تاریخ انتشار: ۶ شهریور ۱۳۸۵ - ۰۷:۳۵

سید باقر میرعبداللهی: مرج البحرین یلتقیان،... دو اقیانوس درپناه هم آرام گرفتند و از آن امواج سربلندکرامت، دو دریا برخاست: یکی سر برصخره های ساحل مصلحت می کوفت و دیگری تماشاگران حماسه دریا را به افق های خونرنگ خیره می کرد.

اینک زاده عزیز سوم شعبان، در آغوش عصمت دوم است و از لطف لطیف وجودش، نسیم های ربانی مهر می وزد برباغسار مدینه انسان.

آن نفحات قدوسی هنوز وقت حقجویان را خوش می کند و ذهن و زبان را به شرح محامد او می شکوفاند:

سلام بر تو ای پنجمین ستاره دوست،
ای ازپسِ پشتِ پدران شامخ و مادران مطهر،
ای پدرت سالار اهل ایمان و ای مادرت حوری پرده نشین ملکوت.
سلام بر تو ای وارث آدم.
ای روح پریشان علی(ع) و ای جان محمد(ص).
شهادت می دهم که ـ سزاوارانه ـ شریعت را پاس داشتی و به نیکی فراخواندی و از زشتی زنهاردادی وخداراخالصانه بندگی کردی، چندان که تو را یقین دررسید.
سلام بر تو ای صدیق اکبر و برآن جان های عاشق که بر درگاه خجسته تو بار افکندند.
سلام بر تو ای سفیرخدا برخلقش
ای وارث تورات و انجیل و زبور
ای گنجور کتاب مسطور
ای امین خداوند رحمان و ای شریک قرآن.
سلام برتو ای آستانه باب علم الهی
و ای رازگاه خدایی.
سلام بر تو ای پاک که هرپلیدی ـ به یمن نام مطهرت ـ همنشین پاکی می شود.
***
ای مولای من!
تو می آیی و جان جهان، مدهوش مغناطیس نام عزیز توست.
تومی آیی وحسینیان، ازگلوی سرخ خوان درد، تورا به آواز« بأبی انت و أمی» به سراپرده روح خودمی خوانند.
میلاد تو شکوه حق است وخواری باطل.
حق باتو آرام می گیرد؛ چنان که دو اقیانوس درپناه هم آرام گرفتند و تو از آن امواج سربلندکرامت، برآمدی.