اوايل بهمن سال 92 جسد مادر و دختري 3 ساله در خانهشان در منطقه ابوذر پيدا شد. مأموران در بررسي خانه متوجه بريده شدن شلنگ گاز شدند. هرچند در گزارش اوليه علت اين حادثه، گازگرفتگي بهنظر ميرسيد اما گزارش پزشكي قانوني نشان داد علت مرگ آنها خفگي بوده است.
وقتي محرز شد كه جنايتي رخ داده و قاتل براي صحنهسازي شلنگ گاز را بريده، شوهر زن جوان بهعنوان مظنون اصلي در جنايت بازداشت شد. او اما در تمام مراحل بازجويي خود را بيگناه دانست و مدعي شد كه راننده كاميون است و روز حادثه از تهران خارج شده بود و چون نگران خانوادهاش بود با همسايهشان تماس گرفته و از او خواسته بود به آنها سر بزند كه پس از آن ماجراي مرگ آنها فاش شده بود.
او حتي به هيچكس مشكوك نبود و نميدانست پشت ماجراي قتل خاموش همسر و دخترش چهكسي است. با اين حال تحقيقات در اين زمينه ادامه داشت تا اينكه مشخص شد مرد مظنون بهصورت پنهاني با زني ارتباط داشته است. همين كافي بود تا شك تيم تحقيق برانگيخته شود.
آنطور كه مشخص بود وي گاهي به ديدن زن جوان ميرفت و حتي يك شب پيش از كشف اجساد مادر و كودك به اين زن پيامك فرستاده بود كه اگر تنها شوم حاضري پيش من بيايي تا با هم باشيم. بهنظر ميرسيد او راز جنايت را ميداند و آنجا بود كه بازجويي دوباره از سر گرفته شد.
او خونسردانه خود را بيگناه دانست و مدعي شد كه اين پيامك را بهصورت اتفاقي براي زن موردعلاقهاش فرستاده است. او اصرار داشت كه جنايتي مرتكب نشده براي همين قاضي وي را آزاد كرد. با گذشت 17ماه از جنايت قاضي سيدسجاد منافي آذر بازپرس جنايي پايتخت رسيدگي به اين پرونده را از سر گرفت تا معماي اين جنايت خاموش را فاش كند. او بار ديگر دستور احضار همسر قرباني را بهعنوان مظنون به دادسرا صادركرد. اين در حالي است كه سرنخهاي خوبي در اين پرونده بهدست آمده و بهزودي راز جنايت افشا خواهد شد.