از خرید میوه، تخممرغ و چايی
دوست دارم بزنم گشت در اینترنت
صبح تا شب باشم در اتاقی ساکت
کاش این دنیای واقعی گم میشد
یا همین اینترنت، شهر مردم میشد
با اجازه بروم چون که وقت شام است
پس چرا خانهی ما این قدَر آرام است؟!
هیچکس نیست، فقط کاغذی پشت در است
روی این کاغذ هم دست خط پدر است
او نوشته که اگر دوست داری املت
تخممرغ و گوجه بخر از اینترنت
توی مانیتور داغ بپز و هم بزنش
روغن و ادویه و نمکِ کم بزنش