آيا واقعا ايران با بحران كم آبي مواجه است؟ براي پاسخ به اين پرسش، شاخص های متعددی وجود دارد. کمیسیون توسعه پایدارسازمان ملل،میزان درصدبرداشت ازمنابع آب تجدیدپذیرهرکشوررا به عنوان شاخص اندازه گیری بحران آب معرفی کرده است. براساس این شاخص هرگاه میزان برداشت آب درکشوری بیشتراز 40 درصد کل منابع آب تجدیدپذیرباشد، کشور مورد نظر با بحران شدید آب مواجه است. این درحالی است که بنا به اعلام مسئولان وزارت نیرو، میزان آب تجدیدپذیر کشور 120 میلیارد متر مکعب است که از این میزان سالانه 96 میلیارد متر مکعب آن به مصرف می رسد. به عبارت دیگر، سالانه 80 درصد از منابع آب تجدیدپذیر کشور برداشت می شود؛ آماري كه نشان دهنده بحران شدید آبی در ایران است. فارغ از همه اين آمار و ارقام، اعلام کم آبی در 520 شهر و 13 مرکز استان کشور نشان می دهد که هیولای بي آبی رفته رفته برسر فلات ایران شكل می گیرد.
- سدها
سدسازی نخستین گزینه ای است که بسیاری از صاحبنظران حوزه آب، محیط زیست و منابع طبیعی کشور از آن به عنوان یکی از مهم ترین عوامل وضعیت نابسامان منابع آب کشور نام می برند. صنعت سدسازی به شیوه نوین درایران با آغاز ساخت سد کرج (امیرکبیر) در سال 1336 وارد مرحله جدیدی شد و طی 5 دهه با رشدی شتابناک بیش از 600 سد در کشور ساخته شد و به بهرهبرداری رسید.
- چاهها
آنطور که آمارها نشان می دهد شمار چاه های عمیق و نیمهعمیق که تعدادشان در سال 51 بالغ بر 47137 حلقه اعلام شده بود طی 40 سال و درسال 92 به 77567 حلقه رسید. از این تعداد بالغ بر 373450 چاه در مناطق ممنوعه حفر شد و در نتیجه از مجموع 47 میلیارد متر مکعب آبی که سالانه از سفره های زیرزمینی برداشت می شود حدود 37 میلیارد متر مکعب از اين حجم آب به مناطق ممنوعه اختصاص دارد.
- سیاست های غلط کشاورزی
سياست هاي نادرست بخش كشاورزي كه بخشي از آن توسعه اراضي زير كشت را دنبال مي كرد از ديگر عواملي است كه به معضل كم آبي دامن زده است.براي نمونه اراضی کشاورزی درحوضه ارومیه طي 3 دهه از 300هزارهکتاربه 700هزارهکتاررسید.
- اتلاف آب در شبکه های شهری و روستایی
منتقدان درباره آب شرب هم می گویند هرچند حدود 3 درصد کل آب مصرفی کشور به آب شرب اختصاص دارد اما از همین میزان آب 28 تا 30 درصد بر اثر فرسودگی تاسیسات آب و شبکه آبرسانی هدر می رود.
در طول همه اين سال ها، متوليان سدسازي همواره هدف از ساخت سدها را توسعه کشاورزی، تولیدبرق، مهارسیل و تامین آب شرب اعلام كرده اند؛ اما این سازه های گرانقیمت برخلاف تبلیغات عظیم و پر زرقوبرق نه تنها دردی از معضلات کم آبی کشور دوا نکرد که باعث خشک شدن بسیاری از زیست بومهای کشور بهویژه رودخانه ها و تالاب ها شد. نمونه بارز آن، خشک شدن دریاچه ارومیه و باتلاق گاوخونی است.
نابودی معیشت چندین هزار ساله جوامع محلی و مهاجرت ناگزیر آنها به حاشیه شهرها و صدها معضل اجتماعی و فرهنگی ناشی از آن از دیگر پیامدهای سدسازی لجام گسیخته در کشور بود. بررسي اجمالي سدسازي در كشور نشان مي دهد بیش از 20 سد ساخته شده در آبخیزهای البرز شمالی از سد سفید رود گیلان تا سدهای البرز و تجن مازندران و سدهای گلستان که با توجیه افزایش اراضی زیر کشت ساخته شدند نه تنها باعث افزایش زمین های زیرکشت این مناطق نشد که بخش قابل توجهی از اراضی واقع در پایین دست این سدها که مملو از شالیکاری و باغ های بارور بود و با آببندان ها ( شیوه سنتی گردآوری آب باران در فصل سرد برای آبیاری در فصل گرم) آبیاری می شدند زیر مخزن این سدها مدفون و صدها هزار خانوار کشاورز روستایی مولد آواره حاشیه شهرها شدند. دراین میان و در طول همه سال هایی که متولیان سدسازی بر ساخت این سازه های گرانقیمت پای می فشردند و هیچ نقدی را تاب نمی آوردند ، منتقدان سدسازی که طیف گسترده ای از صاحبنظران حوزه آب، محیط زیست و منابع طبیعی کشور را شامل می شد مشفقانه نسبت به پیامدهای سدسازی هشدار می دادند واز بی توجهی مدیریت کلان منابع آب کشور نسبت به دانش بومی انتقاد می کردند.
آنها با تاکید براینکه گسترش و ترویج دانش بومی آب ،با اشاره به اینکه قناتها هوشمندانه ترین شیوه کاربرد پایدار آب زیر زمینی است که ایرانی ها آن را ابداع کرده اند به پیشینه سدسازی در کشور اشاره کرده و یادآور شدند که نیاکان ما سدسازان ماهری بوده اند؛ برای نمونه نخستین سد های قوسی ( سد ایزد خواست اصفهان) و بلندترین سدهای جهان ( سد کریت طبس) در ایران ساخته شد اما پیشینیان ما دریافتند که سدها در سرزمین گرم و با میزان تبخیر آب زیاد مقرون به صرفه نیست و ازهمین رو، باوجود دانش بالای سدسازی از این گزینه صرفنظر کرده و شیوه های پایدار آب مانند قنات ، آببندان و شبکه حساب شده برداشت آب از رودخانه را در پیش گرفتند.
براي مقابله با بحران كم آبي منتقدان بر راهكارهاي ذيل تأكيد ميكنند:
1- منتقــــدان سدسازي با اعلام اينكه مديريت سازهاي آب منشا و علت اصلي بحران آب كشور است تأكيد ميكنند وزارت نيرو با همان رويكرد سازهاي و غيركارآمد در پايتخت نميتواند براي سيستان، خوزستان و ساير مناطق كشور تصميمگيري كند. اين گروه از منتقدان، وزارت نيرو را دستگاهي فاقد صلاحيت لازم براي مديريت منابع آب كشور ميدانند و معتقدند با نگاه فنسالاري نميتوان براي جوامع بومي مولدي كه هزاران سال پيشينه توليد دارند تصميمگيري كرد. آنها ضمن تأكيد بر توقف بيچون و چراي سدسازي، استفاده از شيوههاي پايدار آب مانند قنات، آببندان و شبكه حساب شده برداشت آب از رودخانهها را گزينههاي كارآمد در بخش مديريت آب معرفي ميكنند.
2- حدود 92درصد از مجموع مصارف آب كشور در بخش كشاورزي با راندمان 35درصد مصرف ميشود (بهعبارت ديگر 65درصد آب در بخش كشاورزي بهدليل شيوههاي غلط آبياري هدر ميرود) علاوه بر پايين بودن راندمان آبياري، راندمان توليد محصول هم در كشور ما بسيار پايين است بهطوري كه براي توليد 800گرم محصول بهطور ميانگين يك تن آب مصرف ميشود درواقع با هر مترمكعب آب 8دهم كيلوگرم محصول توليد ميشود درحاليكه اين ميزان در دنيا 2 تا 2.5كيلوگرم است. با وجوداين، حدود60درصد آب استحصالي براي آبياري اين محصولات علاوه بر آبهاي سطحي از 760هزار حلقه چاه عميق و نيمهعميق (كه 360هزار حلقه آن در دشتهاي ممنوعه حفر شده است) تأمين ميشود. اين چاهها بهطور شبانهروزي سهم قابلتوجهي از انرژي برق و نفت و گاز اين كشور را مصرف ميكنند تا آب را از دل زمين بالا بكشند و تأسفبارتر اينكه 60 تا 65درصد اين آب استحصالي تا رسيدن به مزرعه از طريق تبخير و نفوذ از دسترس خارج ميشود. بر اين اساس، تغيير در شيوه كاشت، افزايش راندمان توليد محصول به ازاي واحد آب، تبديل آبياري سنتي به مدرن و افزايش راندمان آبياري از راهكارهايي است كه براي بهبود وضعيت كشاورزي پيشنهاد ميكنند.
3- در بخش آب شرب هم آمارها نشان ميدهد ميزان اتلاف آب شهري در كشور ما 28 تا 30درصد است كه عمدتا ناشي از فرسودگي تاسيسات آب و شبكههاي آبرساني است و البته بيتوجهي برخي مصرفكنندگان آب شرب شهري را بايد به اين موارد اضافه كرد.
نكته در خور تامل اينكه بنا به آماري كه چندي پيش براي نخستينبار در همشهري منتشر شد مصرف سرانه آب شرب شهري و روستايي در كشور 7و نيم ميليارد مترمكعب در سال است درحاليكه حداكثر آب مورد نياز نيمميليارد مترمكعب است. براساس اين آمار، مصرف سرانه آب شرب شهري و روستايي كشور براي هر نفر روزانه 274ليتر برآورد ميشود درحاليكه ميزان واقعي مورد نياز براي هر نفر 15ليتر تخمين زده ميشود. ترميم شبكه آبرساني، تفكيك آب شرب از غيرشرب در شبكه شهري و بستهبندي آب شرب (با پرداخت يارانه و فراهم كردن دسترسي آسان به آب بستهبندي در محلات) از راهكارهايي است كه ميتواند دراين بخش بهكار گرفته شود. دراين ميان، آموزش وارتقاي آگاهي شهروندان از طريق رسانهها با كمك تشكلهاي مردمنهاد با هدف كاهش مصرف آب و تغيير الگوي مصرف، گزينهاي است كه عملي شدن آن ميتواند تحولي در مصرف آب ايجاد كند.
- هشدار نسبت به انتقال آب از حوضهاي به حوضه ديگر
اكنون منتقدان هشدار ميدهند با توجه به اينكه ستاره اقبال سدسازي در كشور رو به افول نهاده، برخي به سراغ طرح انتقال آب از حوضهاي به حوضه ديگر رفته و با طرح انتقال آب خزر به اروميه، انتقال آب خزر به سمنان، انتقال آب خليجفارس به هامون، انتقال آب خليجفارس به كوير مركزي و طرح اتصال آب خزر به خليجفارس و... را مطرح ميكنند طرحهايي كه علاوه بر هزينههاي نجومي كه بر ملت تحميل ميكند بر معضلات موجود محيطزيست دامن زده و طبيعت كشور را به ورطه نابودي سوق ميدهد.