به گزارش لایوساینس پژوهشگران دریافتند که 63 درصد از شرکتکنندگان در بررسی که برای 58 هفته به آنان لیراگلوتاید داده شده بود، دست کم پنج درصد از وزن بدنشان را از دست دادند- مقداری که کارشناسان توافق دارند که برای ایجاد تفاوتی از لحاظ مشکلات سلامت مربوط به چاقی مورد نیاز است-در حالیکه فقط 27 درصد گروه دارونما وزن کم کردند.
دکتر خاویر پی-سونیر، استاد پزشکی در مرکز پزشکی دانشگاه کلمبیا در شهر نیویورک و نویسنده اول این بررسی جدید که روز اول ژوئیه در ژورنال پزشکی نیوانگلند منتشر شده است، گفت: «این دارو بسیار مؤثر است. به نظر میرسد این دارو به همان اندازه سایر داروهای موجود در بازار مؤثر باشد، بنابراین یک امکان دیگر برای پزشکان فراهم میشود تا به بیمارانی که در کم کردن وزن یا حفظ وزن کاهشیافته مشکل دارند، کمک کنند.»
شرکت سازنده لیراگلوتاید، نوو نوردیسک هزینه این پژوهش را فراهم کرده بود.
لیراگلوتاید از سال 2010 در آمریکا برای درمان افراد مبتلا به دیابت در دسترس بوده است. این دارو عمل یک هورمون طبیعی به نام پپتید شبه گلوکاگونی یک را تقلید میکند. این هورمون از روده انسان آزاد میشود و باعث کاهش گرسنگی، افزایش سیری و کند شدن سرعت تخلیه محتویات معده به درون روده میشود. سازمان غذا و داروی آمریکا لیراگلوتاید را در دسامبر 2014 برای درمان چاقی (با دوز بالاتری از میزان مورد استفاده برای دیابت) تأیید کرد.
پی-سونیر و همکارانش به طور اتفاقی برای 3731 مرد و زن را که نمایه توده بدنی 30 یا نمایه توده بدنی 27 به همراه کلسترول یا فشار خون بالا را داشتند، یک دوز 3 میلیگرمی روزانه لیراگلوتاید یا تزریق دارونما تجویز کردند.
شرکتکنندگان در این بررسی همچنین درباره شیوههای تغییر سبک زندگی برای تشدید کاهش وزن، مشاوره دریافت کردند. حدود 2500 نفر از افراد در این بررسی لیراگلوتاید گرفتند، و حدود 12.00 نفر تزریقات دارونما دریافت کردند.
پس از 56 هفته، آزمودنیهایی که لیراگلوتاید دریافت میکردند به طور متوسط حدود 8.5 کیلوگرم وزن کم کردند، در حالیکه میزان وزن کاهش یافته در گروه دارونما حدود 3 کیلوگرم بود. در میان بیمارانی که لیراگلوتاید دریافت میکردند، 33 درصد دست کم 10 درصد وزن بدنش را از دست دادند، در حالیکه فقط 11 درصد از افراد در گروه دارونما به این اندازه وزن کم کردند.
شایعترین عارضه جانبی این دارو تهوع و اسهال بود. بیمارانی که این دارو را دریافت میکردند، همچنین در معرض خطر بیشتر مشکلات مربوط به کیسه صفرا بود که به گفته نویسندگان این مطالعه میتواند به خاطر کاهش وزن بالای حد متوسط در این افراد باشد.
پی-سونیر گفت شروع درمان با دوزهای پایینتر و بعد افزایش تدریج مقدار دارو به کاهش اثرات جانبی گوارشی آن کمک میکند. او افزود، تهوع در اغلب بیماران پس ادامه دریافت دارو برای چهار تا شش هفته برطرف شد.
موانع بر سر راه استفاده از این دارو یکی قیمت بالای - حدود 1000 دلار برای هر ماه درمان- و این حقیقت است که این دارو را باید با تزریق به بدن وارد کرد. در حال حاضر شرکتهای بیمه استفاده از لیراگلوتاید را برای درمان پوشش نمیدهند. همچنین به گفته پی-سونیر، بیماران احتمالاً مجبور خواهند بود برای حفظ وزن کاهشیافتهشان این دارو به طور نامحدود مصرف کنند.
با این وجود، دکتر الیاس سیراج، استاد پزشکی در دانشکده پزشکی دانشگاه تمپل در فیلادلفیا که در این بررسی جدید شرکت نداشت، اما در همین شماره ژورنال یکی از دو نویسنده مقالهاي تفسيري درباره آن است، گفت: «هر ابزاری که ما برای درمان چاقی کشف کنیم خبر خوبی شمرده میشود. دلیلش هم این است که ما در میانه همهگیری جهانی چاقی قرار داریم، و شکی نیست که کنترل چاقی کار سادهای نیست.»
سیراج گفت، بسیاری از افراد در این بررسی که با دریافت لیراگلوتاید وزن کم کردند، هنوز چاق شمرده میشدند، اما این امر به معنای آن نیست که کاهش وزن سودمند نیست.
او گفت: «بررسیهای پیش نشان دادهاند که اگر شما بیش از 5 درصد وزن بدنتان را کم کننید، ممکن است ظاهرتان تفاوت چندانی نکند، اما این کاهش وزن تفاوتی از لحاظ پارامترهای متابولیک و عوامل خطرساز قلبی-عروقی ایجاد میکند.»
او افزود، بیمارانی که احتمالاً بیشترین سود را از لیراگلوتاید میمبرند، افراد مبتلا به دیابت، فشار خون بالا و سایر مشکلات مربوط به چاقی هستند. او گفت: «نمیتوان توصیهای فراگیر برای مصرف این دارو برای همه افراد انجام داد. در ابتدا هزینه بالا مشکل ایجاد میکند، اما امیدواری وجود دارد که در سالهای بعد این قیمت کاهش یابد.»
سیرج گفت: «افزایش خطر سنگهای صفراوی و سایر مشکلات مربوط به آن باید مورد بررسی بیشتر قرار گیرد؛ تا زماني كه دادههاي مربوط مصرف درازمدت اين دارو در اختيار قرار گيرد، نبايد احتياط را از دست داد.»
او افزود: «اين دارو علاج چاقي نيست. چاقي به طور بنيادي يك بيماري سبك زندگي - تغذيه و فعاليت جسمي- بنابراين ايجاد تغيير در سبك زندگي بايد هسته درمان را تشكيل دهد. داروها به تنهايي نميتوانند اين كار را انجام دهند.»