اصغر بادپر: شما هم این بوها را حس‌ کرده‌اید؟

بوهايي كه گاه و بي‌گاه در هنگام پياده‌روي به مشام مي‌خورد. وقتي زير سايه‌ي درخت‌ها قدم مي‌زنيد، وقتي از در خانه بيرون مي‌آييد و يا حتي وقتي شيشه‌ي اتومبيل پايين است و شما در ترافيك مانده‌ايد... گذر اين بوها به بيني شما هم مي‌افتد.

* * *

آغاز تابستان است و هوا روز به روز گرم‌تر مي‌شود. در اين هواي گرم حتي آبي كه در جوي‌ها مي‌ماند، اگر خشك نشود بو مي‌گيرد. چه رسد به اين مخزن‌هاي بزرگ زباله!

 

سطل‌هاي  زباله را از منابع آلوده در شهر مي‌دانند که در صورت تخلیه‌نشدن به‌موقع و تفکیک نامناسب پسماندهای غذایی، محل رشد میکروب‌ها و سرایت بیماری‌ها می‌شوند.

 در اين سطل‌ها میکروب‌ها به سرعت رشد می‌کنند و باعث ایجاد بوی بدی در سطل می‌شوند، به‌خصوص اگر سطل حاوی موادی مانند گوشت خام، موادغذایی فاسد و... باشد.

* * *

باز مي‌خواهيم برگرديم به يك موضوع خيلي قديمي كه سال‌هاست در زمينه‌ي آن صحبت و البته تبليغ  مي‌شود؛ درباره‌ي زمان بيرون گذاشتن زباله!

راستي سطل زباله‌ي خانه‌ي شما در روزهاي تابستان چه موقع به مخزن زباله برده مي‌شود؟ خبر داريد؟

* * *

باران 15 ساله مي‌گويد كه پدرش عادت دارد كه هر صبح كيسه‌ي زباله را بيرون ببرد و در مخزن زباله بيندازد.

سال گذشته وقتي كه يك كارشناس محيط‌زيست به مدرسه آمد و در لابه‌لاي صحبت‌هايش از توليد زباله گفت، اشاره‌اي هم داشت به زمان مناسب براي بيرون گذاشتن زباله از خانه. او درباره‌ي اهميت اين موضوع صحبت كرد و از باران و هم‌كلاسي‌هايش خواست در خانه‌هايشان در اين رابطه صحبت كنند.

* * *

ورود حیواناتی مانند گربه و موش  به داخل سطل‌ها مشکل دیگر تابستان است. در واقع اگر سطل زباله درست جلو خانه‌ي شما باشد موقع بيرون آمدن از خانه همواره با جانداراني  روبه‌رو مي‌شويد كه ناگهان از سطل‌هاي زباله بيرون مي‌پرند و شما را مي‌ترسانند!

* * *

گرچه در تابستان سطل‌هاي زباله شسته مي‌شوند، اما فقط شست‌وشوي هر‌روزه‌ي اين سطل ها شايد بتواند به نظافت آن‌ها كمك كند؛ كاري كه در اين وضعيت كم‌آبي منطقي به نظر نمي‌رسد. بنابراين تنها راه پيشگيري از مشكلات مخازن زباله‌ي شهري اين است كه زباله‌ها به‌موقع از خانه‌ها  بيرون گذاشته شوند.

* * *

در روزهاي زمستان،  باران هر صبح كه به همراه پدر به مدرسه مي‌رفت تذكر مي داد كه بهتر نيست اين زباله‌ها را شب بيرون بگذاريم؟ و جواب درستي نمي‌شنيد.

حالا تابستان است و باران وقتي از كلاس زبان برمي‌گردد بوي مخزن زباله‌ي سركوچه را حس مي‌كند. او حالا جدي‌تر از گذشته مي‌تواند از پدر و مادرش بپرسد «بهتر نيست سطل زباله را شب بيرون بگذاريم؟»

* * *

بعضي‌ها زباله‌ها را در كيسه‌هاي سوراخ شده مي‌اندازند و در تمام طول مسيرشان رد شيرابه‌ي زباله مي‌ماند و علاوه بر آلودگي محيط، باعث بدبوشدن سطل مي‌شوند و عجب كه اين كيسه‌هاي سوراخ شده و بدبو به موقع هم بيرون گذاشته نمي‌شوند.

* * *

باران بالأخره پدرو مادرش را متقاعد كند كه سر وقت زباله‌ها را بيرون بگذراند. حالا  چند شب است كه پدر قبل از ساعت 10 شب، زباله‌ها را بيرون مي‌برد تا مأموران زحمتكشي كه آخر شب‌ها براي تخليه مخازن  زباله مي‌آيند كيسه‌ي زباله‌هاي آن‌ها را همراه بقيه‌ي زباله‌ها ببرند. باران از پشت پنجره‌، آن‌ها را نگاه مي‌كند و لبخندي از شادي بر روي لب‌هايش نقش مي‌بندد.