جامعهاي كه اين حدود را رعايت نكند قطعا دچار آسيب است و بهنوعي ميتوان گفت نشانههاي بحران در آن آشكار است. متأسفانه جامعه ايران در چنين شرايطي بهسر ميبرد. شما از منزلتان كه بيرون ميآييد حالا چه پياده و چه سوار بر اتومبيل، نمود رعايت نكردن حقوق ديگران را مشاهده ميكنيد. از همان قدم اول كه از پاركينگ منزلتان خارج ميشويد ميتوانيد بعينه ببينيد كه چگونه برخي شهروندان بهسادگي و سهولت در حال پايمال كردن حقوق ديگران هستند و اصطلاحا ككشان هم نميگزد. خلاف كردن حين رانندگي و زيرپا گذاشتن مقررات آنقدر زياد شده كه گويي رخدادي كاملا معمولي است و متأسفانه قبحش هم از بين رفته است.
بعضيها به وضوح حقوق ديگران را زيرپا ميگذارند. طرف در حال رانندگي به راحتي خلاف ميكند، تنها به اين دليل كه ميخواهد زودتر به مقصد برسد و حتي يك معذرتخواهي خشك و خالي هم نميكند. گاهيوقتها در بزرگراههاي تهران در كمتر از يك دقيقه چند تخلف آشكار رانندگي را مشاهده ميكنيد. فردي كه حقوق شما را زيرپا ميگذارد، لاين عوض ميكند و خلاصه مرتكب هزار و يك مورد تخلف رانندگي ميشود، آنقدر خودخواه است كه فقط خودش را ميبيند. جامعه با مفهوم زيستن مسالمتآميز افراد در كنار يكديگر معنا مييابد. اين شيوه رانندگي برخي شهروندان مقدمهاي براي ورود به اجتماع است. بياحترامي به حقوق ديگران را در موقعيتهاي مختلفي ميتوان مشاهده كرد.
گاهي وقتها هنگامي كه براي خريد به يك سوپرماركت ساده و معمولي ميرويد برخورد فروشنده با شما طوري است كه انگار بدهكار ايشان هستيد. من در اروپا مدتها زندگي كردهام. در آنجا وقتي وارد يك مغازه ميشوي فروشنده در هر شرايطي كه باشد وقتي شما را ميبيند ميايستد و با لبخند سلام ميكند. اولين جملهاي هم كه خطاب به مشتري ميگويد معمولا اين است: «چه كمكي ميتوانم برايتان انجام دهم؟» الزاما هم قرار نيست شما قصد خريد داشته باشي. ميتواني به صراحت بگويي فعلا قصد خريد ندارم و فقط ميخواهم قدري در اينجا گشت بزنم و كالاها را برانداز كنم. الان شما به لباسفروشي در همين فروشگاههاي شيك بالاي شهر برويد و چنين جملهاي را بگوييد با چه واكنشي از سوي فروشنده مواجه ميشويد؟
برخوردها و واكنشهاي ما در مواجهه با يكديگر است كه اخلاق اجتماعي را شكل ميدهد. هر يك از ما در محلهاي زندگي ميكنيم. كم كم به آن محل عادت ميكنيم و به مرور آدمهاي آشنايي براي افرادي كه هممحلهاي ما هستند ميشويم. در گذشته همسايه و بچهمحل گاهي از بستگان و فاميل هم به آدم نزديكتر بودند. الان من در مجتمعي زندگي ميكنم كه وقتي وارد آسانسور ميشوم هر فردي را ببينم طبق عادت بلافاصله سلام ميدهم. بارها ديدهام كه افراد جواب سلامم را ندادهاند. بهخصوص اگر خانم باشند! اين جزو آداب اين سرزمين است؟! اين جزو آداب مسلماني است؟!
اصلاح رفتارهاي ناپسند احتياج به بررسيهاي جامعهشناسانه دارد. نياز به فرهنگسازي وجود دارد و نقش رسانهها و بهخصوص تلويزيون بهعنوان رسانهاي پرمخاطب بسيار مهم است. بايد فكري كرد تا لبخند به اين چهرههاي عبوس بازگردد. همه گرفتار هستند، خب باشد. مشكلات اقتصادي وجود دارد، قبول.
آيا با اخم كردن و رفتارهاي نامناسب اجتماعي اين مشكلات حل ميشود؟ اگر مشكلاتي وجود دارد خودمان بايد براي حل كردنش دست به دست يكديگر بدهيم و اين امكانپذير نيست جز با اين پيششرط كه ابتدا بايد رابطهاي خوب و انساني ميانمان برقرار باشد. آن وقت اگر يك تصادف ساده و معمولي رانندگي رخ بدهد نبايد شاهد درگيري فيزيكي ميان رانندههاي خودرو باشيم. با تنش و عصبيت نميتوان به جامعه سالم رسيد، همچنان كه با بياحترامي به حقوق ديگران نميتوان انتظار داشت جامعه در مسير درستي حركت كند.
- كارگردان، نويسنده و بازيگر تئاتر، تلويزيون و سينما