و حقشان بوده که از خودشان دفاع کنند و به هر دلیلی نپذیرفتند و اعلام کردند که حضور پیدا نمیکنند امیدواریم وقتی اخبار و اطلاعات را میشنوند بتوانند به درستی به آنها پاسخگو باشند.»
وی در ادامه افزود: «ما در جلسه قبل بنا داشتیم آن چیزی را که ضبط کردیم خدمت دوستان (خانه موسیقی) ارائه بدهیم. اما اینکار به وسیله یک ریکوردر قدیمی ضبط شد که قابل تبدیل نبود. در سالن هم ما هیچ تمهیدی را نیندیشیده بودیم که تصویربرداری یا ضبط بشود. ضمن اینکه گفتیم این نشست ها یک گفتمان کاملاً صمیمی است و بهطور طبیعی باید از خانه موسیقی هم یک نماینده یا فردی بیاید و صحبتها را بشنود و انتقال بدهد. در هر صورت هر چیزی که از مطبوعات منعکس شد واقعیت بود و قابل دفاع هم هست.»
وی همچنین ادامه داد: «خاطرم هست سالها پیش در اوایل دهه ۸۰ با یکی از دوستان به نام آقای شهرنازدار پیشنهاد شد که برویم و یک کانون منتقدان را ایجاد کنیم، همان اوایل فعالیت خانه موسیقی بود و این نقد وجود داشت که خانه موسیقی خدای ناکرده مسیر را اشتباه نرود. میخواستیم که کانون را به ثبت برسانیم و قانوناً کانون منتقدان را راهاندازی کنیم که خیلی هم استقبال شد. اما این امر صورت نپذیرفت، ایشان مشغولیات زیادی پیدا کرد و ما هم به همین ترتیب. امروز نیاز به یک خانه یا صنف که صرفا فعالیت صنفی بکند بسیار برای ما مهم است.»
رضا مهدوی ادامه داد: «همینجا تاکید مؤکد میکنم تمام عزیزانی که حضوردارند و تمام عزیزانی که در بیرون از ما خواستند که به اینجا بیایند و ما مخالفت کردیم و از ما دلخور شدند و یا عزیزانی که به هر دلیل نخواستند که حضور داشته باشند و حرفهایشان را به ما زدند و همهشان از مظلومیت موسیقی ناراحت هستند و هر کدام دوست دارند به هر شکلی که توانایی دارند کمکی بکنند، هیچکدام از ما موافق این نیستیم که خانه موسیقی را براندازی کنیم و اصلاً انهدام آن را نمیخواهیم. دوستان ما اشتباه متوجه نشوند. ما از خانه موسیقی صرفاً و صرفاً و صرفاً میخواهیم که یک کار صنفی بکند که اعضایش هر تعداد با هر کانونی که هستند مطالبات واقعیشان را بتوانند به همان کانون موسیقی بدون هیچ ابا و مشکلی بگویند.»
این کارشناس تاکید کرد: «قطعا گفتمانی که به وجود آمد به همین خاطر بود که ما چرا نتوانیم حرفهایمان را بزنیم که بعد از ۱۵سال اینها جمع بشود و در محافل خصوصی حرفهای ناروایی زده بشود. درواقع این جمع گفتمان یک جمع وسیعی است که مینشینند و بحث میکنند و این گفتمان را میگذارند که عدالتمحورانه حرفهایمان را بزنیم؛ اگر دوستان آن فضا را میدادند قطعا چنین جلسهای تشکیل نمیشد. اما همینجا خواهش میکنم چون این آخرین جلسه است و موضوعات بعدی ما در ماههای بعد تیترهای دیگری خواهد بود. تکتک شما عزیزان و عزیزانی که در بیرون هستند جلسات خانه موسیقی را در این مواقعی که ماهانه است شرکت بکنند و آنجا صاحب کرسی باشند و حرفهایشان را بدون هیچ ابایی بزنند و همانجا را حل بدهند.»
مهدوی گفت: «ما بیش از این نمیتوانیم این موضوع را ادامه بدهیم. ما وابسته به هیچ دستگاه و ارگانی نیستیم. عزیزان خانه موسیقی به هر دلیلی که خودشان صلاح دانستند اولین جلسه فرهنگسرای ارسباران را کنسل کردند و در این کار باعث حساسیت بیشتر شد و دستجات و نهادها و گروههای مختلف دولتی و غیردولتی آمدند که به ما وصل بشوند و ما اصلا نپذیرفتیم و کاملا خودمان را منع کردیم از اینکه بخواهیم حمایتی داشته باشیم. ما به طور کامل فقط خدای بزرگوار را بالای سرمان داریم. هیچ سازمان، نهاد و تشکلی به هیچوجه حامی ما نیست. صرفا میخواهیم که یک کار صنفی داشته باشیم. همان اوایلی که میخواستیم کانون منتقدان را راه بیندازیم بحث بر سر این بود که چرا خانه موسیقی این تعداد کانون دارد، صنف که نباید کانونبندی بشود همه موسیقیدانان از ریز یا درشت باید در یک صنف باشند و در یک رده نگاه بشوند که کار صنفی برای همهشان یک اندازه باشد. اینها بحثهای تخصصی است که لازم بود انجام بشود، اما چون خانه موسیقی به این موضوع نپرداخت و شاید دیگر موارد برایشان مهمتر بود، گفتمانی را راهاندازی کردیم که فضا را باز کنیم تا شما عزیزان بتوانید صحبتهایی را داشته باشید. فکر میکنیم که بزرگترین خدمت این است که دغدغه موسیقی ایران را داشته باشیم و به تکتک موسیقیدانان ایرانی فکر کنیم. حتی آنهایی که موسیقیدانان خیابانی هستند و شبها کنار تالارها میزنند و چقدر هم خوب نوازش میکنند تا اساتیدی که در دانشگاه هستند و مدارج عالی را طی کردهاند. جامعه صنفی باید همه اینها را تحت پوشش بدهد.»
- داریوش طلایی: کار صنفی یعنی حق و حقوق نوازنده قهوه خانه با محبوب ترین خواننده برابر باشد
داریوش طلایی نوازنده تار و سه تار، ردیف دان و استاد دانشگاه تهران به عنوان یکی از سخنرانان این نشست گفت: «من با چند نفر از دوستان مثل آقای روشن روان و خصوصا آقای درویشی جزو بنیانگذاران خانه موسیقی بودیم، واقعیتش این است که ایده اولیه خانه موسیقی از خانه سینما هم گرفته شد، چون خانه سینما وجود داشت ما گفتیم که خوب است موسیقیدانها هم یک خانهای و نهاد صنفی داشته باشند و بخش مهمی از اساسنامه اول خانه موسیقی در دفتر من نوشته شد. خاطرم هست که آن زمان آقای فاطمی هم تازه از فرانسه آمده بودند و ایشان هم کمک کردند، من بودم و آقای درویشی و آقای کیانی، اما خب خیلی زود به دلیلی وقتی قرار شد که رأیگیری بشود و این رأیگیری هم در خانه هنرمندان انجام شد، من و آقای درویشی که جزو بنیانگذاران این خانه بودیم کاندیدا نشدیم. علتش هم این بود که برخلاف چیزی که دوستمان در جلسه پیش گفتند که خانه موسیقی باید صنفی باشد و چیز دیگری هم باشد به نظر من خانه موسیقی باید صنفی باشد و چیز دیگری هم نباشد. خانه موسیقی فقط باید یک نهاد صنفی باشد و حتما اگر کمکی میگیرد نباید تحت تولیت یک سازمان یا مقامی در بیاید و چون خانه موسیقی از آغاز چنین حرکتی به خودش گرفت من خودم را کنار کشیدم.»
وی در ادامه افزود: «از جلسه پیشین تا به حال آقای نوربخش صحبتهایی هم کردند، که کار ندارم جزئیاتش چیست چون میشود به هر کدامش جواب داد و جواب داده اند و خواهند داد. اما لحنی که ایشان به خود گرفتند، لحنی است که یک مشکل اخلاقی است و ما این را در همهجا پیدا کردیم و از ده سال پیش تشدید شده، کسانی فکر میکنند باید هر حرفی را بدون هیچگونه شرم و حیایی بزنند، و اصلا با درست و غلط بودن آن کاری نداشته باشند و حتی به خودشان لحن حقبه جانب و حتی آامرانه بگیرند. در صورتی که اینها آدمهایی هستند که در منصب خودشان قبل از هر چیزی باید پاسخگو باشند.»
این موسیقیدان همچنین عنوان کرد: «من در پاسخ آقای فاطمی که گفته بودند هیئت مدیره خانه موسیقی باید اول استعفا بدهند و بعد با آنها رو در رو بحث کرد می گویم، من حاضر هستم که استعفا هم ندهند و در هر جلسهای در مقابلشان بنشینم ولی این جلسه باید یک جلسه در یک مکان بیطرف باشد. برای اینکه به نظر من خانه موسیقی مکان بیطرفی نیست. در مورد داستان کتاب(ماجرای کتاب حبیب الله صالحی) که نمیخواهم به آن بپردازم نمونهای از خروار بود، ولی رفتاری که در این ارتباط شد، آنقدر رفتار مضحک و زننده و غیرقانونی و غیراخلاقی بود که همین را اگر بررسی بکنیم از کنار آن هزار تا مشکل بیرون میزند.
ایشان(حمیدرضا نوربخش) در جواب گفتند که دانشگاه باید به این مسئله رسیدگی بکند. خب دانشگاه حالا باید این کار را بکند بحثی نیست، اگر دانشگاه این کار را میکند یا خیر مشکل دانشگاه است که باید جلسه ضرب اصولی هم برای دانشگاه تشکیل بشود و دلیلش را بدانند. بههر حال یکی از اولین و اصلیترین نقشهای موسیقی احقاق حق مولفین است.»
طلایی ادامه داد: «من مدتها در کشور فرانسه بودم و آنجا هم عضو نهادهای موسیقی هستم. آنجا چیزی به نام خانه موسیقی وجود ندارد. دو نهاد وجود دارد یکی از آنها به اسم «ساسن» که درواقع برای گرفتن حق مؤلفین موسیقی است؛ و یکی است به اسم «اَدمین» که این نهاد هم برای اجراکنندگان موسیقی است. یعنی این دو نهاد کارشان این است که حق مؤلفان و مجریان موسیقی را بگیرند. جالب است که خیلی نهادهای جدیای هم هستند و دولت هم به اینها کمکی داده که این نهادها شکل بگیرد. میبینیم که در مورد موسیقی ما گاهی این دو مورد قاطی هم میشود، یک وقتهایی فکر میکنند وقتی یک نهاد صنفی کمک میگیرد حتما باید وابسته هم بشود و کار سیاسی هم بکند، اصلا چنین چیزی نیست. به هر حال دولت نیاز دارد این کانونهای مدنی برای سالمتر بودن جامعه وجود داشته باشند. در هر صورت خانه موسیقی اصلا آن نقش صنفی خودش را انجام نداده و اصلا برای مسائلی که هست شفافسازی نکرده.»
وی در ادامه افزود: «به نظر من هر موسیقیدانی، از کسی که در قهوهخانه هم میزند و شغلش موسیقی است همان حق و حقوقی را دارد که همان بزرگترین خواننده محبوب دارد. اما این هم یک رسم بدی شده که ما یکسری از چهرهها را میآوریم و اینها را سپر بلا قرار میدهیم. خیلی بامزه است و این جمله را در خیلی جاهای دیگر در ارتباط با آن کتاب هم شنیده بودم و اصلا نمیفهمم که کپی کتاب و رعایت نکردن حق مؤلف به اذیت کردن فلان خواننده محبوب چه ربطی دارد. حالا آقای نوربخش هم در صحبتهایشان گفتند... من اصلا نمیخواهم به صحبتهای ایشان بپردازم، اما گفتند: « هنرمندانی که در اینجا هستند نه به دنبال نان هستند و نه نام، اینها شناسنامه هنری مملکت هستند بنابراین ما باید در سایه لطف آنها بیارامیم. نباید کسانی را که پیشکسوت هستند برنجانیم». من نمیفهمم چرا این پیشکسوتها زود میرنجند و بیشتر هم موقعی میرنجند که کسانی ظلمی کردند... هیچوقت برای احقاق حقوق مظلومین نمیرنجند و همیشه طرفدار ظالمین هستند و دلشان هم نازک است. این هم داستان رنجیدن پیشکسوتهاست و در هر صورت من فکر میکنم که این هم یکی از مشکلات ماست.»
این استاد دانشگاه ادامه داد: «من اصلا بنا ندارم که وارد این مسئله بشود اما خب سه نفر از خود اعضای شورای عالی خانه موسیقی آمدند و این ماجرا را تأیید کردند و حرف زدند و رفتند. بعد، آن جلسه را همان اعضا برای من توضیح دادند و تعریف کردند که چه اتفاقی در آن جلسه افتاده و چه شخصی رنجیده است. فکر میکنم این مشکل ما فقط به خانه موسیقی ختم نمیشود. خانه موسیقی هم یک جلوهای از این مشکل اخلاقی است که ما داریم و باید حتی در خودمان بیاییم و به این مسئله برسیم. آن دانشجوی فوقلیسانسی که آمد به من گفت که شما میدانید این کتاب اینطور و آنطور شده، به او گفتم من که میدانم، اما شما چرا میروی و فوقلیسانس موسیقی میگیرید؟ شما چرا برنمیدارید و اینها را نمینویسید؟ گفت اگر ما این کار را بکنیم کاری میکنند که به ما در بهارستان سیم هم نفروشند. این حرف یک معنی دارد که من فکر هم نمیکنم این خبرها هم باشد.»
داریوش طلایی گفت: «فکر نمیکنم که باید بگذاریم ۱۵ سال بگذرد و بعد بیاییم و به عملکرد خانه موسیقی نظارت بکنیم. به نظر من از همان اول باید حق خودمان را بخواهیم و خانه موسیقی را خانه خودمان بدانیم. اما متأسفانه خیلی وقتها آدم تنها میماند. گلهای از جامعه موسیقی، دانشجویان و پژوهشگران دارم و این تنهایی را واقعا آدم حس میکند که همه یک چیزی را تنهایی و یواشکی می خواهند اما به محض اینکه قرار میشود کوچکترین تعهدی برایشان ایجاد شود که حتی تعهد هم نیست، در این حد کوتاه می آیند که شاید آدم یک نفر را از خودش برنجاند یا سری که درد نمیکند را دستمال نبندم و شاید روزی کارمان به فلانی بیفتد.»
وی افزود: «این عنوان «ضرب و اصول» را هم که شما انتخاب کردید خیلی پسندیدم چون من خیلی به اصول معتقد هستم و فکر میکنم که باید دنبال همین اصول برویم و کارمان بدون اصول درست نمیشود.»
- مختاباد: برخی اعضای هیات مدیره جدی و صادق نبودند
رضا مهدوی در بخش دیگری از برنامه گفت: «آقای سیدابوالحسن مختاباد که منتقد و روزنامه نگار هستند و سالها هم به عنوان بازرس خانه موسیقی بودند، در حال حاضر برای ادامه تحصیل در خارج کشور هستند و به درخواست ما صحبتهایشان را به مدت ده دقیقه برای این جلسه ضبط کرده اند و فرستاده اند که در ادامه می شنویم.»
ابوالحسن مختاباد در این فایل صوتی عنوان کرده بود: «امیدوارم که این جلسات نقد برکتهایی داشته باشد و ما را به جمعبندی برای تصمیمهای درست در جهت فعالیتهای درست صنفی برساند. پیش از اینکه اصل صحبتم را خدمت دوستان عرض کنم ، یک انتقاد داشتم نسبت به سخنا دوست بزرگوارمان آقای دکترساسان فاطمی که گفته بودند کسانی که اعتقادی به دموکراسی ندارند نباید از مواهب دموکراسی استفاده کنند. در حالی که من نظری خلاف نظر ایشان دارم و معتقدم ما باید اجازه دهیم اشخاصی که در عمل دموکراتیک نیستند از مواهب دموکراسی بهرهمند بشوند، چون این خصلت دموکراسی است که خطاهای آنها را بر آفتاب می افکند و سبب میشود حتی اگر جلسات رو در رو برگزار شود و پاسخهایآنها در برابر پرسشهای ما شینده شود صادق و جدی نبودن آنها برای افکار عمومی و جامعه موسیقی خیلی زودتر به نتیجه برسد و آشکار شود به دلیل اینکه اینطرف واقعا نقطهضعفی در منتقدان وجود ندارد، آنها چیزی برای از دست دادن ندارند که بخواهند چیزی را پردهپوشی بکنند.»
وی ادامه داد: «اما محور صحبتهایم با آقای مدیرعامل است که در هفته گذشته گفته ما در کارمان جدی هستیم که با توضیحاتی که خواهم داد متوجه خواهید شد که چقدر جدی هستند. اگر در همین مقوله تعطیلی کنسرتها نگاهی بیندازید، حتی در یک مورد از این تعطیلیها که چندین مورد طی دو هفته اخیر اتفاق افتاده ، یک خبر هم بر روی سایت خانه موسیقی نیامده است. کنسرت آقای کلهرٰ آقای همای و چند تن دیگر در هفته گذشته لغو شد.
مدیرعامل خانه موسیقی هم مدعی است که سخت پی گیر کار لغو کنسرتهاست ، اما سایت زیر نظر ایشان حتی از درج اخبار لغو کنسرتهای هم پرهیز کرده است ، اگر همین مقوله را در نظر بگیرید ما چطور باور کنیم که شما در کار خودتان جدی هستید؟ همه ما دوست داریم که شما آدمهای جدیای باشید، اما چه کنیم در طی این مدتی که شما مسئولیت داشتید واقعا آدمهای جدیای نبودید. نه تنها جدی نبودید ، آدمهای صادقی هم نبودید. البته من خدمت تمام اعضای هیأتمدیره جسارت نمیکنم، اما برخی از اعضای هیأتمدیره منظورم هستند که نه صادقند و نه جدی.»
رئیس پیشین کانون پژوهشگران خانه موسیقی تاکید کرد: «مدیرعامل خانه اشاره کردند درباره کانون سازسازان خانه موسیقی تصمیم درستی گرفتند و اینها تخلف کردند. فرض بگیریم که تخلفی صورت گرفته، یک کانون را شما باید چهار سال تعطیل کنید؟ مگر این کانون اساسنامه ندارد؟حتی اگر رای کمیته داوری را هم بپذیریم که اصلا چنین نیست و کمیته داوری اجازه ندارد یک کانون را تعلیق کند باز هم این دستور و اجرای آن محل ایرادات جدی حقوقی و صنفی است.
کمیته داوری یک بار تشکیل شد و دیگر تشکیل نشد. آقای نوربخش یک نامه ای و صورتجلسهای در اختیار ما بگذارد که نشان بدهد این کمیته داوری برای نفرات دیگری هم تشکیل شده است. آقایان کمیته حقوقی کجاست؟ این کمیته حقوقی که از آن صحبت میشود چه کسانی عضوش هستند؟ مشاور حقوقی خانه موسیقی چه کسی است؟ با توجه به این همه پرسشهای مهمی که درباره تخلفات اساسنامهای هیئت مدیره و مدیرعامل در همین مدت مطرح شد حداقل انتظار این بود که مشاور حقوقی خانه موسیقی باید در جلسه مدیرعامل با رسانهها در کنار آقای نوربخش مینشست و به این ابهامات و پرسشهای رسانهها و اعضای معترض پاسخ میداد.»
مختاباد ادامه داد: « عجیب است که کانون ساز سازان را چهار سال پیش تعلیق کردند، اعضای اصلی کانون یعنی اعضای هیأتمدیره که جزو مجمع عمومی خانه موسیقی هستند، یعنی بالاترین رکن تصمیمگیری خانه موسیقی، پنج تن از این اعضا را،کلا اجازه ندادند تشکیل جلسهای دهند وبه وظایف خود بپردازند و به نوعی می توان گفت از خانه موسیقی بیرون انداختند. در صورتی که هیأتمدیره و مدیرعامل و حتی شورای عالی چنین اختیاری ندارند. اما فرض بگیریم که چنین اختیاری دارند. آیا بعد از مدتی که اینها را بیرون انداختید،شما نباید طبق همین اساسنامه انتخابات جدید برگزار می کردید و اعضای کانون ساز سازان را دعوت میکردید برای مجمع عمومی تازه و هیأتمدیره جدیدی انتخاب و تشکیل میشد؟ مگر تعلیق امر موقت نیست؟ اگر چه چنین لغتی در هیچ جای اساسنامخ نیامده است و تازه مگر ممکن است به مدت چهار سال یک چیز تعلیق بشود؟»
وی بیان داشت: «باز هم اگر فرض بگیریم که تصمیم آقای نوربخش و هیأتمدیره درست است این به معنی دیکتاتوری محض است. یعنی آقای نوربخش و هیأتمدیره هر زمان که اراده کنند میتوانند یک کمیته داوری تشکیل بدهند تمام نُه کانون را لغو کنند و به جایش مشاوران خودشان را بگذارند. آقای نوربخش چه پاسخی دارد؟ آقای دکتر سریر که میگویند دکترای حقوق و علوم سیاسی هستم چه پاسخی دارند؟ اگر فردا روز برای کانون مدرسان هم چنین اتفاقی بیفتد و همین فردا مدیرعامل و هیأتمدیره مخالف کانون مدرسان بشوند و تصمیم بگیرند که هر پنج نفر اعضای کانون مدرسان را بیرون بیندازند. آنوقت چهار سال بدون اینکه مجمع عمومی تشکیل بشود، بدون اینکه انتخابات جدید تشکیل بشود ؛ پنج نفر مشاور را بیاورند و کل کارهای کانون مدرسان را انجام بدهند. اصلا خود این قضیه هم طنز روزگار است. این گونه تصمیمات بی پشتوانه حقوقی و خلاف اساسنامه نشان دهنده آن است که خانه موسیقی با وضعیتی که دوستان در حال اداره آن هستند نیازی به انتخابات ندارد.آقایان نوربخش،پیرنیاکان و دکتر سریر و دیگر دوستان به چنین قاعدههایی معتقد هستند، معتقدند که اساسنامه خانه موسیقی مهم نیست اگر دو تا نقطه بالا پایین شد و چهار تا کلمه جا به جا شد، زیاد مهم نیست. این به این معنی است که اینها میتوانند خانه موسیقی را با شش تا مشاور اداره کنند و نیازی به این همه علم و کتل و انتخابات و مجمع عمومی و دردسرهای بسیار پس از ان نیست.»
مختاباد در ادامه با اشاره به سایت خانه موسیقی گفت: «از همان روزهای اول که وارد خانه موسیقی شدم، چهار سالی سردبیر بولتن خانه موسیقی بودم. از دورهای که آقای دکتر ساسان فاطمی و همچنین آقای دکتر هومان اسعدی بودند و پیشنهاد دادند که نگارنده به عنوان عضوی از هیئت مدیره کانون پژوهشگران برای تشکیل بولتن خانه موسیقی این مسئولیت را بر عهده بگیرم.»
وی افزود: «بولتن در فضای واقعا دموکراتیک منتشر میشد، ما سعی میکردیم صدای تمام کانونها را انعکاس بدهیم. الان شما به بولتن فعلی یا همان فصلنامه خانه موسیقی نگاه کنید، آیا صدای تمام کانونها و منتقدان در این بولتن و فصلنامه خانه موسیقی انعکاس دارد؟ نگاهی به سایت خانه موسیقی بیندازید، آیا صدای منتقدان در آن حضور و بروزی دارد؟ اگر واقعا شما اعتقاد به کار صنفی داشتید، در هفته قبل روزی که جلسه نقد و بررسی تشکیل میشد، باید خبرنگار سایت خانه موسیقی اولین نفری بود که در این جلسه حاضر میشد و کل گزارش جلسه را در سایت خانه موسیقی منتشر می کرد. اگر واقعا آقایان نوربخش، آقای پیرنیاکان، دکتر سریر و دیگر اعضای هیأتمدیره و سردبیر سایت خانه موسیقی معتقد هستند که مجموعه منتقدان خانه موسیقی صحبتها و نقدهاشیان سر سوزنی نمی ارزد و ارزش حتی پاسخگویی ندارد و سخنان لغو بیخودی میگویند،؟ این سخنان را روی سایت قرار میدادند تا اعضای خانه می خواندند و درمی یافتند که چه کسی سخن لغو می گوید و چه کسی از پاسخ به پرسشها فرار میکند؟»
مختاباد افزود: «دوستان گرامی ما راههای زیادی رفتیم تا به اینجا رسیدیم که چنین انتقاداتی را در حوزههای عمومی مطرح کنیم. به یاد دارم رئیس کانون سازسازان آقای رامین جزایری چهار، پنج سال قبل مطلبی نوشت در نقد خانه موسیقی، مطل را برایم فرستاد تا نظر دهم و در جایی و روزنامهآی منتشر کنم عاما به دلیل اینکه اعتقادم این است که مسائل درونصنفی باید درون خود صنف منتشر بشود، مطلب را خواندم و نکاتی را که احساس کردم که مشکل زا باشد را با هماهنگی با آقای جزایری تعدیل کردم و فرستادم برای دوستان خانه موسیقی و گفتم بهتر است که این مطلب در سایت خانه موسیقی منتشر شود، به جای اینکه در بیرون از خانه موسیقی منتشر شود. آن دوستان این کار را قبول نکردند و البته مطلب در روزنامه شرق منتشر شد، چرا؟ دلیلش این است که آن دوستان اعتقادی به کار صنفی ندارند، اصلا مخالف شفافیت هستند. برای همین هم توصیهام به آقای دکتر فاطمی و بقیه دوستان این است که اتفاقا جلسات مشترکی بگذاریم. بگذارید دوستان بیایند تا مشخص بشود که اینها چه مشکلات بزرگی دارند.»
بازرس پیشین خانه موسیقی در ادامه گفت: «یکی از تصمیات عجیب هیت مدیره درباره شعبات خانه موسیقی است، هیت مدیره در ۱۰ شهریور ۱۳۹۲ مصوب کردند که که آییننامهای برای شعب خانه موسیقی نوشته بشود(این مطلب در سایت خانه موجود است). درحالیکه در تاریخ ۱۵ تیرماه سال ۱۳۸۲ یک آییننامه با ۲۷ ماده و ۱۱ تبصره درباره شعب خانه موسیقی نوشته شده بود. ببینید کار این هیأتمدیره به کجا رسیده؛ چرا که وظیفه رئیس هیأتمدیره این است که برای دستور جلسه هر هفت و نشستی تمام موارد غیرتکراری را احصاء و تکراریها را خارج کند و بعد در دستور جلسه بیاورد. مدیرعامل و معاون اجرایی وظیفه دارند مواردی را در دستور جلسه بیاورند که قبلا در موردش بحث نشد و تصمییم گرفته نشده باشد. شما ببینید که این دوستان ۱۰، ۱۵ سال در خانه موسیقی بودهاند و قبلا هم در همان نشست آییننامه را تصویب کردند و حال نمی دانند که مصوبهای که ۲۷ ماده و ۱۱ تبصره داشت را قبلا تصویب کردند و دوباره آمدند و گفتند که چنین مصوبهای باید نوشته شود که جهت اطلاع شما باید بگویم از این موارد فراوان است که خود نشان دهنده عدم جدیت در کار دوستان هیت مدیره است.»
مختاباد در پایان صحبتهای خود خاطر نشان کرد: «امیدوارم که دوستان دیگر هم فضای نقد را با دقت و جدیت ادامه دهند و بدانند که خانه موسیقی در مقابل این انتقادات تاب مقاومت نخواهد داشت.»
- ساسان فاطمی: ما نهادی که کار صنفی بکند می خواهیم و نه چیز دیگر
دکتر ساسان فاطمی استاد دانشگاه و عضو سابق هیئت مدیره کانون پژوهشگران خانه موسیقی در ادامه این نشست گفت: «من با این صحبت شروع میکنم با انتقادی که دوست عزیزم آقای مختاباد به من کرد، در مورد دموکراتیک بودن یا غیردموکراتیک بودن . همچنان سر حرف خودم هستم و معتقدم که آدم یا نهاد غیردموکراتیک حق اینکه از مواهب دموکراسی برخوردار باشد را ندارد چون از ابزارهایی استفاده میکند که هرگونه حرکت دموکراتیک را خنثی میکند. این ابزارها را دیدیم تمام مدتی که خانه موسیقی هست این جریانات اتفاق افتاده، تلفنهایی که پشت پرده میشود و حرکاتی که اتفاق میافتد. کاملا این بوده که از ابزارهایی استفاده میکنند که جایش در حرکات دموکراتیک نیست.»
وی در ادامه افزود: «ازجمله صحبتهایی که جناب آقای نوربخش مدیرعامل خانه موسیقی کردند همانطور که آقای طلایی گفتند لحن ایشان نشان میدهد که هیچگونه اعتقادی به کار صنفی ندارند، اما طبق صحبت خود آقای مختاباد، کسی که مخالف شفافیت است و هیچ اعتقادی به کار صنفی ندارد و از هرگونه وسیلهای استفاده میکند برای اینکه حرفش را به کرسی بنشاند و سر جایش بنشید و موقعیت خودش را حفظ کند طبیعتا نمیشود با او برخورد کرد. نحوه برخوردی که آقا نوربخش در نشست خبری اش با خبرنگاران می کند اینگونه است که در مقابل سئوالات می گوید«مثل اینکه شما اصلا نمیفهمی و گوش نمیدهی که من چه میگویم؟» یا می گوید«از شما بعید است چنین حرفی بزنید و با صحبتهایی از این دست آمرانه برخورد میکنند.»
این عضو سابق هیئت مدیره کانون پژوهشگران خانه موسیقی همچنین تاکید کرد: «یک نوع سرکوب طرف مقابل با اصطلاحات و لحنی که واقعا شایسته مدیرعامل خانه موسیقی نیست، یا به طور مثال یک جایی فرمودند که آقای روشن روان که از خودمان است، ما ایشان را منتقد حساب نمیکنیم. این خودی کردن و غیرخودی کردن یعنی چه؟ یعنی بنده دشمنم، دیگری از خودشان است و آن کسی که انتقاد میکند خودی نیست، نخودی است، ناخودی است، بیخودی است.»
فاطمی ادامه داد: «ایشان گفتند که فلانی مثل ملا لغتیها میآمدند و کارش فقط این بود که ببیند «واو» اینجا اینطوری است و... من این را نمیفهمم که ایشان چطور مدیرعامل یک نهاد صنفی هستند؟ اساسنامه یعنی قانون اساسی، و اگر یک «واو» در این قانون اساسی جابهجا بشود خیلی چیزها تغییر میکند. قانون اساسی دقیقا برای این است که جلوی انحرافات را بگیرد، البته غیر از چیزهایی که وظایف را تعیین میکند. یکی از وظایف اساسنامه این است که مواظب باشد جلوی انحرافات گرفته بشود. کار صنفی دموکراتیک براساس اعتماد متقابل نیست. اینکه بگوییم که آقا ما به شما اعتماد کامل داریم اصلا و به هیچوجه در دموکراسی اعتماد متقابل وجود ندارد. اهرمها و سازوکارهای کنترل وجود دارد، تا شما کاری بکنید که براساس قانون شخص نتواند منحرف بشود و پایش بلغزد.»
وی افزود: «ایشان میگویند که ما اساسنامهای را که فلانی گفت تصویب شده و شصت درصد از آن موارد در مجمع عمومی مصوب شد، ما در آن زمان آن را برای دبیرخانه نظارت بر موسسات فرهنگی و برای ثبت شرکت فرستادیم که یک پروسه طولانی است؛ مضاف بر اینکه آن زمان یک بند بود که اگر قرار است اساسنامه تغییر بکند، تغییر آن مواد باید به دست وزارت ارشاد باشد، ما گفتیم این را نمی خواهیم، اما بعد این درست شد و نخواستند که اضافه کنیم و توضیح نمیدهند بعد چه کاری انجام دادند؟ هفت سال گذشته و این قضیه پیگیری نشده.»
این استاد دانشگاه گفت: «آقای نوربخش در بخشی که راجع به اساسنامه صحبت میکنند بسیار مبهم است. من فایل صوتی را به دقت چند بار به عقب برگرداندم و گوش کردم. دیدم کاملا از جواب به پرسشهای اساسی طفره رفتهاند. پرسیدهاند که در ثبت شرکتها این ماده را صرفنظر کردند؛ شما چرا دنبال نکردید؟ میگویند که الان داریم دنبال میکنیم. بعد از هفت سال! این اساسنامه جدیدمان است که هنوز روی سایت نگذاشتیم، اما خواهیم گذاشت. بعد از هفت سال! در این هفت سال چه اتفاقی افتاده؟ این ماجرایی را که عرض کردم مجمع عمومی سال ۱۳۸۷تصویب کرده بود.»
ساسان فاطمی عنوان کرد: «سال ۱۳۹۱ اینها تصویب کردند که مدت تصدیگری هیأتمدیره به جای ۲ سال ۴ سال بشود. ما در این اساسنامه که روی سایت است میبینیم، این ماده آمده. این مادهای در سال ۹۱ تصویب شده و الان روی سایت در این اساسنامه فعلی هست. اما آن که متعلق به سال ۸۶ هست هنوز تصویب نشده و هنوز دارند پیگیری میکنند و میبینید که چه کار سختی است آدم دلش میسوزد؟! خندهدارتر از آن اینجاست، اساسنامهای که الان روی سایت است علاوه بر تغییر ۲ سال به ۴ سال یک تغییر دیگر هم نسبت به اساسنامه قدیم دارد. در اساسنامه قدیم بوده است که: «مجمع عمومی عادی خانه موسیقی که متشکل از سه نفر از اعضای هیأتمدیره است» الان در اساسنامه روی سایت نوشته: «مجمع عمومی اعضای خانه موسیقی متشکل از ۵ نفر»، توجه بکنید این ۵ نفر متعلق به سال ۹۱ نیست برای سال ۸۶ است که الان هنوز دنبالش میدوند که تصویبش بکنند. چطور شده که یکی از مادههایی که متعلق به سال ۸۶ بوده تصویب شده و در اساسنامه آمده اما بقیهاش تصویب نشده و دارند دنبالش میدوند؟»
وی گفت: «اینجاست که نشاندهنده آن است که حقیقت گفته نمیشود. آقای نوربخش در ادامه میگویند که ما چه کار کنیم؟ ما یک بار در مجمع عمومی تصویب کردیم و بردیم ثبت شرکتها این طول میکشد تا جوابش بیاید. ما اساسنامه جدید را نداریم چون دست ثبت شرکتهاست، به اساسنامه قدیم عمل نمیکنیم، بنابراین ما چه کار کنیم؟ ما نمیتوانستیم روی سایت کدام اساسنامه را بگذاریم. این خیلی حرف بامزهای است. میفرمایند که ما به اساسنامه قدیم عمل نمیکنیم و اساسنامه جدید هم در ثبت شرکتها تصویب نشده، پس ما چه کار کنیم؟ چه کسی گفته که به اساسنامه قدیم عمل نکنید؟ شما تا وقتی که اساسنامه جدید در ثبت شرکتها تصویب نشده شما باید به اساسنامه قدیم عمل بکنید.»
ساسان فاطمی تاکید کرد: «اساسنامه قدیم هم اگر همین است که به شما میگوید دوره هیئت مدیره چهار سال است، شما دوره هیأتمدیرهتان در بهمن ۹۳ تمام شده و همین اساسنامه را باید روی سایت بگذارید. تا وقتی اساسنامه جدید تصویب نشده شما باید اساسنامه قدیم را روی سایت بگذارید و لازمالاجرا است. باز اینجا تصریح میدهند و میگویند که ما اساس و مبداء را زمانی قرار میدهیم که این تصویب شده سال ۹۱ تصویب شده، بنابراین از سال ۹۱ چهار سال طول بکشد میشود تا سال ۹۵٫ دوره هیأتمدیره سال ۹۵ تمام میشود در صورتی که انتخابات هیأتمدیره سال ۸۹ بوده، شما نمیتوانید در زمانی که اساسنامه را تصویب میکنید سنوات هیأتمدیره را از آن مبدأ شروع بکنید. سنوات هیأتمدیره از زمان مجمععمومی و انتخابات است. بهمن ۹۳ شما باید مجمععمومی تشکیل میدادید و هیأتمدیره جدید میگذاشتید.»
این استاد دانشگاه گفت: «ایشان میگویند«فلانی خودش از مخالفین شورای عالی بود حالا آمده و میگوید که شورای عالی چرا دورهاش تمام شده انتخابات نکرده». من نمیفهمم که این چه صحبتی است؟ من مخالف شورای عالی بودم و هنوز هم هستم. با همه احترامی که به اعضای محترم شورای عالی دارم، از برجستگان موسیقی کشور هستند و در این شکی نیست و خیلی هم برای آنها احترام قائل هستم، معتقد بودم که این نهاد شورای عالی در خانه موسیقی نهاد اضافیای است و باید حذف بشود یا باید وظایف و اختیاراتش کاهش پیدا بکند. ما این موضوع را به مجمععمومی بردیم اما تصویب نکردند ما هم احترام گذاشتیم و تمکین کردیم، حالا که همچین چیزی هست باید اساسنامه اجرا بشود چه ربطی به مخالفت دیگری دارد.»
وی افزود: «بعد گفته میشود شورای عالی که چیز مهمی نیست، شورای عالی که وظیفه اجرایی ندارد و وظیفه خاصی ندارد فقط یک مشاور است، حالا اگر از دوره انتخاباتیاش گذشته باشد اتفاقی نمیافتد. از زبان خود آقای نوربخش این را وام میگیرم و می گویم این کاملا برخورد عشقی است. میبینید که برخورد با اساسنامه اینطور است.»
فاطمی افزود: «دقیقا حاکمیت کانونها را شورای عالی نادیده میگرفت. ما میگفتیم که این شخصیت صلاحیت دارد که در کانون باشد، شورای عالی میتوانست بگوید که نه ندارد یا برعکس... این را گفتیم که در مجمع عمومی قبول شد که حذف بشود اما هنوز در اساسنامه هست. یعنی جزو آن چیزهایی است که هفت سال است آقایان دارند میدوند که حذف بشود!! یا مثلا ماده ۲۴ بند ۴ «اعلام نظرات تخصصی و راهبردی مشورتی در کلیه حوزههای موسیقی کشور». ما این را گفتیم که اعلام نظرات تخصصی، مگر نمیگویید که کانون تخصصی دارید اگر کانون تخصصی دارید، اعلام نظرات تخصصی با کانونهای تخصصی است به شورای عالی چه ارتباطی دارد؟ نمیتوانیم بگوییم که کانون نوازندگان موسیقی ایرانی یک چنین نظر تخصصیای در مورد نوازندگی دارد بعد شورای عالی بگوید که این قبول نیست؛ پس کانون تخصصی برای چه ایجاد کردید؟ این را قبول کردند که در مجمع عمومی حذف بکنند و هنوز جزو آن بندهایی است که هفت سال است دارند دنبال آن میدوند!!»
این عضو سابق خانه موسیقی عنوان کرد: «بنده در جلسه قبل گفتم یکبار استعفا دادم سه، چهار ماه اول که در هیأتمدیره خانه موسیقی بودم بعد گفتند که بیا هر کاری که بگویی میکنیم که برگشتم، بعد هم وقتی که دورهام تمام شده بود رفتم و به دلایلی که برای استعفای اولیهام داشتم دیگر برنگشتم و دیگر هم ارتباطی با خانه موسیقی نداشتم. در مورد کتابخانه ایشان(نوربخش) میفرمایند که این آقا یعنی بنده طوری حرف میزنند که انگار یک تنه ایستاده بودند، ما میخواستیم بن را تقسیم بکنیم ایشان مانع میشدند. آقای نوربخش ما که آبروداری کردیم و پشت این میکروفن به هیچوجه نگفتیم که قرار بود شما بنها را تقسیم بکنید شما این را از کجا شنیدید؟ عین حرفی که زدم این بود که من بنها را به زور از آنها گرفتم که برای کتابخانه، کتاب بخرم. نگفتم که شما میخواستید بین خودتان تقسیم بکنید. من این آبروداری را کردم، اما نمیگویم یک تنه ایستادم؛ اما ایستادم و شما وقتی پذیرفتید کاری را که من میگویم انجام دهید که گفتم من قضیه را رسانهای خواهم کرد و آن موقع بود که پذیرفتید بنها را بدهید من تا برای کتابخانه کتاب بخرم.»
وی افزود: «آقای نوربخش در مورد کانون صدابرداران کاملا چیزهای خلاف واقع میگویند، از صحبتهای ایشان اینطور برمیآید که بنده دروغ میگویم و بنده را دروغگو خطاب کردند. میگویند«چطور ممکن است که در خانه موسیقی، ما خودمان رفتیم و خودمان کانون صدابرداران را تصویب کردیم؟ بعد بی خبر باشیم.» آقای نوربخش در این زمینه قسم میخورند. بنده هم همین سوال را از خودم میکردم که آقایان چطور ممکن است شما از این قضیه خبر نداشته باشید. برای من حیرتآور بود اینها رفته بودند و در صورتجلسهشان تصویب کرده بودند که برگزار بشود، مجمع عمومی تشکیل داده بودند. اینها به ساختمان صبا میآمدند. ایشان و هیچکدام از اعضای هیأتمدیره از ساختمان صبا خبری نداشتند . در ساختمان صبا اینها جلسه برگزار میکردند تا یک سال و خردهای اینها فراموش کردند که کانون صدابرداران را راه انداختند. چطور ممکن است که وقتی جلسه میگذارید فراموش میکنید؟»
فاطمی در مورد ماجرای کتاب حبیب الله صالحی نیز گفت: «همانطور که آقای طلایی هم فرمودند واقعا حوصله بحث کردن در مورد این قضیه کتاب مرحوم صالحی را ندارم. چون هرچه بوده در مورد خانه موسیقی نوشتم و هر کسی علاقهمند است میخواند. فقط یک مطلب را ذکر کنم که ایشان(نوربخش) میگویند«آقا فرض کنیم یکی از دیوار خانه کسی رفته بالا به خانه موسیقی چه ربطی دارد؟» این اولین برخورد ایشان با قضایاست. میگوییم که آقا از دیوار خانه بالا نرفته حقوق مولف را به جا نیاورده و این یک کار صنفی است. میگوید که خیر اصلا کار صنفی نیست، کار علمی است که دانشگاه باید با آن برخورد بکند. میبینید واضح است که بین مسائل تلوتلو میخورد و از اینجا به آنجا برمیگردد. همانطور که آقای طلایی هم فرمودند این مسئله، مسئله دانشگاهی هم هست. دانشگاه وظیفه خودش را انجام نداده، شما وظیفه خودتان را باید انجام بدهید.»
وی افزود: «این اتفاقی که افتاده دو لبه است. هم علمی است و هم صنفی. دو جنبه دارد اگر دانشگاه انجام نداد شما هم نباید انجام دهید؟ یک تلوتلو دیگر هم میخورند و می گویند «شکایت نشده که!» شکایت یعنی چه؟ این ماجرا هم علمی است هم صنفی است و هم عمومی. در این مورد حتی مدعیالعموم میتواند مسئله را مطرح کند و مجازات تعیین بکند. شکایت لازم ندارد. سازمان صنفی میتواند در جرم صنفیای که کسی مرتکب شده به عنوان یک مدعیالعموم وسط بیاید و مسئله را حل کند، نه اینکه پایش را کنار بکشد و بگوید که دانشگاه این کار را بکند.»
این استاد دانشگاه گفت: «در مورد حمایت سیاسی خانه موسیقی گفتند« ما شخصا خودمان این کار را کردیم»، بعد گفتند که: «روی سایت رفته». بعد هم گفتند «بله روی سایت رفته اصلا مسئله ملی است و سیاسی نیست.» مشاهده میکنید که کاملا طفره رفتند و اگر کسی طور دیگری جواب داد به شکل دیگری مطرح میکردند.»
وی ادامه داد: «از همان اول خیلی تلاش کردم که خانه موسیقی را به شکل دیگری داشته باشیم. اهداف خانه موسیقی را بخوانید، اولا که این نهاد یک موسسه فرهنگی ـ هنری است. این موسسه معلوم نیست چیست؟ صنفی است؟ فرهنگی هنری است؟ اهدافش تمام شئونات موسیقی مملکت را در این میدانند که جشنواره بگذارند و کار فرهنگی و هنری بکنند. اینها را ما نمیخواهیم، میخواهیم که دور هم جمع بشویم و در مورد این صحبت بکنیم که ما صنف هستیم و فقط میخواهیم از حقوق صنفیمان حمایت بکنیم. به قول ایشان«آقای مهدوی گفتند که کانونها را من از اول با آن مخالف بودم، کانون تخصصی چیست؟ اگر قرار است کانون تخصصی باشد یک معنیای باید این قضیه داشته باشد» بعد شورای عالی را میگذارند که نظر تخصصی بدهد. اگر قرار است که کار صنفی بکنیم، فرقش چیست؟ حقوق من به عنوان مؤلفی که پژوهشگر است، با حقوق آهنگسازی که با عنوان مؤلف آهنگ میسازد و حقوق نوازندهای که با عنوان نوازنده اجرا کرده، نباید تفاوت داشته باشد، حق و حقوقمان یکی است.»
ساسان فاطمی گفت: «ما باید دنبال حقوق صنفی باشیم. بیایید واقعا یک صنف راهاندازی کنیم، یک نهادی که فقط کار صنفی بکند و واقعا استادی ـ هنرمندی ـ پیشکسوتی در آن اصلا معنی نداشته باشد. هر کسی، هر جوان یا پیری در هر سبک و نوعی از موسیقی که در حال فعالیت است امکان این را داشته باشد که عضو و رئیس هیأتمدیره بشود هرچند مدیرعامل بشود. من فکر میکنم که راه ما این است که فقط به طرف این برویم وگرنه پدرسالاری و پیشکسوتی و کارهای غیردموکراتیک هرگز از نهادی که بخواهد هم صنفی باشد هم فرهنگی ـ هنری حذف نمیشود.»
- نادر مشایخی: خانه موسیقی می تواند از شرایط هنرمند دفاع کند؟
نادر مشایخی رهبر ارکستر سنفونیک و آهنگساز دیگر منتقد حاضر در این جلسه گفت: «دو ماه پیش من به خانه موسیقی دعوت شدم و خوشحال بودم که یک چیزهایی در مورد خانه موسیقی میشنوم اما نهایتا یک مقدار میوه و چای خوردیم و تمام شد و نفهمیدم که اصلا چرا من را آنجا خبر کرده بودند، چون بیشتر دوستان را هم همینطور میشناسم و با هم آشنا و دوست بودیم. به هر حال دیدم که قالب و ساختار خانه موسیقی آن چیزی نبود که من تصور میکردم. دلیلش هم این بود که سازمانهای صنفی که در اتریش و آلمان دیده بودم نهادهایی بودند که صرفا با موازین قانونی پیش میروند و هیچگونه تعارفی را هم قبول نمیکنند، با دوستان هم همانطور برخورد میکنند که با کسانی که با آنها مخالف هستند.»
وی ادامه داد: «من با امیدواری خیلی زیادی دارم به شرایط آینده موسیقی ایران نگاه میکنم. متاسفانه یکی از مشکلات موسیقی ایران برخورد تعارف گونه است. خانه موسیقی جای تعارف نیست، طبق مطلبی که آقای فاطمی مطرح کردند که یک «واو» نباید جا بیفتد هر کدام از این عوامل جا بیفتد خراب است. اگر با این سیستم در خانه موسیقی حرکت کنیم میتوانیم کاری انجام بدهیم، اما غیر از این بیفایده است.
این آهنگساز بیان داشت: به نظر من کارهایی که تا به امروز خانه موسیقی انجام داده شاید ده درصد آن هم اهمیت نداشته، دلیلش چیست ؟ برای اینکه وضع موسیقی ایران هم اکنون همین است . برای اینکه هنوز در ایران یک آرشیو برای آهنگسازان نیست. این صحبت برای ۱۵ سال پیش است و هنوز هم این اتفاق نیفتاده. این کار چقدر ساده و راحت میشد که عملی بشود. مهمتر از همه اینها حقوق کپیرایت است که باعث پیشرفت موسیقی در یک کشور میشود. اگر این حقوق نباشد نمیشود کاری کرد.»
وی بیان داشت: «من الان نمیخواهم قطعاتم در ایران اجرا شود و طی مدت دو سالی که به ایران برگشتم حتی دو تا قطعه هم اجرا نکردم. دلیلش هم این است که میبینم حقوق من اصلا در اینجا رعایت نمیشود. در اتریش کاری که انجام می شود، بلافاصله ثبت میشود و به انجمن آهنگسازان میرود و کپیرایتش محفوظ است،»
مشایخی افزود: «چرا بعد از دو سال که به ایران آمدهام نباید بدانم اساسنامه خانه موسیقی چیست؟ اصلا نمیدانم که اینها چه کاری انجام میدهند. برای من دعوتنامه میفرستند و من میروم و چای میخورم و به خانه برمیگردم. آیا واقعا این خانه موسیقی دارای آن شرایطی هست که بتواند از حقوق من در جامعه دفاع کند؟ اصلا برایش مهم است؟ برای این آدمها مهم است؟»
این رهبر ارکستر در ادامه بیان داشت: «۵۰ سال است در موسیقی ایران تعارف وجود دارد ما باید واقعیت را ببینیم . الان هم فقط دارد حرف زده میشود. برای من جالب است که نتیجه چیست؟ من یک قطعه درست میکنم و به نوازنده میدهم، نوازنده تفسیرش میکند و به سمع شنوندهها میرساند و آن هم تفسیر میکند، بعد چه میشود؟ به خانه برویم؟ من چهل سال کار کردم برای اینکه این اتفاق بیفتد و مردم سرگرم بشوند؟ من نمیخواهم که مردم سرگرم بشوند، اصلا برایم جالب نیست که مردم سرگرم بشوند، برای من این جالب است که مشاهدات خودم را به سمع دوستانم برسانم و من در این راه به کمک احتیاج دارم، شما هم کمک احتیاج دارید، همه ما به کمک احتیاج داریم و این کمک هم کمکی است که میشود در سطح اجتماعی از طریق قانونی آن را انجام داد. خانه موسیقی باید صرفا یک سازمان صنفی باشد و اصلا برای من جالب نیست که خانه موسیقی بخواهد نظر هنری بدهد، دلیلش هم این است که استحقاق این کار را ندارد، در اتریش هم ندارد در آلمان هم ندارد. چون کارش این نیست. دهانشان را در مورد مسائل هنری میبندند و هیچ صحبتی نمیشود. فقط مسئله حقوقی است.»
پس از پایان سخنرانی مدعوین دومین نشست گفتمان ضرباصول که به موضوع نقد عملکرد ۱۵ ساله خانه موسیقی اختصاص داشت، برخی از اهالی موسیقی که در سالن حاضر بودند. به ایراد سخنرانی پرداختند و نکته هایی را درخصوص مباحث مطروحه، عنوان کردند.
- کیوان فرزین: میخواهیم کار صنفی کنیم نه سیاسی
کیوان فرزین نوازنده و مدیر مسئول نشریه موسیقایی فرهنک وآهنک اولین نفر از اعضای حاضر در سالن بود که پشت تریبون قرار گرفت و گفت: «اول از همه بگویم که کیوان فرزین هستم و کار موسیقی کردم و در نشریات موسیقی هم دستی دارم اما عضو خانه موسیقی نبودم و نیستم. خیلی از دوستان میگفتند بیا خانه موسیقی عضو بشو بیمهاش خوب است. بله به بیمه هم نیاز داشتم شاید خیلی بیشتر از خیلیها... اما چه شد که نرفتم و نتوانستم بروم؟ به نظر من یک بخشی که در صحبت دوستان در این جلسه هم بود و آن هم شاید نبود نگاه صنفی و جمعی و همینطور نبود دموکراسی در ساختار یک نهاد باعث میشد که نتوانم بروم. گاهی وقتها هم که به یک علتی وسوسه میشدم برای رفتن معمولا یک واکنشی دیده میشد که نهایتا پشیمان میشدم و میگفتم که یک مقدار صبر کنم.»
وی در واکنش به صحبتهای حمیدرضا نوربخش در نشست خبری هفته گذشته، گفت: «شخصیت آقای نوربخش کاملا قابل احترام است و ما نقدی نداریم و صحبتهایی که میکنند نظر ایشان است. ما میتوانیم با هم صحبت بکنیم. اما وقتی از دید یک نهاد صنفی اینها گفته میشود نشان میدهد حاکمیت دیدگاهی است که بر آن نهاد تصری داده میشود و خیلی از مشکلاتی که میبینیم روزمره با آن در ارتباط هستیم شاید از همین نگاه باشد که به وجود میآید و ما با آن دست به گریبان هستیم.»
فرزین در ادامه با اشاره به ارکان دموکراسی گفت: «خیلی کوتاه بگویم که دانشمندان علوم اجتماعی برای جامعه دموکراتیک، چهار رکن در نظر گرفتند: رکن اولی که دارد مشارکت فعال شهروندان در فعالیتهای اجتماعی است. رکن دوم شفافیتهای کنشهای حکومت است و سومی پاسخگو بودن حاکمیت است. رکن چهارم هم که مطبوعات است. البته در این روزها کمی در حق اهالی رسانه جفا شد. چون خود من یک بخشی از کارم به رسانه و مجله در حوزه موسیقی مربوط میشود خواستم این نکته را عنوان کنم.»
سردبیر نشریه فرهنگ و آهنگ ادامه داد: «مدیر عامل خانه موسیقی دو روز بعد از مصاحبه مطبوعاتیشان در سایت گام مصاحبهای انجام دادند که در این مصاحبه وقتی در مورد خبرنگاران از ایشان میپرسند، میگوید: «خبرنگاران دنبال چیزهای دیگری بودند، که حالا خودشان میدانند اما هر چیزی را هم بگوییم فایدهای ندارد». بعد این ضربالمثل را هم آوردند که: «کسی که خوابیده را میشود بیدار کرد اما آدمی را که خودش را به خواب زده به هیچوجه نمیتوانید بیدار کنید» این یک مسئله است و از طرف دیگر هم یک چیزهایی اتفاق افتاده، خیلیها میگویند فلان سایت دست ارشاد است و فلان سایت مخالف است و فلان سایت با خانه موسیقی سر و سری دارد.»
وی تصریح کرد: «عدهای میگویند که چه نشستید که شدیدا بازیچه دست یکسری سایت که دغدغهشان موسیقی نیست و دغدغه سیاسی دارند شده اید. شما همه بازیچه هستید حرف نزنید و... یک عده دیگر هم که مهربانترین آدمها هستند میگویند اصلا حرف نزنید، چون بعد مردم میگویند که این موزیسینها چه اشخاصی هستند که با هم دعوا دارند و در نهایت آبروی ما میرود. اصلا صحبت نکنید. خیلی از این صحبتهایی که هست این است که اصلا حرف نزنید، اما به نظر من باید به رکن چهارم هم اعتماد بکنیم. اما این رکن اول یعنی ما اگر فعال باشیم در جامعه موسیقیمان میتوانیم جلوی آن را هم بگیریم اگر خواست سوءاستفادهای بکنند و جهتگیری سیاسی در آن بشود، ما معتقد هستیم که میخواهیم کار صنفی بکنیم نه سیاسی.»
کیوان فرزین در ادامه خاطرنشان کرد: «یک ضربالمثل آقای نوربخش گفت یک ضربالمثل هم من بگویم؛ میگویند که یک سوزن به خودت بزن بعد یک جوالدوز به سایرین. میخواهم که هر کدام از ما با خودمان فکر بکنیم که برای مسائل صنفیمان چقدر ارزش گذاشتیم، چقدر برایمان مهم است؟ هر کدام از ما یک ژن داریم که دیکتاتور کوچکی است و گاهی اوقات یک جاهایی فعال میشود، یکدفعه یک منصب یا مقامی به ما میدهند؛ سرپرست گروه، استاد دانشگاه، معلم کلاس، مدیر نشریه، دبیر یک سایت و... میشویم. این ژن به ناگاه خودش را نشان میدهد. این را گفتم که خود من اول از همه باید در رفتارهای اجتماعی و رفتارهای صنفیمان تمرین دموکراسی بکنیم، حال به این زودیها که نمیشود اما اگر ۴۰، ۵۰ سال دیگر شدیم جزو هیأتمدیره همین خانه موسیقی، یک عده نروند برایمان بگذارند نقد عملکرد صدوپنجاهساله خانه موسیقی و نقدمان بکنند و بگویند که تاریخ تکرار شد.»
وی ضمن اشاره به این نکته که ما همیشه ایرادهای طرف مقابل را میبینیم و ایرادهای خودمان را نمیبینیم، گفت: «از آنجایی که دوستان خانه موسیقی خیلی روی مسئله لغو کنسرتها تأکید داشتند که دارند کار میکنند، باید بگویم که یک اعتراض به لغو کنسرتها توسط آقای پیرنیاکان به عنوان سخنگوی خانه موسیقی در تابستان سال ۹۱ شد که عنوان شد در کرمان کنسرتهایی لغو شده. در آن دوره چند کنسرت دیگر هم لغو شد آخرین آنها کنسرت آقای شهراد روحانی در کرمان بود که لغو شد و که خانه موسیقی هیچ موضعی نگرفت، اما یک هفته بعد کنسرت گروه شهنازی در کرمان لغو شد و خانه موسیقی بیانیه داد.»
فرزین ادامه داد: «در اسفند ۹۳ کمپین حمایت از صنف موسیقی تشکیل میشود در ابتدای این نشست دکتر سریر میگوید«امروز قرار است در مورد گرفتاریهایی که در حوزه موسیقی پیش آمده و قبلا نبود صحبت کنیم.» و در ادامه آقای نوربخش میگوید که«با کمال تأسف امروز ما مصیبتهایی را تجربه میکنیم که در این سی سال هیچگاه سابقه نداشته. همه میدانیم که این بگیر و ببندها در حوزه موسیقی در نقاطی شروع میشد و من چند ماه پیش در همین نشستهای ماهیانه گفتم که در برخی از استانها از حضور بانوان نوازنده روی صحنه جلوگیری میکردند که این مسئله هیچ وجه قانونی ندارد». من نمیدانم یا ما خبر نداریم واقعا لغو کنسرتها مال همین چند ماه اخیر است یا نه ما الان سالهاست که با آن دست به گریبان هستیم.»
وی ادامه داد: «حضور بانوان سالهاست در خیلی از استانها ممنوع بوده و نمیگذاشتند و مجوز نمیدادند. آقایان واقعا تازه فهمیدهاند؟! البته گفتم وقتی از کانون خودشان خبر ندارند و یک دفعه میبینند که به وجود آمده شاید این موضوع چیز عجیبی نباشد. اما نهایت امر میبینید که همه این چیزها به تبیلیغات ختم میشود. آنجا هم میآیند و مینشینند و تبلیغ میکنند. در آخر هم از دو تا کنسرت نام میبرند؛ یکی کنسرت آقای قربانی که لغو شده و یکی دیگر اینکه خانم شریعتزاده را در کنسرت آقای عقیلی پایین آوردند. در همان زمان دهها کنسرت دیگر در همان محدوده زمانی لغو شده. اما این همان نگاهی است که نشان میدهد اینها روی افراد ارزشگذاری میکنند. صنف، صنف است لغو کنسرت آقای کلهر با آقای همای تا لغو کنسرت یک جوان ۱۲ساله در بوشهر هیچ تفاوتی از لحاظ ماهیت با هم ندارد. این نگاه صنفی است نه اینکه این دوست من است، پس برای لغو کنسرت این موضع بگیرم. دیگری را چون نمیشناسم چرا موضع بگیرم.»
فرزین در ادامه با اشاره به اتفاقاتی که برای محسن نامجو در سال ۸۸ افتاد ، گفت: «در مرداد ۸۸ آقای پیرنیاکان در پی مشکلی که برای آقای محسن نامجو پیش به عنوان سخنگو میگویند که خانه موسیقی نمیخواهد در مورد شکایتی که شده موضعی بگیرد؛ ایشان میگویند «واقعیت این است که آقای نامجو را موزیسین نمیدانیم، اول این موضوع مشخص بشود که ایشان در کدام نوع سبک موسیقی کار میکند بعد در مورد دفاع خانه موسیقی از او صحبت کنیم.» این همان نبود نگاه صنفی است. چون من استادم و وقتی من نمیتوانم تشخیص بدهم که سبک این آقا چیست پس ایشان موزیسین نیست. این همان ژنی است که صحبتش شد. خلاصه این حرف سخنگوی خانه موسیقی است که به عنوان یک نهاد صنفی در این زمینه موضع گرفته نه حرفی که من در یک مهمانی با دوستان گفته باشم.»
وی خاطرنشان کرد: «البته شاید فردا هیأتمدیره این صحبتها را تکذیب کند کما اینکه در یکی از صحبتهایی که آقای پیرنیاکان اتفاقا در مورد صدای خواندن بانوان زده بودند، این اتفاق افتاد. بعد از این اظهار نظر بلافاصله هیأتمدیره تکذیب کرد و گفت که نظر شخصی ایشان است. چرا؟ چون برایشان خطر داشت. وقتی هیأتمدیره در دولت کار میکند من این حس را دارم و از بیرون این را میبینم و نمیتوانم تفکیک کنم که کجایش صنف است و کجایش دولت است و چرا مدام طرف دولت غش میکند؟»