در هشت سال دفاع مقدس و جنگ تحمیلی حماسههای خاص و جالب توجهی روی داد. بسیاری از آنها بهطور مستند با دوربینهای هشت و شانزده میلی متری از سوی کسانی ثبت و ضبط شد که بعدها خود سردمدار اصلی و از سازندگان فیلمهای جنگی بودند.در حقیقت از همان یکی، دو سال شروع جنگ ثبت و ضبط آن نیز آغاز شد.
یکی از نخستین این آثار یا زهرا نام داشت که در سال 1361 سازمان تبلیغات آن را تولید کرد و البته بیشتر به جنبههای کمکرسانی و امداد در پشت جبههها میپرداخت.در همین سال نیز فیلم جانبازان با داستانی مغشوش به جنگ میپرداخت و شرح حال دو برادر را در میدان جنگ تصویر میکرد که بیش از هرچیز به خلق و خوی آنها و تعامل آنها توجه نشان میداد.آوای غیب محصول سیمای جمهوری اسلامی در سال 1362 تولید شد که باوجوداینکه زیرساخت اصلی در محل جنگ میگذشت بازهم روایت،بازگویی حالتهای رزمندهای است که در بازگشت به خط،از بقیه دور میماند و با امداد غیبی و مدد خداوند آنچنان حجابها از او زایل میشود که میتواند حتی با چشم دل نیز ببیند.
فیلم نینوا محصول همین سال نیز به امداد غیبی میپردازد،و همچنین نیروی ایمان و صلابت رزمندگان را تصویر میکند.بازداشتگاه که در اواخر سال 1362 اکران شد داستانی در ارتباط با اسرای ایرانی داشت که از دست بعثیهای مزدور میگریزند و به خطوط رزمندگان برمیگردند.از آنچه ذکر شد مشخص میشود که با وجود پردازش زیرساختهای خاص و مقدسی مانند صلابت رزمندگان،ایمان آنها و اعتقاد به دفاع از میهن اسلامی و درصدد آنها بیان امدادهای غیبی از سوی خداوند تبارک و تعالی،آنچه که مربوط به جنگ و تقابل و رویارویی واقعی باشد آنچنان در داستانها موجود نیست،که صد البته این مهم علاوه بر عدم تسلط یا آشنایی با امکانات فنی،به تازه بودن این ژانر نیز سینماگران ایرانی نیز مربوط میشود.
فیلمهای جنگی دیگر سال 1362 نظیر کیلومتر پنج،پل آزادی،عبور از میدان،رهایی،دو چشم بیسو و دیار عاشقان نیز هرچند گاهی دارای صحنهای مرتبط با جنگ نیز بودند،اما بهطور کلی با همان روندی که در بالا اشاره شد،ساخته شدند.
اما در سال 1364،با ساختهشدن فیلم عقابها به تعبیری نخستین فیلم ژانر جنگی که رنگ و بوی تا حدودی حرفهای داشت،اکران شد.در عقابها هرچند عناصر معنوی نظیر آنچه که در ساختههای پیشتر اشاره شده،تبلور نیافته بود،اما بههرحال موضوع دفاع و حملات جنگندههای ایرانی تازگی و جذابیتهای خاص خود را داشت.در واقع اگر فیلمهایی که پیشتر توضیح داده شده تا حدی مهجور ماندند نه به دلیل نداشتن جذابیت،بلکه فقط به علت ساختار نه چندان حرفهایشان آنچنان در اذهان نماندند،وگرنه بسیاری از این تولیدات در ارایهی روحیات معنوی رزمندگان حرفهای اساسی را به صورت تصویر بیان کرده بودند و بعدها خواهیم دید که بسیاری از این فیلمسازان که در سالهای 1361،1362،1363 فیلمهای آماتوری از جنگ ساختند بعدها از برجستهترین کارگردانهای این ژانر شدند.
همچنان که اکران بلمی به سوی ساحل در اواخر همان سال نشان داد که فیلمسازان نسل جدید انقلاب کمکم میتوانند به صورتی حرفهای تولیدات جنگی را رهبری کنند.به تعبیری بلمی به سوی ساحل احتمالا اولین فیلم ژانر جنگی سینمای ایران است که در آن جنگ و سینمای مختص آن(یعنی پرداختن به تقابل دو نیروی روبهروی هم و تصویر کردن چگونگی این تقابل) زیرساخت اصلی بوده است.سالهای 1365 و 1366 نیز با ساخته شدن فیلمهایی مانند پلاک، گذرگاه،پرواز در شب،هویت و کانی مانگا تولید در ژانر جنگی ادامه یافت.
هرچند در سالهای جنگ بین ایران و عراق حماسههای ایجاد شده از سوی رزمندگان اسلام از ابتدا شکل گرفته بود،اما انجام عملیاتهای خاص و ماندگاری مانند کربلای 5 و الفجر 8 و اتفاقات خاص مربوط به چنین عملیاتهایی آنقدر گسترده بودند که منشأ الهام برای سازندگان فیلمهای سینمایی در ژانر جنگی شدند،
برای مثال همچنان که قبلا نیز شرح داده شد فیلم پرواز در شب(1365)،زیرساخت اصلی در ارتباط با یکی از ماندگارترین و کارآمدترین گردانهای بسیجی یعنی گردان کمیل بود.ضمن اینکه داستان روایت شده در فیلم جاذبههای سینمایی بسیار داشت که بعدها به رونق این ژانر کمک کرد.داستان پرواز در شب مربوط به یک فرماندهی بسیجی به نام مهدی است که رهبری گردان کمیل را برعهده دارد.او و افرادش در یک کانال مستقر میشوند تا پاتک دشمن تمام شود،و در این حال ارتباطشان با قرارگاه مرکزی قطع میشود و پس از مدتی از هر نظر درون کانال با مشکل روبهرو میشوند.مهدی چهار نفر را برای بازگشت به قرارگاه و ارسال کمک اعزام میکند که از این گروه جوانترینشان-حمید- زخمی به قرارگاه میرسد.
از سوی دیگر افرادی که درون کانال ماندهاند با تمام توان با دشمن مبارزه میکنند و تا هنگامی که نیروی کمکی برسد فرماندهی گردان در شرف شهادت است و این در حالی است که حمید بالای سر او میآید و...پرواز در شب بههرحال رگههایی از حرفهگری سینما در خود داشت و توانست نقطهی عطفی در شروع ساختوساز ژانر جنگی باشد.پس از این فیلم تا زمان پیروزی در جنگ فیلمهای زیاد دیگری در این ژانر ساخته شدند و تا امروز فهرست بلندبالایی از فیلمهایی از این دست قابل ارایه است.درحالیکه بسیاری از این فیلمها به مسایل جانبی جنگ و در مهمترین شکل،به تشریح کاراکترهایی پرداختند که در دوران جنگ روح خود را ساختهاند و الان در شرایطی که دیگر از آن روحیات معنوی در جامعه خبری نیست،در حد مفرطی از اوضاع زجر میکشند.
در حقیقت کار به جایی رسید که در این فهرست اندک آثاری را میتوان یافت.منظور تولیدات هشت تا ده سال اخیر در ژانر جنگی است -که تنها به جنگ و همان رویارویی و چگونگی تقابل با دشمن پرداخته بودند،که در این فهرست.بدون تقدم یا تأخر(زمان ساخت.باید از فیلمهایی چون هور در آتش،مهاجر،دیدهبان،برج مینو،بوی پیراهن یوسف،کیمیا،شیدا،هیوا،عملیات کرکوک،سرزمین خورشید،از کرخه تا راین، آژانس شیشهای و قارچ سمی نام برد.
تا زمان حاضر به هر روی با ساختارهای متفاوتی در ژانر جنگی روبهرو بودهایم که هرکدام زیرساخت خودشان را در شکلی خاص دنبال میکردند:
-پرداختن به مسألهی جنگ و پردازش کاراکترهایی که وجود واقعی داشتند.
-پردازش عملیات خاص و ماندگار و خلق کاراکترهایی که به نوعی نماد رزمندگان جبهه به شمار میآمدند.
-بیان زندگی،رفتار و واکنش آن دسته از افرادی که در حال حاضر از شرایط مادی و نابه هنجار جامعه به تنگ آمدهاند و یا منزوی شدهاند و یا اینکه به نوعی به ستیز برخاستهاند.
از سه شکل یاد شده در بالا آژانس شیشهای سردمدار این نوع نام گرفته است،و کار در حال آژانس شیشهای
حاضر به آنجا کشیده شده است که گویا پرداختن به فرع یا جذابتر است و یا سهلتر و با اینکه وظیفه اکنون ایجاب میکند از آن تقابلها و رویاروییهای قهرمانانه کمتر روایتی تصویری گفته شود و به تبعات و اتفاقات و سرنوشت بازماندگان پرداخته شود.